8اشتباه مهم در رژیم های لاغری

 
1 - محاسبات غلط
اولین و رایج‌ترین اشتباهی که افراد در برنامه کاهش وزن خود مرتکب می‌شوند محاسبه غلط کالری مصرفی در برنامه رژیم غذایی است.

2 - بد‌ترین روش برای شروع رژیم غذایی کاهش ناگهانی میزان کربوهیدرات و در نتیجه از دست دادن مایع زیادی از بدن می‌باشد.
کاهش مایعات به میزان مایعات دریافتی بستگی ندارد بلکه مستقیماً به توانایی بدن در نگهداری مایعات ارتباط دارد. در این برنامه‌ها چربی بدن کاهش نمی‌یابد بلکه در واقع تنها پروتئین از دست می‌رود که برای کلیه‌ها بسیار خطرناک است. هنگامی که این نوع رژیم‌ها موقتا قطع شوند فرد مجدداً با افزایش وزن به صورت چربی مواجه می‌شود و اغلب می‌بینیم که فرد حتی چاق‌تر از زمان قبل از رژیم شده است.

3 - هر چه شب هنگام بخورید به چربی مبدل می‌شود، فرقی ندارد چه ساعتی غذا بخورید.
میزان کل کالری روزانه در برابر تعداد کالری که می‌سوزانید تعیین کننده کاهش یا افزایش وزن است. بدن شما کالری شب یا روز را تشخیص نمی‌دهد. تنها میزان کالری‌ها دریک روز مطرح است.
نکته منفی خوردن غذا در شب این است که ممکن است دچار مشکلی به نام بازگشت اسید شوید که در این صورت دچار سوزش سر دل خواهید شد.

4 - برخی غذا‌ها می‌توانند کالری‌ها را بسوزانند
بعضی از غذا‌ها، کمی بیشتر از سایر غذا‌ها برای هضم انرژی لازم دارند.
آرام غذا خوردن و جویدن غذا باعث تنظیم مرکز کنترل اشتهای مغز می‌شود. بنابراین آنچه که خورده‌اید اشتهایتان را کم می‌کند و با غذای کمتر زود‌تر سیر می‌شوید. غذا خوردن سریع خود به خود چاق نمی‌کند ولی از آنجایی که افرادی که سریع غذا می‌خوردند به مکانیزم تنظیم اشتهایشان زمان کافی نمی‌دهند تا کار کند آنگاه بیشتر از میزان لازم غذا می‌خورند.

5 - پروتئین‌ها و کربوهیدرات‌ها بدون توجه به منبع آن‌ها، در هر گرم ۴ کالری دارند
چربی نیز در هر گرم ۹ کالری دارد، یعنی بیشتر از دو برابر پروتئین و کربوهیدرات. گوشت نه تنها در هر گرم چهار کالری دارد بلکه هر گرم چربی گوشت ۹ کالری دارد.
هرچه میزان چربی گوشت بیشتر باشد کالری آن نیز بیشتر خواهد شد و چون مصرف کالری زیاد باعث افزایش ذخیره سازی چربی می‌شود، در نتیجه خوردن گوشت نه تنها باعث افزایش وزن می‌شود، بلکه بیشتر آن را به صورت چربی ذخیره می‌کند.

6 - مکملهای ویتامینی تمام احتیاجات بدن شما از جمله پروتئین، کربوهیدرات، املاح، اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب مورد نیاز را برآورده نمی‌کند، بلکه این باور غلط در مورد تغذیه و رژیم است
بسیاری از افرادی که دارای رژیم کم کالری به همراه مکملهای غذایی پروتئینی و ویتامینی هستند دچار مشکلاتی شده‌اند که به علت عدم توانایی بدن جهت تنظیم متابولیسم بوده است مخصوصاً کلیه‌ها و کبد که نمی‌توانند به این نوع رژیم سازگار شوند.

7 - مهم نیست که چه زمانی از ۲۴ ساعت کالری مصرف می‌کنید، نتیجه نهایی یکی است. فرمول پایه این است کالری مصرفی در برابر کالری که می‌سوزانید
اگر در روز سه بار و هر بار چهارصد کالری بخورید یا ۱۲۰۰ کالری را در یک وعده مصرف کنید، بدن شما این تفاوت را درک نمی‌کند. ولی فراموش نکنید حذف وعده غذایی راه مناسبی برای رژیم موفق نیست زیرا اشتهای شما را بیش از حد تحریک می‌کند و نه تنها شما ناهار یا شام زیادتری می‌خورید بلکه در طول روز هم از انواع میان وعده‌ها مصرف می‌کنید.

8 - برخلاف تصور، گرسنه ماندن باعث می‌شود وزن بدن به دلیل ذخیره سازی چربی افزایش یابد
اگر هدفتان از گرسنگی کشیدن کاهش وزن است باید در برنامه رژیمی خود تجدید نظر کنید. به جای گرسنگی یک برنامه مناسب ورزشی برای خود تعیین کرده و بیشتر به باشگاه بروید. از میوه جات، سبزیجات، حبوبات، گوشتهای کم چرب و ماهی استفاده کنید. سعی کنید چهار یا پنج بار در هفته طبق یک برنامه منظم ورزش کنید.
ننوشیدن مقدار کافی آب در طول روز متابولیسم و سوخت و ساز بدن را کند کرده و ممکن است باعث اضافه وزن نیز بشود. آب ماده‌ای ضروری برای فعالیتهای متابولیک بدن، از جمله سوزاندن کالری محسوب می‌شود. خوردن آب به جای انواع نوشابه نیز بسیار مناسب است. نوشابه‌ها معمولاً زود‌تر احساس تشنگی را نسبت به آب از بین می‌برند و دارای کالریهای بی‌ارزش بوده و باعث می‌شوند بعد از ۳۰ دقیقه مجدداً احساس گرسنگی نمایید.
همچنین خوردن تنقلات هنگام گرسنگی باعث ایجاد عادتهای غذایی ناسالم می‌شود.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, | 15:4 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

آهنگ غمگین گوش میکنم مامانم میگه چته؟ چی شده؟ کی گذاشته رفته؟ چرا تو خودتی؟ آخ بمیری که بچمو اینطوری کردی!
آهنگ شاد گوش میکنم میگه خبرمرگش برگشت؟ الان باهاته؟ کیه طرف؟ چه شکلیه؟ دوسش داری؟ چند بار دیدیش؟
 
دیگه زدم تو فاز اذان !!

.

.

.

هر چی فک میکنم این مورچه بالدار چیزی نمیتونه باشه جز حاصل رابطه نامشروع بین پشه و مورچه.. واقعا خجالت آوره

.

.

.

اين امتحان زندگي
بزرگترين عيبش اينه که :
اگر چيزي ام بلد نباشي
تا آخرجلسه بايد بشيني ....
 

.

.

.

 

دوستم میگه: هر شب که اخبار شبانگاهی قیمت سکه رو اعلام میکنه زنم میپره بالا و با خوشحالی دست میزنه بعد لم میده رو مبل و با لبخند نیگام میکنه ؟!؟!
کسی میدونه چرا؟

.

.

.
 

رفتم جيگركي يارو برگشته ميگه نونم ميخاي؟ ميگم قبلنا سوال نميكردي، ميذاشتي، ميگه نه الان وضع فرق كرده نون جدا، دونه ای ۵۰۰ تومن! خوب شد بازم کرایه سیخ و ازم نگرفت

.

.

.
 

یکی از دوستام تو شمال امشب منو برد استخر، با یه صحنه عجیب روبرو شدم: دیدم دمپاییها لنگه های راست آبی رنگن، لنگه های چپ سفید! پرسیدم چرا اینطوریه؟! گفت: واسه اینه که کسی نتونه دمپایی بدزده !!!!
البته ظاهرا دلیل اصلیش اینه که بتونی راحت چپ و راست پیدا کنی، لازم نباشه همه دمپایی ها رو بگردی که یه جفت چپ/راست پیدا کنی
 
حالا این که چیزی نی. من استخری دیدم که کلا همه ی لنگه هاش مالِ یه پا بود و مثلاً مجبور بودی هر دو تا پاتو توی لنگه ی راست بکنی

.

.

.

بعد ۳۰ سال هنوز نتونستن آب پاش ماشین رو یه جوری درست کنن که ۵ تا ماشین بغلی و عقبی و جلویی رو آب پاشی نکنه! شیشه پاک کن ماشین رو که میزنی باس از همه اتوبان معذرت خواهی کنی
فراموش نشه که تکنولوژی ما در پراید نهفته است
من یه بار آب پاش رو زدم دیدم صدای داد و هوار میاد. یه موتوری اومد کنارم سه تا پسر بودن بیچاره ها دوش گرفته بودن! گفت آقا حداقل یه حوله بده صورتمونو خشک کنیم

.

.

.

امروز دوباره ریختند تو مجتمع مسکونی ما برای جمع کردن دیش های ماهواره. بعد یکی از همسایه هامون که یه خانم پیر و تنهایی هست رفته به مافوق اون مأمورایی که داشتند دیش ها رو جمع می کردند گفته: آخه جناب سروان، من پیرزن ِ تنها بدون ماهواره چی کار کنم؟ جناب سروان هم خیلی جدی برگشته به مامورای زیر دستش گفته: نمیخواد دیش ماهواره خونه این خانم رو جمع کنید. بقیه دیش ها رو جمع کنید و بیارید با خودتون پائین! بعله، هنوز هم همچین جناب سروان های با  انصاف و بامرامی پیدا میشه
 
تو شهر ما یکی پیت نفت آورده بود گفته بود خودمو آتیش میزنم اگه دیش ما رو بگیرید ، من یه شب "ماری چی" نبینم سکته میکنم !!!!  (واقعا اتفاق افتاده ها) 

.

.

.

مردی تو یك فروشگاه بزرگ به یه دختر زیبا میرسه و میگه: خانم، من زنمو اینجا گم كردم ناراحت نمی شید اگه کمی با شما صحبت كنم؟ دختر: چرا؟!! مرد: چون هر بار كه با یه زن خوشگل صحبت می كنم زنم یهو پیداش می شه!! 

.

.

.

اینطوری که با روزه خوارها برخورد میکنن با مال مردم خورا برخورد می کردن، الان خاوری کانادا نبود!
[ستاد کـــژ دادن حماسه اختلاس - واحد ماه رمضان]

.

.

.

آدم حـسـاب كـردن بـعـضـیـــــا خـیـانـت بـه عـالـم بـشـریـتـه

.

.

.

طرف سحري ميخوره ميگيره ميخوابه تا 6 غروب، اون 2-3 ساعت تا افطارم دراز كشيده چرت ميزنه! بعد اومده استاتوس گذاشته احساس نزديكي به خدا ميكنم وقتي روزه دار هستم!! خوب لامصب تو ميري تو كما بسكه ميخوابي،‌ معلومه كه روحت اينقدر تو كائنات ول ميچرخه خدا خودش وارد عمل ميشه !!!

.

.

.

تو پیام بازرگانی نشون میده پیره زنه تنها و خسته نشسته، بعد نوه‌ش بهش اس‌ام‌اس میده، از تنهایی در میاد و خوشحال و خندون میشه. بعد میگه: هیچ کس تنها نیست. "همراه اول"
پشت سرش تبلیغ نشون میده یارو تولدشه، همه بهش اس‌ام‌اس میدن، ولی داره از تنهایی می‌پکه! بعد میگه: پیامک‌ها جای خالی شما را پر نمی‌کنند. "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی"
آخه چی بگیم؟

.

.

.
 

اینقد که قرائتی از قرآن نکته تستی و کنکوری در میاره ، مدرسان شریف با اون عظمتش از کتاب درسی نمی تونست در بیاره ...!!
یه صلوات بفرستید :)

.

.

.

الان هم و غم زن عموم اینه که نکنه تا ماه رمضون تموم نشده نتونه کل قرآن رو ختم کنه و تمام دغدغه دخترش اینه که چجوری میتونه بازم مرخصی بگیره و بره کیش تا برنزه تر شه و بزرگترین چالش پسر عموم اینه که چجوری از دلستر و مخمر بتونه الکل 14,2 درصد بگیره..عموم هم مشوق همشونه :|

.

.

.

من اگه یه لباس یا شلوارو یه هفته نپوشم
مامانم لامصــب به دستمال یا دستگیره تبدیلش میکنه

.

.

.

مطابق اخبار صدا و سیما انگلیس به شدت در بحران اقتصادی و سوتغذیه هست. این المپیک رو هم که می بینید، ملکه انگلیس النگوهاش رو فروخت،پولش رو داد..!

.

.

.

ين آپارتمان نشينيم خيلي عذابه ها !!
رفتم زیر دوش دارم آهنگ مي خونم، بعد از پنج ديقه مادرم اومده دمه حموم مي گه : دختر همسايه اومد گفت: ما از آهنگاي داریوش خوشمون نمياد ، محسن یگانه بخون !!!

.

.

.

ما همون نسلی هستیم که وقتی بمیریم هم، باید از اون دنیا به مامانمون زنگ بزنیم بگیم "رسیدیم"!!!!!

.

.

.
 

میگن تو روز قیامت گوگل به حرف میاد؛
همه جست و جوها و عکسایی که سرچ کردی رو لو میده... در جـــــــــریان باشید

.

.

.

پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده

بعد داییم شیرینی پخش کرده

به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟

گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن !

.

.

.

مشکلات از جایی شروع شد که

به هر کی گفتیم نوکرتیم فکر کرد واقعاً اربابه !

.

.

.

همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن

برای جبران کارایی که خودشون نتونستن بکنن !

.

.

.

بنی آدم ابزار یکدیگرند / در اسگل کردن ز هم برترند

چو عضوی به درد اورد روزگار /  دگر عضوها را خنده و هار هار . . .

شاعر معاصر

.

.

.

طرز تهیه کوکو سبزی

گردن خود را مقادیری کج می نمایید

با نگاه گربه شرک وار به خواهر خود مینگرید و میگویید دلم کوکو سبزی میخواد!

یه ساعت بعد حاضر و محیاست !

نوش جان

.

.

.

یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه

میره ۲۰۱۲ PES بازی می کنه !

زن واسه هضم دلتنگی هاش گریه نمیکنه

خریـــــــــد میکنه !!! D:

.

.

.

یه قانونی هست که میگه :

شما هیچوقت به چیز غیر ضروری احتیاج پیدا نمیکنید

مگر اینکه اونو داده باشین به یه نفر دیگه .. :|

.

.

.

خدایا یعنی میشه یه روز یه کیبوردی اختراع بشه

که خودش بفهمه کی باید فارسی تایپ کنه کی انگلیسی؟

حروم شد نسلمون از بس به جاه گوگل زدیم لخخلمث !

.

.

.

به دوستم مسیج دادم : تولـــدت مبـــارک

جواب داده : پیامک ها جای خالی شما را پر نمیکنند ..!

من  :|
مرکز فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال  =)))))

همـراه اول ~~> :|

.

.

.

یکی از مشغله های فکری من تو اینترنت اینه که

وقتی یکی جمله “بی خیال باو” رو مینویسه منظورش از “باو” چی هست !؟

ینی چی آخه ؟ میخواد بگه بی خیال بابا ؟ ینی میخواد محاوره ای بنویسه ؟

چه ربطی به باو داره !؟

خواهشن اساتید ادبیات فارسی بیان پاسخگو باشن :|

.

.

.

یکی از آشناها تلوزیون ال سی دی خریده بود

بهش گفتم مبارک باشه ال سی دیه یا ال ای دی ؟

گفت برو بابا ال جیه  الجـــــــــــــــــی !

.

.

.

وضعیتی شده که

هر کی نیکی می‌کنه پای لرزش هم می‌شینه!

.

.

.

امروز فهمیدم چرا دیوار چین جز عجایب هفتگانه ست

آخه تنها محصول چین هست که بیشتر از ۳ روز دووم آورده !

.

.

.

مامانم صبح اومده میگه پاشو یه گله مهمون داره میاد

میگم کیا هستن؟ میگه عمه هات!

.

.

.

همت کنید همه فوتبالیست های به درد نخورُ که میلیادری پول میگیرن

بریزیم تو یه DVD بدیم احسان حدادی پرتش کنه وسط بیابون :| :)

.

.

.

از این بوگیرهای توالت که اسانس کاپوچینو و یا قهوه داره اصلا نخرید

چون وقتی که میرید کافی شاپ تا براتون قهوه و یا نسکافه میارن، خاطرات زنده می شه!

 

.

.

.

بنده خدا برای اولین بار می خواست خرید اینترنتی بکنه

الان دو روزه کارت اعتباری اش گیر کرده توی سی دی رام!

.

.

.

بعضی ها رو در جوب باید شست …

تا لجن ها همه خوشحال شوند که

کثیف تر از خودشان هم هست ..!!!

.

.

.

همین ضرب المثل آشپز که دوتا شد آش یا شور می شه یا بی نمک

برای درک پیشینه تاریخی ایرانیان در گند زدن به Team Work کافیه!

.

.

.

خیلی دوست دارم به یکی بگم این دروغایی که میگی راستن !؟

.

.

.

ما به جمله همیشه حق با «مشتری» است اعتراض داریم !

(امضا : جمعی از سیارات منظومه شمسی)

.

.

.

فروشنده ی محتــــــــــــرم من بقیه پولمو می خوام :-|

نه چسب زخم

نه شکلات

نه آدامس شیکـــــــــ

اه اعصاب نمیذارن واسه آدم :|

.

.

.

اگه کسی رو دوس دارین، رهاش نکنین

بگیرین بندازینش تو زیرزمین انقد با کمربند بزنین سیاهش کنین

تا اعتراف کنه عاشقتونه !

.

.

.

مامانم سیم کارتشو در آورده میگه فک کنم داره میسوزه

نیگا رنگشم داره عوض میشه!!!! :|

.

.

.

مامانم اس ام اس زده:

ما خونه داییت اینا هستیم بعد از شام میایم!

همه چی تو یخچال هست فقط بپر سر کوچه سوسیس و نون و تخم مرغ بگیر

سوسیس تخم مرغ واسه خودت بپز! :|

.

.

.

هـــــــــی فلانــــــــی؛

تــو را مـن “تــــــــو” کـــردم، وگرنــه کــلمه ی “هوی” هــم زیــادت بــود

واســه مــن “شــما شــما” نــکـن :|

.

.

.

خــــــــدایا ! ! !

یا خیــلی برگردون عقبــــ یا بــزن بره جــلو!

اینــجای فیلم زنــدگیم خیــــــلی خش داره …

.

.

.

دوست بابام, بچه ی ۲ سالشُ صدا میکنه “حاج سیّد مَـــهدی” …

۲۲ ساله هستم, منزل “مـَـــــرتیکه” صدام می زنن!!! :دی

.

.

.

زیر آوار آخرین حرفت جا مانده ام

لعــــــــــــــــــنتی

نمی دانی *خداحافظت * چند ریشتر بود !!!

.

.

.

کثیف بودنِ بعضی آدم ها اذیتم نمیکنه !

اما بعضیا خیلی پاکن؛

این که قراره اینا گیره اون کثیفا بیُفتن, اعصابم رو خورد میکنه…!

.

.

.

رفیق:!

منفی در منفی نمیشه مثبت,می‌شه کثافت…!!!

همین!

.

.

.

بد بیاری مال وقتیه که, بــــد بی یــــــاری … !!!

.

.

.

من آخرشم نفهمیدم ما مردا ” هممون مثل همیم” یا “یکی از یکی بدتریم”!! :)

.

.

.

مامانم اومده میگه : به نظرت افطار چی بخوریم ؟

میگم : سبزی پلو ماهی

میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!! :|

خب مادر من اینکه میگی “به نظرت” دقیقاً منظورت چیه ؟؟ :|

.

.

.

” ناغافل خوابم برد . وقتی بیدار شدم قوم و خویش دورم جمع شده بودند

و فقط حرفهای خوب خوب درباره ام میزدند .اون وقت بود که فهمیدم مردم.

فیلم “بهشت میتواند صبر کند (۱۹۴۳-Heaven Can Wait)”

.

.

.

یکی ازسخت ترین کارا تو ایران اینه که

وقتی داری از جلوی یه خونه رد میشی که درش بازه ، تو رو نگاه نکنی!

.

.

.

 المپیک تموم شد ، دانلود افتتاحیه اش هنوز برا من تموم نشده!

.

.

.

هـَپـَلبـُلـِت مـُمالـَک چیست؟

عبارتی که دخترا روز تولد دوستشون به هم اس ام اس میدن یا کامنت میذارن !

.

.

.

قاضی: چرا دوست دخترت رو کشتی؟

پسر: اس ام اس ۲۵۰ کلمه ای واسش فرستادم اون فقط جواب داد ok!

قاضی: شما تبرئه شدی میتونی بری

دیوان عدالت اداری :D
من :|
بان کــی مـــون :|
قـــاضی :D
متهم :) ))))))))
تــرول :|
اولیای دم :|
ایرانسل :|
لورل و هاردی :O
رکس سگ معروف P:
خاله ریزه :|

 

 

 

                 

 

 

خانم ایرانی در قیامت

 
یک خانم ایرانی در روز قیامت
خانم
های ایرانی اون دنیا هم از چونه زدن دست بر نمی دارن. می گی نه، نگاه کن
 
.
.
.
.
.
.
.
.

خانم من فقط مامورم. به من گفتند بشمار، حالا هم شمردم. شما کلا ۱۱۰۳۰۵ رکعت دارید.

ولی من همه را خوندم. نمی شه یه کاریش بکنی.

دست ما نیست به خدا. ولی چشم؛ روندش می کنم. ۱۱۰۵۰۰ خوبه؟

عجب گرفتاری شدیم. من می گم همه را خوندم. گرد نمی خواد بکنی. همان هایی که خواندم را بهم بده.

عرض کردم. مبلتان چرمی بوده. یارو یافت آبادیه مبل ساز، چرمش را از چین وارد کرده..
اینها ذبح شرعی نمی کنند. چرم حکم مردار را داشته و نجس بوده. شما می نشستی روش؛ حواستان نبوده دستتان عرق..

من این هایی که می گی اصلا حالیم نیست. من همه اش را خوندم. یک جایی اشتباه کردی. از جام تکان نمی خورم تا درستش کنی
.

ببینید خانم فیلمش هست. ما از لحظه لحظه اعمالتان فیلم گرفتیم. ببینید.

_ ای خدا مرگم بده. این چیه؟

_ بگذارید رد کنم اینجاش را. خب. همین جا. ببین خانم اینجا که زوم کردم رو مبل نشستید و ..

_ این منم؟

بله خانم. این هم همان مبلیه که..

چقدر چاق افتادم اینجا.

چه عرض کنم؟ می توانم کمی کنتراستش را بیشتر کنم ولی نرم افزارم قفل شکسته است، اسکیل را عوض نمی کند.

_ آقا میشه این عکس را برام بریزی؟ خدا از حسابرسی کمت نکنه.

_ فلش دارید همراتان؟

چه حرفی می زنی. من تازه یک ساعت پیش از قبر درآمدم. فلشم کجا بود؟ نمی شه بریزی رو سی دی.

_ سی دی خام ندارم. بریزم ته این سی دی؟ طوریش نیست؟ اعمال یک بابایی است که در جنینی تلف شد. باقی سی دی خالیه.

_ جا میشه؟

_ آره بابا. هر سی دی جهان آخرت ۷۰۰۰ گیگ جا دارد

_ پس قربون دستت یک موزیکی چیزی هم بریز ته اش.


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, | 15:2 | نویسنده : علیرضا زینالپور |
اقتصاد در آموزه‌های قرآنی جایگاه مهم دارد؛ زیرا قوام جامعه بر آن است و زندگی انسان در جهان مادی بدون اقتصاد معنایی ندارد؛ بلكه می‌توان گفت معنای خوشبختی را می‌توان در سایه شكوفایی و رشد اقتصادی تجربه كرد؛ زیرا اگر آسایش فراهم نباشد، یك بال پرنده خوشبختی شكسته یا بسته است؛ چرا كه بال‌های خوشبختی و سعادت، آرامش و آسایش است.
خداوند در آیاتی از قرآن یكی از مأموریت‌های بشر را در قرارگاه زمین، آبادانی و عمران زمین دانسته است و بارها در قرآن امور اقتصادی را در كنار امور اعتقادی و عبادی مطرح كرده و بدان سفارش می‌كند. نویسنده با مراجعه به آموزه‌های قرآنی بر آن است تا با توجه به اهمیت و جایگاه اقتصاد در زندگی بشر، اولویت‌های اقتصادی را كه می‌بایست در دستور كار رهبران و مسئولان و مدیریت كشوری و بخصوص نمایندگان دوره جدید مجلس قرار گیرد، بیان نموده است.
اقتصاد، زیربنا یا روبنا زیربنا یا روبنا بودن اقتصاد شاید براساس آموزه‌های قرآنی بی معنا باشد؛ زیرا انسان تركیبی از روح و ماده است و این تركیب مقتضیاتی دارد كه از آن جمله پاسخ گویی به نیازهای مادی انسان است. معنای این جمله این است كه اقتصاد برای بشر مانند آب برای ماهی، حیاتی است و انسان بدون اقتصاد و پاسخ گویی به نیازهای مادی خود نمی‌تواند زندگی كند و دچار مرگ و نابودی می‌شود.
همان گونه كه روان و جان آدمی نیازمند غذای معنوی است؛ جسم او نیز نیازمند غذای مادی است. این جاست كه اقتصاد به عنوان مایه و قوام زندگی بشر معنا پیدا می‌كند.
در یك نگاه كلان‌تر، جامعه انسانی به امور معنوی و مادی یكسان نیازمند است و معنویت و اقتصاد، پایه‌های جامعه بشر را می‌سازد. از این رو سخن گفتن از روبنا یا زیربنا بی معنا خواهد بود؛ زیرا معنویت و مادیت دو بال پرواز بشر و دو نیاز اصلی انسان را در دنیا تشكیل می‌دهد.
در آیات قرآنی، هر چند كه با نوعی تقدیم امور اعتقادی و عبادی و معنوی بر امور مادی و اقتصادی مواجه هستیم، ولی باید دانست كه این تقدیم مانند تقدیم بال راست بر بال چپ برای پرنده است. از این رو در آیات قرآنی همواره با نوعی همراهی و معیت میان امور اعتقادی و اقتصادی مواجه هستیم. (بقره، آیه3؛ مریم، آیه31)
خداوند در آیه اخیر یعنی آیه 31 سوره مریم سفارش می‌كند كه انسان مؤمن باید بر اصل اعتقادی چون نماز در كنار اصل اقتصادی چون زكات توجه داشته باشد؛ زیرا این دو پاسخ گوی نیازهای اصلی روح و جسم آدمی است. حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در عمل نشان می‌دهد كه دو عمل اعتقادی نماز و اقتصادی زكات تا چه اندازه با هم معیت دارند. لذا در هنگام نماز زكات خویش را می‌پردازد و به بینوایان انفاق می‌كند. (مائده، آیه55)
 
اولویت‌های اقتصادی
اكنون كه دانسته شد مسایل اقتصادی در كنار مسایل اعتقادی مطرح هستند و نیاز انسان به مسایل اقتصادی همانند مسایل اعتقادی است و نمی توان این نیاز را با تصرف و تغییر در اولویت جا به جا كرد و حتی دربرخی از روایات دربیان نسبت فقر و كفر آمده است: كاد الفقر ان یكون كفرا؛ نزدیك است كه فقر به كفر بینجامد، پس می‌بایست با این نگاه به ارزیابی مسایل اقتصادی پرداخت و به عنوان بال دوم خوشبختی به آن توجه كرد و در تصمیم گیری‌ها و سیاست‌ها و برنامه ریزی‌ها با این نگاه مهم ارزشی بدان پرداخت.
اما بركسی پوشیده نیست كه درمیان مسایل اقتصادی با توجه به مقتضیات و شرایط زمانی و مكانی اولویت‌هایی وجود دارد كه نمی توان آن را نادیده گرفت. این بدان معناست كه ما نمی‌توانیم یك نسخه واحد برای اولویت گذاری‌های اقتصادی داشته باشیم؛ زیرا شرایط و مقتضیات زمان و مكان دایم در تغییر و تحول است.
پس به جای آن كه به جزئیات برنامه‌ای در اولویت گذاری‌ها بپردازیم و در عمل از تجویز نسخه دقیق و واقع بینانه باز بمانیم بهتر آن است كه به اصولی توجه كنیم كه اولویت كلان و ثابت در حوزه مسایل اقتصادی است. براین اساس، مطلب را به جای اینكه به مسایل حاشیه‌ای و متغیرات مكانی و زمانی و مقتضیات آن سوق دهیم، به حوزه مسایل كلان‌تر حوزه اقتصادی توجه می‌دهیم تا نسخه ای واقع بینانه براساس آموزه‌های قرآنی برای همه زمان‌ها و مكان‌ها بپیچیم بی آنكه در دام حواشی و فروعات و جزئیات و قضایای شخصی بیفتیم و از فایده كلی و عمومی آن خارج شویم.
از آیات قرآنی و آموزه‌های آن می‌توان قضایای كلی را در حوزه اولویت‌های اقتصادی استنباط و استخراج كرد. در اینجا چند نمونه از این قضایای كلی را بیان می‌كنیم:
1- قانون گذاری عادلانه: عدالت، مدار و محور هستی است. از این روست كه خداوند به صفت عدالت ستوده شده و در مذهب تشیع برای مقابله با تفكر اشعری گری كه ظلم را از خداوند پسندیده می‌دانند، اصل عدالت مطرح می‌شود. در آیات قرآن از جمله آیه 25 سوره حدید ماموریت پیامبران تبیین مسایل هستی به گونه ای است كه مردم نسبت به اصل عدالت در سنت‌ها و قوانین الهی آگاهی یابند و بدانند كه نظام هستی و كتاب الهی دراین چارچوب می‌باشد و مردم می‌بایست با قدرت شمشیر برای تحقق آن با راهنمایی و رهبری پیامبران قیام كنند و بی توجه به نژاد و ملت و مذهب و رنگ و جنس، در این حركت توده‌ای وارد شوند و اجرای آن را برای همگان بپسندند و آن را در حق خود و دیگران اجرا كنند. (مائده، آیه 8؛ انعام، 152) بنابراین، از مهم ترین اولویت‌ها در قانونگذاری و اجرای قوانین، توجه به مساله عدالت در همه حوزه‌ها از جمله حوزه اقتصادی است. خداوند در آیاتی سعادت و خوشبختی بشر را در گرو رعایت عدالت و انصاف در امور اقتصادی دانسته (اعراف، آیه 85؛ هود، آیات 58 و 86) و از رهبران جامعه درهر پست و مسئولیتی كه هستند خواسته تا برای تحقق عدالت اقتصادی، برنامه‌ریزی دقیقی داشته و مردم را به آن ترغیب كنند و اجازه ندهند تا كسی در امور اقتصادی اختلال ایجاد كرده و راه بی عدالتی و ظلم را در پیش گیرد. (حدید، آیه 25؛ حشر، آیه 7؛ اعراف، آیه 85؛ شعراء، آیات 177 تا 183) اصول عدالت می‌بایست در همه جزئیات مورد توجه قرارگیرد و هرگز اجازه داده نشود تا در كوچك‌ترین مسائل، ظلم و بی عدالتی روا داشته شود. از این رو عدالت حتی در حوزه مصرف نیز بر مدار عدالت و انصاف خواسته شده تا از هرگونه افراط و تفریط و تبذیر و اسراف كه از مصادیق بی عدالتی در مصرف است پرهیز شود. (اسراء آیه 35 و آیات دیگر) قانونگذاری باید به گونه‌ای باشد كه هیچ گونه خلل و خلأ قانونی برای رخنه و فساد وجود نداشته باشد و كسانی نتوانند با دورزدن قانون یا خلاءها و خلل‌های قانونی، بی عدالتی روا دارند و بر مردم ظلم كنند.
2- نظارت از تولید تا توزیع و مصرف: از دیگر اولویت‌های حوزه اقتصادی می‌توان به مسئله نظارت كامل مسئولان از جمله نمایندگان و قانون گذاران در اجرای دقیق قانون از سوی مجریان قانون و نیز مردم اشاره كرد؛ زیرا اگر قانونی خوب نوشته شده باشد، نمی‌توان امید داشت كه به درستی اجرا شود مگر آنكه تمام مراحل آن زیرنظر دقیق قرارگیرد و سازمانی نظارت برحسن اجرای دقیق داشته باشد و در صورت هرگونه تخلفی افراد و نهادها را مواخذه و مجازات كند. از آنجایی كه از مهم‌ترین اصول معروف در هر جامعه قوانین نوشته شده است، باید نهادهای نظارتی افزون بر نظارت همگانی كه ازسوی مردم اعمال می‌شود حضور خود را در عمل نشان دهند. اینكه خداوند در آیه 104 سوره آل عمران از دولت اسلامی خواسته تا نهادی را برای نظارت بر عملكرد درست مردم و كارگزاران در اجرای معروف و جلوگیری از منكر ایجاد كند، به معنای آن است كه نظارت بر عملكردها در حوزه قوانین و اجرای آن می‌بایست در دستور كار باشد و كوتاهی در این موضوع جایز نیست. با نگاهی به داستان حضرت یوسف و گزارش‌های قرآنی به دست می‌آید كه نظارت آن حضرت(ع) به عنوان قانونگذار به گونه‌ای بود كه ایشان در همه مراحل تولید تا توزیع بر عملكردها نظارت داشته است و هنگامی كه هیئت‌های اقتصادی از بیرون مرزها نیز برای معاملات وارد می‌شدند، برعملكرد كارگزاران نظارت داشت و اجازه نمی داد تا در حق كسی حتی بیگانگان احجاف شود. این در حالی بود كه اوضاع اقتصادی مصر با بحران‌های عظیم مواجه بود و مشكلات اقتصادی، این سرزمین را به كام ورشكستگی كشانده بود ولی مدیریت از تولید تا توزیع و نظارت دقیق بر قانون و اجرای آن و عملكرد كارگزاران موجب شد تا ایشان این بحران سهمگین اقتصادی را به درستی مدیریت كرده و كشور مصر را در امنیت و آرامش و آسایش نگه دارد. (یوسف، آیات 55 و پس از آن)
3. اصلاح و بهینه‌سازی روش‌ها از تولید تا مصرف: از دیگر وظایف قانونگذاران و مجریان آن به عنوان یك اولویت همیشگی، اصلاح دایمی و بهینه سازی در روش‌ها و افزایش بهره‌وری و كیفیت از تولید و مصرف است؛ چرا كه همواره شرایط در حال تغییر و تبدل است و لازم است تا بهترین روش‌ها مورد توجه قرارگرفته و در زندگی به كار برده شود. گاه این اصلاحات پس از آن صورت می‌گیرد كه روش‌های فسادانگیز و یا غیرمنصفانه یا غیرعادلانه‌ای در جامعه رواج یافته است. دراین صورت اولویت نخست، تدوین قوانین و روش‌هایی است كه بتواند فساد را از میان بردارد. (هود، آیه88) پس از اصلاح فساد می‌بایست در حوزه بهینه سازی در حوزه‌های تولید و توزیع و مصرف تلاش كرد و قانون گذاری كرد و سپس برای اجرای دقیق آن نظارت نمود. (كهف، آیات 93 تا 97، سبا آیات 12 و 13)
4- انتخاب كارگزاران شایسته: از دیگر نكاتی كه باید به عنوان اولویت در حوزه اقتصادی مورد توجه قرارداد، انتخاب كارگزاران شایسته و نظارت بر عملكرد آنان است. حوزه اقتصادی به سبب شرایط فسادپذیری نیازمند انتخاب كارگزاران با ویژگی‌های خاص چون امانت داری و علم اقتصاد است. مراقبت از ثروت و قدرتی كه در دست این كارگزاران است، امری است كه افزون بر شرایط انتخاب كارگزاران، نظارت دایمی و همیشگی را می‌طلبد. اگر اختلاسی صورت می‌گیرد و اموال خزانه‌های بانكی كشور به تاراج می‌رود از آن روست كه قوانین به درستی نوشته نشده و خلأها و یا خلل قانونی وجود دارد، یا این كه اگر قوانین درستی وجود دارد، در انتخاب كارگزاران در این حوزه دقت لازم به عمل نیامده است و اگر انتخاب خوبی صورت گرفته، در نظارت كوتاهی شده است. بر این اساس خداوند همه این مراحل را مورد توجه قرار داده و خواستار قوانین خوب و كامل، انتخاب كارگزاران شایسته و نظارت دایمی و همیشگی شده است. (نساء، آیه 5؛ یوسف، آیه 55؛ كهف، آیات 93 تا 97)
5- برنامه‌ریزی مناسب: از دیگر اصول اقتصادی كه باید به عنوان اولویت عمل اقتصادی همه مسئولان و نمایندگان ملت و دولت به آن توجه كنند، برنامه ریزی‌های اقتصادی مناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مكان است. اگر لازم است تا در حوزه كشاورزی مثلا بهینه سازی شود تا آبیاری به شكل پربهره انجام گیرد، بایستی برنامه ریزی دقیقی در این باره انجام گیرد. خداوند گزارش می‌كند كه حضرت یوسف(ع) با توجه به شرایطی كه كشور با آن مواجه بود، برنامه‌ریزی دقیق و كاملی انجام داد تا بحران را از سر بگذراند و مردم را در امنیت غذایی نگه دارد. (یوسف، آیات 47 تا 55) آن حضرت با توجه به بحرانی كه مردم كشور مصر با آن مواجه بودند، طرح جهاد اقتصادی ریخت و با برنامه ریزی دقیق و كامل و مناسبی همه توان و ظرفیت اقتصادی كشور را در خدمت تامین امنیت اقتصادی و غذایی كشور قرارداد و مال و منابع مادی و انسانی را برای تامین آن به كار گرفت. این گونه بود كه توانست با یك برنامه ریزی دقیق و مناسب و اجرای یك طرح هفت ساله، دوره هفت ساله خشكسالی را طی كند. درحقیقت برنامه ریزی‌های ایشان نه تنها یك ساله یا كوتاه مدت نبود بلكه فراتر از برنامه پنج ساله ما بر یك برنامه ریزی هفت ساله مبتنی بود. باید بررسی شود كه دوره زمانی هفت ساله چه تفاوتی با دوره پنج ساله زمانی دارد و اگر مدیریت‌های كلان كشوری از چهارساله به هفت ساله تغییر كند چه آثار و بركاتی خواهد داشت كه این خود مسئله دیگری است كه باید در جای مناسب خود به آن پرداخته شود. اما ایشان با برنامه ریزی بلندمدت هفت ساله توانست چنان امنیت غذایی و رشد و شكوفایی برای مردم مصر به ارمغان آورد كه دوره سخت هفت ساله خشكسالی و قحطی را از سر بگذرانند و حتی مواد غذایی كشورهای دیگر را تامین نماید. البته می‌توان از آیات قرآنی در سوره یوسف این معنا را به عنوان یك اولویت مهم اقتصادی به دست آورد كه امنیت غذایی یكی از مهمترین مسایل در حوزه اقتصادی و برنامه ریزی‌های آن است؛ چرا كه نخستین نیاز انسان مسئله امنیت غذایی است و اگر این حوزه تامین شود آرامش و امنیت غذایی موجب می‌شود تا حوزه‌های دیگر اقتصادی نیز فعال شود و حتی حوزه‌های علمی و فرهنگی و اعتقادی و معنوی رشد مناسبی را تجربه كند.
6- مبارزه با انواع فساد اقتصادی: چنانكه گفته شد حوزه عمل اقتصادی حوزه فساد است. از این رو اصلاح و نظارت دایمی در بخش‌های قانونگذاری و اجرا امری لازم و بایسته است. بنابراین یكی از اولویت‌های اقتصادی را باید در فسادستیزی قرار داد. قوانین باید به گونه ای نوشته شود كه از هر گونه زراندوزی و تكاثر و گردش ناسالم اقتصادی در جامعه جلوگیری كرد. این مسئله كه مردم به جای آنكه پول و ثروت خویش را در فعالیت‌های اقتصادی بكار گیرند، آن را به شكل سكه، كنز كنند و در گوشه ای بی هیچ تاثیرگذاری در تولید ثروت قرار دهند یك فساد اقتصادی است. از این رو خداوند به شدت با هرگونه گردش ناسالم از جمله كنز و تكاثر و زراندوزی و خرید سكه و انباشت آن در كنج خانه مخالفت می‌كند و مبارزه با آن را یك امر لازم می‌داند. (حشر، آیه 7؛ توبه، آیات 34 و 35)
این‌ها تنها نمونه‌هایی از اولویت‌های اقتصادی برای مسئولان و رهبران جامعه از جمله دولت و نمایندگان مجلس و كارگزاران نظام اسلامی است كه در این نوشته كوتاه بدان اشاره شد. بی گمان تبیین همه اولویت‌ها نیازمند بررسی‌های دقیق تر و كارشناسانه تر و بازخوانی مباحث اقتصادی در آیات قرآنی و آموزه‌های اسلامی است. اما در اینجا به همین مقدار بسنده می‌شود. باشد با توجه به همین اولویت‌ها كسانی كه مسئولیت نظام اسلامی را به عهده دارند یك جامعه آرمانی و نمونه را در عصر كنونی بازسازی و به عنوان الگو به جهانیان معرفی كنند.

موضوعات مرتبط: علوم سیاسی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:32 | نویسنده : علیرضا زینالپور |
مبانی حاكمیت نبوی
اشاره: برخی معارضان كینه‏ورز می‏كوشند حكومت‏های دینی و در راس آن، حكومت نبوی را زیر مجموعه حكومت‏های مستبد و تك‏رای قرار دهند، كه نوعاً به حقوق اساسی شهروندان توجهی ندارد.‏
با نگاهی به سیره نظری و عملی حضرت، جایگاه مردم در حكومت نبوی را می‏توان در موارد زیر دانست:‏
 
الف. نقش آفرینی جمهور در مشروعیت بخشی سیاسی به حكومت
یكی از پارامترهای حكومت مردمی و دموكراسی، اهتمام به آرای مردم در عرصه‏های سیاسی و اجتماعی است كه عرصه انتخاب حكومت و حاكم توسط رای و رضایت مردم، نمونه بارز آن است. در حكومت‏های دموكراسی غیردینی، حقانیت و قانونیت حكومت به رای و انتخاب مردم است، كه از آن در اصطلاح سیاسی به «مشروعیت»(‏Legitmacy‏) تعبیر می‏شود. اما از دیدگاه اسلام مشروعیت الهی حاكم از سوی خداوند و مشروعیت سیاسی (مقبولیت) كه همانا یگانه علت به فعلیت رسیدن و نضج حكومت مشروع دینی است را مشروعیت سیاسی معرفی می‌نماید. ‏
در عناوین و تعابیر ذیل كه فعل سیاسی و قول تئوریك صادره از رهبران الهی اسلام بوده است شاهد جلوه‏هایی از مصادیق حیات سیاسی جمهور مردم و شیوه مشروعیت بخشی سیاسی ایشان به حكومت هستیم: ‏
‏1. حكومت و مدیریت جامعه توسط خود مردم؛ 2. لزوم رضایت مردم از حكومت و انتخاب حكومت از سوی ایشان؛ 3. اصل بیعت؛ 4. شورا؛ 5. حكومت، امانت مردم در دست كارگزاران؛ 6. حاكم، اجیر و امین مردم؛ 7. حاكم، نماینده مردم؛ ب. جایگاه مردم در اداره كشور.‏به عناوین فوق در دو شماره قبل اشاره نموده و آنها را از منظر سنت نبوی و سیره حكومتی حضرت رسول الله(ص) و ائمه معصومین (ع) مورد تدقیق و بررسی قرار دادیم. (این نوشتار، تلخیص، تنظیم و بازنویسی مهدی امینیان است از مقاله «جایگاه مردم در حكومت نبوی»، نوشته محمد حسن قدردان قرا ملكی، مجله حكومت اسلامی، زمستان 1385، شماره 42)‏
 
ب. جایگاه مردم در اداره كشور‏
عرصه دیگر كه مكتب نبوی به حقوق مردم اهتمام ویژه‏ای داشته، عرصه اجرایی و اداره كشور است كه اكنون به آن اشاره می‏شود:‏
 
‏1. لزوم مشاوره با مردم
از ویژگی‏های حكومت‏های مردمی، توجه به نظر و آرای مردم در اداره كشور است. این اصل در جوامع گذشته به صورت مشاوره مستقیم با مردم یا نمایندگانشان صورت می‏گرفت، اما در عصر كنونی، این رویكرد، بیشتر با نمایندگان و نخبگان جامعه عمل می‏شود، كه بسیاری به وسیله مردم برگزیده می‏شوند كه نشان دهنده میزان مشاركت سیاسی و اجتماعی شهروندان یك كشور در حكومت است.‏
این اصل و مبنا نیز مورد اهتمام حكومت نبوی قرار گرفته است كه مبانی دینی آن، نخست خود قرآن كریم است كه خطاب به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم او را به مشاوره با مردم دعوت و امر می‏كند:
«و شاورهم فی الامر فإذا عزمت فتوكل علی الله».[1]
 
و آیه دیگری مراجعه به شورا و مشاوره را از صفات موءمنان شمرده است: «و امرهم شوری بینهم».[2]
 
پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نیز با الهام از قرآن كریم، در انجام امور حكومتی، با اصحاب خود بسیار به مشاوره می‏پرداخت. از نمونه‏های آن می‏توانیم به مشورت‏های حضرت با یاران خود، در اغلب جنگ‏ها؛ مانند جنگ بدر، احد و احزاب اشاره‏ای كنیم.[3] توجه حضرت به شورا، ظاهرسازی و صوری نبود، بلكه در برخی موارد تصمیمات شورا را بر تصمیم خود مقدم می‏داشت؛ مانند تصمیم درباره چگونگی مقابله با مشركان مكه در جنگ احد كه برخی موافق دفاع در شهر مدینه و برخی دیگر طرفدار دفاع در بیرون شهر بودند. حضرت با اینكه از نظر اول دفاع می‏كرد به دلیل رای اكثریت، تصمیم دوم را اتخاذ كرد.‏
پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در مقام تئوری و نظریه پردازی نیز به شورا توجهی ویژه داشت و در روایت‏های مختلف ضمن توصیه به این اصل، تولّی و حكمرانی بدون توجه به اصل مشورت را مستوجب حكم قتل می‌دانست:
«من جاءكم یرید ان ... یتولّی من غیر مشورة فاقتلوه، فان‏الله (عزوجل) قد اذن ذلك»
«هر كس نزد شما آمد و [به منظور اختلاف در وحدت و غصب حكومت] اراده حكمرانی بدون مشورت داشت، او را بكشید كه همانا خدا به آن اذن داده است.» ؛[4]
حضرت رهاورد توجه به شور و مشورت را اصلاح امور و رشد و ظهور نعمت الهی وصف می‏كند:
«اذا كان امراوءكم خیاركم و اغنیاوءكم سمحاءكم و امركم شوری بینكم، فظهر الارض خیر لكم من بطنها»
«زمانی كه حاكمان شما بهترین شما و دارایان شما اهل سمحه و بخشش باشند و امورتان نیز بر وفق مشورت انجام گیرد، زمین از دل خود وجودهای خیر را برای شما آشكار می‌سازد».[5]
 
علامه طباطبایی درباره «جایگاه شورا در نظام سیاسی اسلام» می‏نویسد: «احكامی كه از مقام ولایت صادر می‏شود، از راه شورا و با رعایت صلاح اسلام و مسلمین صادر خواهد شد.».[6]
آیت الله خامنه‏ای درباره «شورا در سیره عملی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم « می‏گوید: «در اسلام، منادی و پیشرو برپایی حكومت‏های مردمی و شورایی، در چارچوب وحی و قوانین الهی است. پیامبر گرامی اسلام، به فرمان الهی «وشاورهم فی الامر» در امور مهم حكومت اسلامی مشورت می‏كردند و در صورت غلبه و برتری رای جمع، بر نظر مباركشان، در مواردی به نظر اصحاب عمل می‏كردند».[7]
 
‏2. رعایت حقوق فطری شهروندان‏
انسان، در عالم واقع، به صرف اینكه مخلوق الهی است، حقوقی دارد كه در دید ادیان، آفریدگار آنها را به وی ودیعه داده است كه در اصطلاح از آن به «حقوق فطری» تعبیر می‏شود؛ مانند حق حیات، آزادی بیان، برابری، مالكیت، آزادی‏های اجتماعی. از منظر فلاسفه غرب، این حقوق بیشتر با عنوان «حقوق طبیعی» یاد می‏شود كه در سده‏های اخیر به وسیله روسو، ولتر، منتسكیو و... تدوین و تنسیق گردیده و به «اعلامیه حقوق بشر» منجر شده است. یكی از موءلفه‏های حكومت‏های مردمی، اهتمام و رعایت حقوق فطری و طبیعی انسان است كه این موءلفه، قرن‏ها پیش در مكتب نبوی طرح و مورد عمل قرار گرفته است و آن، نهایت جایگاه واقعی مردم را نشان می‏دهد.‏
اصل برابری مردم و عدم اعمال هیچ‏گونه تبعیض در حق شهروندان، از حقوق فطری است كه مورد تاكید پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم قرار گرفته است.
«ایهاالناس ان ربكم واحد و ان اباكم واحد، كلكم لآدم و آدم من تراب،... و لیس لعربی علی عجمی فضل الابالتقوی»
«ای مردم، همانا خدای شما یكی است و همانا پدر شما یكی است، همه شما از آدم هستید و آدم از خاك آفریده شده است. هیچ برتری و فضلی برای عرب و عجم نیست مگر به تقوا».[8]
 
پیامبر در حدیثی دیگر، مردم را مانند دندانه‏های شانه، برابر و مساوی توصیف می‏كند:
«الناس سواء كاسنان المشط».[9]
 
رعایت حقوق شهروندان نزد پیامبر، در اخلاق بلكه در صرف اوقات و بالاتر از آن در نگاه كردن نیز مورد اهتمام قرار گرفته بود. حضرت علی علیه‏السلام در این باره چنین می‌گوید:
«و صاروا عنده فی الخلق سواء؛ مردم نزد حضرت در خلق و خوی مساوی بودند».[10]
 
‏«كان رسول‏الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یقسم لحظاته بین اصحابه فینظر الی ذا و ینظر الی ذا بالسویة»؛
« پیامبر خدا لحظات خود را میان اصحابش تقسیم می‌كرد و به این و آن به صورت مساوی می‌نگریست.». [11]
 
‏3. شایسته سالاری
از جمله حقوق مردم كه حاكم و دولت باید رعایت كند، رعایت ملاك‏های واقعی در انتخاب كارگزاران است. مسئولان دولتی در تعیین مقام‏های اجرایی كشور، نباید بدون توجه به معیارها، افراد منتسب به خود را برگزینند، بلكه باید مبنا را شرایط و صلاحیت افراد قرار دهند. به تعبیری، ضوابط و نه روابط حاكم باشد تا اولاً حقوق افراد دارای صلاحیت از میان نرود و ثانیاً با اشغال پستی توسط فرد فاقد صلاحیت، به شهروندان ظلم شده و اداره امور به نحو شایسته انجام نمی‏شود.‏
این اصل دقیقاً در حكومت نبوی مورد اهتمام قرار گرفته است؛ چنان‏كه یكی از اصحاب از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خواست یك مقام حكومتی به وی واگذار كند، حضرت دست به شانه او زد و فرمود:
«انك ضعیف و انها امانة»
«همانا تو برای این پست ضعیف و ناتوانی و حكومت یك امانت است».[12]
حضرت در مقام نظریه‏پردازی نیز مكرر به این اصل تاكید می‏ورزید و می‏فرمود:
«من تولّی شیئاً من امور المسلمین فولّی رجلاً شیئا من امورهم و هو یعلم كان رجل هو اعلم منه فقد خان الله و رسوله و للمومنین»
«هر كس از امور مسلمانان مقامی را متولی باشد و بداند كه در قلمرو وی شخص اصلحی برای حكومت وجود دارد، همانا به خدا و رسولش خیانت ورزیده است.»[13]
 
حضرت به صورت شفاف تاكید می‌كرد كه ریاست تنها بر اهلش شایسته و مصلحت است:
«ان الرئاسة لاتصلح الالاهلها».[14]
 
با رعایت اصل شایسته سالاری، اشخاص شایسته به جایگاه اصلی و حقوق خود در تصدی مقامات كشور نایل گشته و شهروندان نیز در پرتو سپردن مقام، به شخص صلاحیت‏دار، از آثار آن متنعم می‏گردند.‏
 
‏4. آزادی پرسش، نقد و اعتراض
حكومت‏های خودسر و مستبد مجال هیچ‏گونه سئوال، نقد و اعتراض به مردم نمی‏دهند و با شدت تمام، به سركوب هر نوع پرسش و اعتراضی می‏پردازند. اما حكومت‏های مردمی پرسش، نقد و اعتراض را بر می‏تابند و چه بسا آن را مایه اصلاح و تكامل نیز بنگارند.‏ حكومت نبوی، مانند حكومت‏های مردمی، بلكه بالاتر از آن، با متانت، بزرگواری و بردباری به نقدها و اعتراض‏ها واكنش مناسب نشان می‏دهد. پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با آنكه متصل به وحی بود و همه اعمال و حركاتش از خطا و لغزش مصونیت داشت، چنان بستری در میان اصحاب فراهم آورده بود كه آنان بر بعضی اعمال و رفتار حضرت اعتراض می‏كردند.‏در جریان پذیرش صلح حدیبیه، در سال ششم هجرت، برخی اصحاب، بعضی مواد پیمان صلح با مشركان مكه را زیر سئوال برده و حضرت را به نرمش و عدم قاطعیت متهم می‏كردند.[15]
در تقسیم غنایم، بعضی اصحاب به خود جرات می‏دادند درباره چگونگی تقسیم غنایم به حضرت اعتراض كنند، مثلاً شخصی به نام ذوالخویصره در تقسیم غنایم به حضرت عرض كرد كه عدالت را رعایت نمی‏كند، این اعتراض به نوعی اتهام خروج از عدالت پیامبر بود، كه قرآن به عصمت حضرت گواهی می‏دهد. روشن است كه امروزه در هر كشوری، فردی اگر به شخص اول كشور چنین اتهامی وارد كند، چه مجازاتی در انتظار او خواهد بود. اما پیامبر در پاسخ وی تنها خشمگین شد و فرمود:
«اگر عدالت نزد من نباشد نزد چه كسی است؟!»[16]
حضرت در مقابل انواع ناسزا و دشنام نیز با روی گشاده و مدارا برخورد می‏كرد؛ به گونه‏ای كه اصحاب حضرت گاهاً درصدد جلب شخص معترض و ناسزا دهنده بر می‏آمدند كه با مخالفت حضرت مواجه می‏شدند. حضرت علی علیه‏السلام در این باره می‌گوید:
«و یصبر للغریب علی الجفوة فی مسالته و منطقه حتی اَن كان اصحابه لیستجلبونهم»
«پیامبر در مقابل ناسزا و بی‏ادبی‏های شخص غریب، در سئوال و حرف‏هایش صبر پیشه می‏گرفت؛ به گونه‏ای كه اصحاب حضرت در صدد جلب وی بر می‏آمدند.»[17]
سئوال و اعتراض‏ها در حكومت نبوی در عرصه‏های مختلف صورت می‏گرفت و شامل امر قضاوت نیز می‏شد، مثلاً وارثان كسی كه توسط اسب فراری شخصی كشته شده بود، بر حكم تبرئه صاحب اسب، كه توسط حاكم یمن (امام علی علیه‏السلام ) صادر شده بود، اعتراض نموده و به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شكایت بردند.[18]
 
‏5. نصیحت دولتمردان‏
یكی دیگر از حقوق شهروندان در مكتب نبوی، آن است كه دولتمردان را نصیحت و دعوت به كارهای خیر و نیكو كنند و این نصیحت از سر دلسوزی و محبت صورت می‏گیرد. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم این حق را به مسلمانان اعطا كرده است كه با فرض نمودن خود به عنوان «ناصح» و نصیحت‏كننده در چگونگی اداره كشور ساكت ننشینند؛ چرا كه اصل نصیحت بر علم و آگاهی از امور كشور؛ اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و اشراف بر آنها متوقف است. این اصل نهایت اهتمام به حقوق مردم و اعطای مشاركت سیاسی و اجتماعی شهروندان را در فلسفه سیاسی نبوی به منصه اثبات و ظهور می‏رساند.‏
حضرت اصل نصیحت به حاكمان را جزء سه امری ذكر می‏كند كه مسلمانی به آن خیانت نمی‏كند:
«ثلاث لایغلّ علیهن قلب امرئ مسلم: اخلاص العمل لله و النصیحة لائمة المسلمین و اللزوم لجماعتهم».[19]
 
ج. قانونگذاری
تا اینجا دانستیم كه مكتب نبوی در دو عرصه «مشروعیت حكومت» و «مقام اجرایی» به جایگاه مردم توجه خاص مبذول داشته است و عرصه سوم به قوه مقننه و قانونگذاری مربوط می‏شود، كه به آن می‌پردازیم:‏
نخست باید به این نكته توجه شود كه تشریع قوانین مربوط به دین و شریعت، تنها در صلاحیت آفریدگار متعال است. ‏اما وضع قانون در عرصه‏های دنیوی؛ مانند عرصه سیاست، اجتماع، اقتصاد و... در این خصوص مشاركت مردم و نخبگان جامعه، قابل تصور است. در این باره نیز باید توجه داشت كه دین، بعضی اصول كلی و جهات خاص را مشخص می‏كند؛ مثلاً در عرصه سیاست، اجرای احكام دین و نفی سلطه كفر، در عرصه اقتصاد، عدالت اجتماعی و بعضی دستورالعمل‏های خاص؛ مانند حرمت ربا را وضع و ملحوظ نموده است كه در این خصوص‏ نمی‏توان دستورالعمل‏های دین را تغییر داد. اما در عرصه‏های دنیوی كه دین نص خاص ندارد، وضع قانون باید با مشاوره مردم و نخبگان جامعه صورت بگیرد و حاكم نمی‏تواند با تك روی به وضع قانون و اجرای آن بپردازد. اصل شورا همان طور كه گذشت، شامل موارد قانونگذاری نیز می‏شود كه قرآن پیامبر خویش را به آن مكلف نموده است.‏علامه طباطبایی در این باره می‏نویسد: «احكامی كه از مقام ولایت صادر می‏شود، از راه شورا و با رعایت صلاح اسلام و مسلمین صادر خواهد شد.»[20]


[1]. آل‏عمران: 159‏.
[2]. شوری: 38.
[3]. ر.ك.به: سیره ابن هشام، ج2، صص204ـ199.
[4]. عیون‏اخبارالرضا، ج2، ص62، باب 31، ح254.
[5]. تحف‏العقول، ص60.
[6]. مقاله ولایت و زعامت، مندرج در كتاب، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت و نیز المیزان، ج4، ص124.
[7]. پیام به افتتاحیه سازمان مجالس كشورهای اسلامی، تهران، روزنامه جمهوری اسلامی، 26 خرداد 78، ص3.
[8]. تحف‏العقول، ص56.
[9]. بحارالانوار، ج75، ص251.
[10]. نهج‏السعاده، ج1، ص102.
[11]. وسائل الشیعه، ج8، ص499؛ بحارالانوار، ج16، ص26.
[12]. تاریخ مدینة دمشق، ج66، ص219؛ صحیح مسلم، ج2، ص124.
[13]. التعجب، ص4.
[14].كافی، ج1، ص47.
[15]. ر.ك.به: سیره ابن هشام، ج3، صص 228و227.
[16]. همان، ج4، ص271؛ نیل‏الاوطار، ج7، ص344؛ بحارالانوار، ج21، ص173.
[17]. نهج‏السعادة فی مستدرك نهج‏البلاغه، ج1، ص104.
[18]. بحارالانوار، ج21، ص362.
[19]. كافی، ج1، ص403
[20]. مقاله ولایت و زعامت مندرج در كتاب، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، ص99؛ المیزان، ج4، ص124‏

موضوعات مرتبط: علوم سیاسی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:29 | نویسنده : علیرضا زینالپور |
مبانی حاكمیت نبوی
در آستانه دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخاب كارگزاران شایسته‏، متعهد، متخصص و صدیق جهت عهده داری امر تقنین و نظارت می‏باشیم. در این میان دقت در مبانی و اصول اخلاق مدیریتی و حاكمیتی مورد توجه نبی مكرم اسلام(ص) و حضرات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین)، كارگشای مردم در انتخاب صحیح نمایندگان خود در مجلس و راهگشای كارگزاران و نمایندگان در شیوه‏های مشروع و اخلاقی مدیریت و اعمال حاكمیت در حكومت اسلامی خواهد بود.‏
 
مقدمه
‏«سیره‏شناسی» پیامبر اعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم تنها انسان را با یك سلسله رفتارها و افعال فردی، خانوادگی و اجتماعی پیامبر اسلام آشنا نمی‏نماید، بلكه با نوع و سبك رفتار پیامبر، اصول و شیوه‏های حاكم بر رفتارهای نبوی در شرایط و مقتضیات گوناگون نیز آشنا می‏نماید. اساسا سیره‏شناسی نبوی نوعی «اسلام‏شناسی» است؛ زیرا حضرت رسول الله (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) اسلامِ تجسم یافته و قرآن متعین بود. در نقل حدیثی از یكی از همسران پیامبر آمده است كه وقتی درباره اخلاق رسول خدا پرسش شد، در پاسخ گفت: «ان النبی كان خلقه قرآن».[1]پس شناخت سیره نبوی در اصلاح، احیا، توسعه و تعمیق بینش اسلامی و گرایش اسلامی یك مسلمان، نقش‏آفرین و یكی از منابع معرفتی ـ معنویتی در «اسلام‏شناسی» است.
پیامبری كه خود درباره سخنانش فرمود:
«اعطیتُ جوامع الكلم»
«یعنی یك سخنِ كوتاه نبوی، یك دنیا معارف و حقایق است و اصول حیات طیبه و راز و رمز زندگی جاودانه و كلید حیات معقول است»[2]. «فعل نبوی» نیز در ساحت‏های فردی و اجتماعی، بی‏كرانه و دارای ژرفای وسیع است و باید مورد شناخت و بازكاوی قرار گیرد؛ افعال و رفتارهایی كه از رهگذر ولایت الهی و عنایت الهی تحقق می‏یافت. پیامبر اسلام(ص) در بیان مقام معرفت توحیدی و نبوت شناسی حضرت امیرالمومنین(ع) عنوان داشته‏اند كه: «یا علی! خدا را نشناخت مگر من و تو، مرا نشناخت مگر خدا و تو و نشناخت تو را مگر خدا و من»[3]. حال چنین امامی در خصوص «اخلاق نبوی» می‏فرماید:
«همانا خداوند از آغاز كودكی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بزرگ‏ترین فرشتگان خود را مامور وی ساخته بود كه او را به راه مكارم و بهترین اخلاق جهانیان آشنا كند)»[4]
 
و خود حضرت رسول فرمود:
«ادبنی ربی فاحسن تادیبی»[5]
 
یا فرمود:
«ادبنی ربی بمكارم الاخلاق»[6]
 
یعنی تادیب و تربیت پیامبر برعهده خدای سبحان بود و پیامبر در مكتب خدا پرورش یافت و به محاسن و مكارم اخلاقی آراسته گردید. چنین انسانِ كاملی كه «اول ما خلق الله»( بحارالانوار، ج1، ص97) و اول موجود الهی است كه هر چیزی از آن آفریده شده است.( بحارالانوار، ج15، ص24) حال آیا اخلاق نبوی یك منبع معرفتی سالم و سازنده و عمیق برای شناخت اسلام ناب و عامل تحول و دگرگونی برای انسانِ بیدار، هوشیار و خواهان كمال و تعالی نیست؟ اخلاقی كه از یك سلسله بنیادها و اصول یا منطق نظری و عملی ویژه‏ای برخوردار بود كه ثابت، مطلق، جاودانه و قابل عمل است و به تعبیر استاد شهید مطهری: «سیره پیغمبر برای ما یك منبع الهام است...».( مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج16، ص37) یكی از منابع شناخت كه یك مسلمان باید دید و بینش خود را از آن راه اصلاح و تكمیل بكند سیره وجود مقدس پیغمبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم است(همان، ص43) پیغمبر اكرم مردی بود كه در عمل سیره داشت، روش و اسلوب داشت، منطق داشت و ما مسلمانان موظفیم كه سیره ایشان را بشناسیم، منطق عملی ایشان را كشف كنیم برای اینكه از آن منطق در عمل استفاده كنیم.( همان، ص60)
قرآن كریم نیز «اخلاق نبوی» را با تعابیری چون: خلقِ عظیم، رئوف رحیم و... یاد كرده و او را «اسوه حسنه» قرار داده است. اخلاق پیامبر، معجزه جاودانه و نشانه محكم حقانیت نبوت ایشان است و خدای سبحان آن را به «عظیم» و «حسنه» موصوف نمود. چنان كه علامه طباطبایی در تفسیر آیه «و انك لعلی خلق عظیم» مرقوم داشته‏اند: «... ناظرة إلی اخلاقه الجمیلة الاجتماعیة المتعلقة بالمعاشرة كالثبات علی الحق و الصبر علی اذی الناس و جفاء اجلافهم والعفو و الإغماض و سعة بذل و الرفق و المداراة و التواضع و غیر ذلك...»[7].
استاد عبدالله جوادی آملی در این زمینه فرمودند: «خداوند پیامبر خود را به عظمت اخلاقی می‏ستاید: «و انك لعلی خلق عظیم» با جمله اسمیه و تاكید می‏فرماید: تو دارای اخلاق عظیمی هستی، وقتی خدای سبحان از چیزی به عظمت یاد كند، معلوم می‏شود كه از عظمت فوق العاده‏ای برخوردار است؛ چون او هر چیزی را به عظمت نمی‏ستاید... خداوند، پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را شخصیتی جهانی دانسته و درباره قلمرو رسالت او می‏فرماید: ما تو را برای جهانیان فرستادیم، اما بر مومنان منّت نهادیم»[8]
لذا اسوه‏شناسی و اسوه‏پذیری باید در ساحت‏های فردی و اجتماعی صورت پذیرد زیرا تدبیر انسان‏ها و مدیریت جامعه انسانی به پیامبر اسلام كه مودب به آداب الهی و متخلق به اخلاق ربوبی است و مظهر و مجرای فیض خداوند سبحان است، سپرده شده است. ‏
چنانكه امام صادق علیه‏السلام فرمود:
«ان الله عزوجل ادب نبیه فاحسن ادبه فلما اكمل له الادب قال: «انك لعلی خلق عظیم»ثم فوض الیه امر الدین و الامة لیسوس عباده»
«خدای سبحان رسولش را به بهترین و ظریف‏ترین آداب الهی مودب كرد، وقتی ادب او به كمال رسید، اداره امور دینی و دنیایی مردم را به آن حضرت واگذار كرد »[9]
از مطالب پیش گفته چنین استفاده می‏شود كه سیره و اخلاق نبوی در حوزه‏های مختلف، مطرح، قابل‏شناسایی و تاسی‏پذیر است و اصول و منطق روشن و ثابتی بر آنها حاكم است و برای همگان و همیشه قابل فهم و عمل می‏باشد و دارای دو ساحت كاملاً كلان و بنیادین خواهد بود: الف) ساحت تهذیب و تزكیه؛ ب) ساحت تعدیل جامعه و تحكیم مبانی و ارزش‏های اسلامی در متن حیات جمعی، و به تعبیر حدیث یاد شده «ثم فوض الیه امرالدین و الامة لیسوس عباده» سیاست و تدبیر فرد و جامعه دو مولفه استوار است: 1. تعلیم كتاب و حكمت برای هدایتِ معرفتی و بینشی انسان‏ها به منطق و بینش الهی توام با بصیرت و برهان و تهذیب و تزكیه نفوس؛ 2. اقامه عدالت اجتماعی كه فلسفه سیاسی و حكومتی اسلام را تفسیر می‏نماید و براساس اصل «دفع تباهی» در جریان «نهی از منكر» و «رفع تباهی» در جریان اجرای حدود، تعزیرات و اجرای احكام اجتماعی اسلام جهت تحقق «عدالت اجتماعی» استوار است تا با حكمت و قاطعیت، تربیت و عدالت توامان، فرد و جامعه را الهی نماید تا رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مظهر «ارحم الراحمین» و «اشد المعاقبین» یا جلوه مهر و قهر الهی و «فاعل بالتسخیر» باشد.[10] پس پیامبر اكرم غیر از شان دریافت، نگهداری و ابلاغ وحی، شئونی چون: تشریح، اجرا و اقامه احكام و حدود الهی، قضاوت و داوری و حكومت و سیاست جامعه را برعهده داشتند.
پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به عنوان مظهر تام و كامل الهی كه صاحب نبوت و ولایت مطلقه و كلیه است، قول و فعل و تقریر (سنت و سیره علمی و عملی) او نیز باید نشان دهنده رحمت مطلقه حق، رحمت خاص و غضب و خشم مخصوص الهی باشد كه خدای سبحان پیامبرش را در قرآن به چنین معانی و صفات سه گانه‏ای ستوده:
«و ما ارسلناك الا رحمة للعالمین»( انبیاء: 107)
 رحمت مطلق،«بالمومنین رووف رحیم»( توبه: 128) رحمت خاصه و
«یا ایها النبی جاهد الكفار و المنافقین و اغلظ علیهم»(سوره توبه، آیه 73)
خشم و غضب نسبت به‏كفار و منافقین(تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج8، ص299). چنین پیامبری صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم اخلاق اجتماعی و حكومتی‏اش نیز دارای اصول و معیارهایی است كه به برخی از آنها اشاراتی خواهیم داشت.    


[1]. ابن فناری، مصباح الانس، ص506، جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج2، ص16‏
[2]. بحارالانوار، ج8، ص38 و ج89، ص14‏
[3]. مناقب ابن شهر آشوب، ج1، باب مناقب علی علیه‏السلام
[4]. نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 234‏
[5]. بحارالانوار، ج16، ص210‏
[6]. ارشاد القلوب، دیلمی، باب چهل و نه، ص160
[7]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص370، معرب‏
[8]. تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج8، صص59و58، ج دوم 1379 ه .ش، مركز نشر اسراء، قم‏
[9].  اصول كافی، ج1، ص266‏
[10]. ر.ك.به: تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج9، صص111ـ105‏

موضوعات مرتبط: علوم سیاسی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:27 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

يكي از برجسته‌ترين چهره‌هاي مبارز سياسي دوران رضاخان، آية‌الله سيد حسن مدرس قمشه‌اي است. آن­چه كه اين سيّد در نظره بزرگ كرده است، شخصيت مستقيم و همت بلند وي مي‌باشد. لكن به علل مختلف چهره سياسي ايشان بيشتر از ساير زمينه‌ها آشكار گرديده و در ميان مردم معروف است.

  علامه فقيد مرحوم محمد قزويني در يادداشت‌هاي خود در مجله يادگار چنين مي‌نويسد:
  «وكيل شجاع نطّاق و به اجراء مجلس شوراي ملّي كه تا آخر عمر علناً و جهاداً با سلطنت پادشاه وقت، رضاشاه پهلوي مخالفت مي‌كرد، در دهم آذر 1316 هجري شمسي مطابق با بيست و هشت رمضان سنه 1356 قمري در حبس "ترشيز خراسان" وفات يافت و مشهور چنان است كه او را آن‌جا هلاك كردند نه به اجل طبيعي در گذشته باشد».[1]
  پس از تصويب قانونِ نظارت پنج تن از علماي طراز اول بر مصوّبات مجلس، مرحوم مدرس به‌عنوان يكي از سه نفري كه توسّط علماي نجف معرّفي شدند به مجلس راه يافتند.
  آن­چه­كه در زندگي سياسي مدرس، به چشم مي‌خورد حمايت‌هاي وي از جنبش مشروطه‌خواهي است. همراهي وي با مشروطه اگرچه از آغاز اين حركتِ ارزشمند نبوده است، لكن بينش سياسي بالا، قدرت تحليل و مديريت وي از آن‌جا معلوم مي‌شود كه در بين تمام علماي وقت به‌عنوان ناظر بر مصوبات مجلس شوراي ملّي،‌ انتخاب مي‌شود و به محض تكيه بر كرسي نظارت و ورود به مجلس با سخنان صريح و آتشين خود در چندين مورد نظر نمايندگان را به سمت خود تغيير داده و باعث كوتاه ‌شدن دست بيگانگان اين مملكت و به كرسي‌ نشستن نظرات مستبدانه شاه مي‌شود.
  لذا نقش مدرس، در عملياتي كردن نظريات و منويّات مشروطه‌خواهان، بيشتر نمود پيدا مي‌كند. آن­چه كه جالب توجه است اين­است­كه؛ افراد بسياري در اوائل راه مشروطه، اين نهضت را همراهي مي‌كردند، ولي غالباً با تطميع و تهديد،‌ خود را از صحنه كنار مي‌كشيدند. امّا مرحوم مدرّس به نقل دوستان و دشمنان،‌ داخلي و خارجي،‌ شخصيت غيرقابل نفوذي داشت.
  دكتر ميليسپو، مستشار آمريكايي و رئيس خزانه‌داري كه در سال 1301 استخدام دولت ايران بوده پس از خاتمه خدمتش در ايران در كتاب خود (كه در نيويورك 1925 چاپ شد) مي‌نويسد:
 
«مشخص‌ترين چهره و رهبر روحانيون در مجلس، مدرس مي‌باشد كه اخيراً به‌عنوان نائب رئيس اول مجلس انتخاب شده است. شهرت مدرس بيشتر در اين است كه براي پول ارزشي قائل نيست. او در خانۀ ساده‌اي زندگي مي‌كند كه جز يك قاليچه، تعدادي كتاب و يك مسند چيز ديگري در آن وجود ندارد. لباس روحانيون را مي‌پوشد و مرديست فاضل. در ملاقات با او محال است كه كسي تحت تأثير سادگي، هوش و قدرت رهبري او قرار نگيرد».[2]
  اين در حالي است كه برخي جانب و مزدوران داخلي آن‌ها سعي در تخريب چهرۀ اجتماعي سياسي مدرس دارند. از جمله القابي كه بعدها مخالفين به اين سيد بزرگوار داده‌اند، لقب بازيگر است، كه خواجه نوري در كتاب خود[3] آورده است.
  البته در اين ميان بعضي افراد حق‌جو نيز كه در ابتدا، با او مخالف بودند پس از مدتي و همراه وي شدند.[4] از جمله آن‌ها سيد محمدرضا فرزند حاج ابوالقاسم كردستاني معروف به ميرزاده عشقي است كه در مجلات و روزنامه‌هاي آن زمان اشعاري در موافقت و مخالفت با سياستمداران از وي به‌جا  مانده است.
  تمام اين مخالفت‌ها حاكي از روحيۀ آزادانديشي و حمايت مدرس از منويات مشروطه‌خواهان و به­قدري از تخريب حكومت مستبدانه و تك‌محور، دفاع مي‌كرد كه بلافاصله پس از خلع قاجاريان از سلطنت و روي كارآمدن رضاخان (پهلوي) به مخالفت با وي پرداخت. حتي رحيم‌زاده صفوي به نمايندگي از سوي آيت‌الله مدرس و دربار قاجار به پاريس رفت تا احمدشاه را به بازگشت به ايران ترغيب نمايد و طرح آنان را براي بازگشت پيروزمندانه شاره به كشور وي ارائه دهد.[5]
  تمام اين حركات نشانگر اين مطلب است كه؛ مدرس با فهم عميق خود متوجه شده بود، با برچيده‌شدن سلطنت قاجار كه اندكي تسليم خواسته‌هاي مشروطه‌خواهان شده بود و آمدن فرد مستبدي مثل رضاخان، دايرۀ سيطره مجلس كم مي‌شود و اين، تقليل اختيارات، موجب كنارگذاردن علماء و به تبع آن، فراموش قانون نظارت (كه مهم‌ترين خواسته مشروطه‌خواهان بود) مي‌گردد.
  از اين رو به تنهايي جلوي سردار سپه ايستادگي مي‌كرد، تا جائي كه لحظه ورود مدرس به مجلس هواداران رضاخان شعار «مرده باد مدرس» سر دادند و ايشان در حضور رضاخان شعار "زنده باد مدرس، مرده باد رضاخان" سر داد. رضاخان غضبناك گلوي مدرس را فشرد و فرياد برآورد «آخر تو از جان من چه مي‌خواهي» و مدرس با لهجه اصفهاني گفت «مي‌خواهم كه تو نباشي» رضاخان با غضب به مدرس گفت» شما محكوم به اعدام هستيد، شما را از بين خواهم بردـ».[6]
  از آن روز به بعد مدرس بارها هدف توهين، ضرب و شتم و حتي ترور قرار گرفت. لذا،‌ وي را به "خواف" در منطقه كاشمر تبعيد كردند،‌ چون نقشه ترور مدرس، فقط باعث افزايش تلاش مدرس براي ريشه‌كن كردن رضاخان شده بود.
  و بالأخره در يكي از عصرهاي ماه رمضان المبارك،‌پس از 9 سال تبعيد و تحمل مشقات، و ردكردن پيشنهادهاي صلح رضاخان، به اجبار قبل از افطار به وي سم مي‌خورانند و با عمامه‌اش او را خفه مي‌كنند.[7]
 
منابع:
 1- دكتر كتابي، سيد محمدباقر؛ رجال اصفهان، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، جلد اوّل، چاپ اوّل، پاييز 1357 ه.ش.
2- طاهري، سيد صدرالدين، زندگي سياسي مدرّس، چاپ: مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، چاپخانه آرمان، چاپ اوّل، 1373ه.ش.
3- جمعي از نويسندگان مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، شهيد آية‌الله سيد حسن مدرس به روايت اسناد «زندۀ تاريخ» ناشر، مركز بررسي اسناد تاريخي اطلاعات. چاپ اوّل؛ آذر 1378 ه.ش.
4- گلي‌زواره، غلامرضا؛ داستان‌هاي مدرّس، ناشر، مؤسّسه انتشارات هجرت، چاپخانه ستاره، چاپ اوّل، زمستان 1373 ه.ش.


[1]- مجله يادگار 1سال سوم، شماره 4، به نقل از كتاب رجال اصفهان (دكتر سيد محمدباقر كتابي)
[2]- زندگي سياسي مدرس به نقل از نهضت روحانيون ايران، علي دواني، جلد دوم/142.
[3]- بازيگران عصر طلائي، ابراهيم خواجه نوري.
[4]- زندگي سياسي مدرس،  به نقل از مكي در كتاب مدرس قهرمان آزادي/47.
[5]- زندۀ تاريخ، به نقل از اسرار سقوط احمدشاه به كوشش بهمن دهگان، 90- 88،‌ مركز بررسي اسناد تاريخي 17.
[6]- زنده تاريخ، مركز ايسنا 16، به نقل از مرد روزگاران مدرسي/204.
[7]- رجال اصفهان، دكتر سيد محمدباقر كتاب

برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:21 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

يكي از وقايع مشهور و معروف و سرنوشت‌ساز در كشورمان ايران، واقعه تحريم تنباكو و در نهايت لغو امتياز آن مي‌باشد، كه آن­را به قيام و نهضت تنباكوي ايران نامگذاري كرده‌اند.

اقتصاد سنّتي ايران در دوران ناصرالدين شاه قاجار متكي بر كشاورزي، صنايع دستي و مبادلات بازرگاني بود. در اين دوره اين اقتصاد با كمك سرمايه‌داران غربي و تجّار ايراني و با اعمال نفوذ قدرت‌هاي استعماري يعني روس و انگليس به بازارهاي بين‌المللي پيوست. وابستگي اقتصاد ايران به بازارهاي بين‌المللي، رشد سريع بازرگاني خارجي را در پي داشت كه در نيمه قرن نوزدهم ميلادي سرعت گرفت.[1]
وجود كشورهاي استعمارگر روس و انگليس، در شمال و جنوب، كشور ايران را به صورت يك كشور نيمه مستعمره در آورده بود. اين وضعيت نيمه استعماري در زماني پيدا شد كه دو نيروي رقيب استعماري در حوزه‌هاي نفوذ سياسي – اقتصادي خود در ايران، در كنار يكديگر قرار گرفتند. اين دو نيروي استعمارگر، ايران را به سه قسمت تقسيم كرده بودند و مستقيماً اداره آن را در دست بگيرند و قسمتي از اين كشور را همچون حائلي در بين خود نگاه داشتند. رفاقت اين دو نيروي استعمارگر، پيامدهايي در ايران داشت كه از آن جمله مي‌توان به حمايت از نهاد كهن اجتماعي و حفظ وضع موجود سياسي مداوم اشاره کرد.[2] سيستم سياسي ايران در دوره ناصرالدين شاه يك سيستم استبدادي بود كه در رأس آن شاه قرار داشت. شاه در واقع هر سه قوه مقننه، قضائي و اجرايي را از آنِ خود كرده و هر چه را كه مي‌خواست انجام مي‌داد. او يگانه مرجع تصميم‌گيري و رسيدگي به كليۀ مسائل كشوري و لشگري محسوب مي‌شد. اوامر او لازم الاجرا و فرمان او لازم الاطاعه بود.[3] در چنين اوضاع و احوال و شرايطي بود كه بازار امتيازگیری از سوي كشورهاي استعمارگر در ايران گرم شد. امتيازاتی كه گاه باعث حيرت خود آنان نيز شد. به طور مثال زماني كه خبر اخذ امتياز رويتر از ناصرالدين شاه، در روزنامه‌هاي اروپا منتشر شد، بُهت و حيرت مردم را فرا گرفت، تا آنجايي كه بعضي به طنز، تاريخ قرن نوزدهم ايران را قرن امتياز رويتري ناميدند. [4]
يكي از امتيازاتي كه نتايج نامطلوب به بار آورد، امتياز انحصار تنباكو (واقعه رژي)‌ بود. اين امتياز در زمان صدارت "ميرزا علي اصغر خان امين السّلطان" و اندكي بعد از مسافرت سوّم ناصرالدين شاه به فرنگستان به اهتمام امين السلطان و براي مدّت 55 سال به يكي از اتباع انگليس به نام "ماژور تالبوت" و شركاي او واگذار شد.
به موجب اين امتياز، كمپاني رژي صاحب حقّ انحصاري تجارت تنباكوي ايران و حتي نظارت بر زراعت آن شناخته مي‌شد. [5] علاوه بر ضرر اقتصادی خطر عمده‌تري كه جامعه اسلامي را تهديد مي‌كرد، حضور فرهنگ استعماري و گسترش فسادي بود كه به تبع حضور عيني اجانب و دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمين در ايران رخ مي‌نمود. چندي نگذشته بود كه نشانه‌ها و مصاديق آشكار اين فساد هويدا گرديد. هجوم فرنگيان به ايران – با آماري بيش از 200 هزار نفر – حتي شكل ظاهري شهر و بازار و جماعت مسلمين را تغيير داده و از طرف ديگر ضعف مالي و فرهنگي بسياري از مردم، آنان را به خدمتگزاري فرنگيان مي‌كشاند.[6] مردم ايران پس از اطلاع از شرايط اين انحصار با آن مخالفت كردند. مخالفت­ها روز به روز گسترده‌تر شد و يك مبارزه بر ضد استبداد داخلي ­(که براي تاراج منابع كشور به سود استعمار تلاش می­کرد) شکل گرفت. [7]
رهبريت قيام تنباكو در آغاز متشتّت و پراكنده بود. رفته رفته كه جريان حوادث به سير خود پرداخت اين رهبريت تمركز يافت و در شخص ميرزاي شيرازي متبلور شد. نخستين گام اعتراض را علماي شهرها با ياري عناصر ديگر جامعه (تجّار، كسبه و دست اندركاران تنباكو) برداشتند. از هر شهري فريادي برخاست. فريادها رفته رفته سطح مملكت را فرا گرفت. اين فريادهاي همه جانبه از هر گوشه‌اي به گوش ميرزاي شيرازي، مرجع تقليد شيعيان در سامرا رسيد. اين خروشها و خواهش‌ها در واقع تعيين موضوع براي ميرزا بود تا بر اساس آن فتواي خود را صادر كند.[8]
حكم تحريم در عبارتي كوتاه و به شيوه‌اي مؤثر و محرك و حساب شده از سوي ميرزاي شيرازي به شرح زير صادر گرديد:
«بسم الله الرحمن الرحيم . اليوم استعمال تنباكو و توتون بايّ نحوِ كان، در حكم محاربه با امام زمان (صلوات الله وسلام عليه) است. حرّره الاَقل محمد حسن الحسيني» [9]
 
قضيۀ تحريم دخانيات كه از ميرزا با همين چند كلمه صادر شده، از غرايب امور تاريخ است، كه علاوه براينكه هيچكس آن را در مخفي‌ترين محل استعمال نكرد، قلیانها و چندين بادگير طلا و نقره، توسط صاحبانشان شكسته شد. چنانكه ناصرالدين شاه روزي در حرمخانه خود ديد زنهايش به كنيزان خود امر می­كردند كه آنها را در هاون نهاده و بشكنند! وي گفت: شما را چه مي‌شود كه اين طور مي‌كنيد؟ يكي از زنها گفت: آن كس كه ما را به تو حلال كرده، قليان را به ما حرام كرده! [10]
بعضي از محققين عقيده دارند كه رهبريت اين قيام در دست تجّار بوده. در اين ترديدي نيست كه تجّار يك پاي قضيه قيام تنباكو بودند؛ آن هم يك پاي عمده‌اش، ليكن ماهيت و هويت حرفه‌اي و فرهنگي تجّار كه بيشتر از منافع شخصي و يا گروهي آنان مايه مي‌گرفت، هرگز كارآيي راه اندازي قيامي را در جامعه نداشت. عاملی که تار و پود جامعه‌اي را مي‌لرزاند و طبقات و گروه­هاي گسسته جامعه را به هم جوش مي‌داد و آنها را براي قيام يك پارچه مي‌كرد، چیزی نبود مگر اسلام و خاصه شيعه كه در متن و بطن خود آرمان ظلم ستيزي و عدالت گستري داشت.
 علمای شیعه بودند كه با احاطه‌شان بر فقه، در قبال بسياري از جريانات جامعه اعلام موضع می­نمودند.[11]و سرانجام شاه و امين السلطان از بيم شورش مردم و اعلام جهاد عمومی توسط علماء، امتيازا این قرارداد را در شانزدهم جمادي الاول سال 1309ق لغو كردند. [12]با اين حال تا تحريم از سوي ميرزاي شيرازي لغو نشد، مردم تنباكو استعمال نكردند. بدين ترتيب در تاريخ 25 جمادي الثاني 1309 هـ ق حکم تحريم دخانيان لغو شد. و به گفته اعتماد السلطنه:
«آفرين بر قلم جناب ميرزا كه بيشتر از سر نيزه دولت ايران اثر دارد. »[13]
 
 
 


[1] . آژند، يعقوب، قيام تنباكو، تهران، چاپخانه سپهر (وابسته به مؤسسه انتشارات امير كبير)، اول، 1367 ش، ص 45
[2] . آژند، يعقوب، قيام تنباكو، 46
[3] . همان، 41
[4] . همان، 48 (پاورقي)
[5] . رضائي، عبدالعظيم، تاريخ ده هزار ساله ايران، تهران، اقبال – مروي، هفتم، 1375 ش، ج 4، 118
[6] . تهراني، شيخ آقا بزرگ، ميرزاي شيرازي، ترجمه اداره پژوهش و نگارش، تهران، شركت سهامي، وزارت ارشاد اسلامي، اول، 1362 ش، 238
[7] . آژند، يعقوب، قيام تنباكو، ص 160
[8] . همان، ص 161
[9] . تهراني، آقا بزرگ، ميرزاي شيرازي، ص 257
[10] . حرزالدين، شيخ محمد، معارف الرجال، قم، ايران، منشورات مكتبة آية العظمي المرعشي النجفي، مطبعة الولايه، الجزء الثاني، 1405 ق، 238 – 233 
[11] . آژند، يعقوب    ص 161
[12] . رضائي، عبدالعظيم تاريخ ده هزار ساله ايران، 118
[13] . آژند، يعقوب  144

موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:20 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

حکیم ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه ملقب به  فردوسی در سال 329 در قریه باژ از توابع بلوک طابران شهرستان توس دیده به جهان گشود. او فرزند خواجه ابومنصور محمد بن اسحاق شرفشاه طابرانی از بازماندگان دهقانان بزرگ خراسان است. مادرش نیز دختر یکی از اسپهبدان مازندران ایران بنام گردویه زهرا  بوده است.

ابو منصور شرفشاه پدر فردوسی که از زن اولش، ایراندخت، 3دختر داشت تنها یکبار دارای فرزند پسری شده بود که آن پسر بیش از سه ماه زندگی نکرده بود و وفات یافته بود. بعدها او با دختری به­نام با نام ایرانی گردویه، (زهرا) ازدواج می­کند. این دختر وابسته به خاندانی اصیل از مازندران بوده که پدرش منصب اسپهبد منطقه­ای از مازندران بوده است. اولین حاصل این ازدواج، فردوسی بزرگ است.
علت ازدواج دوم شرفشاه را اینگونه بیان کرده­اند که او در خواب دید که پسری از خانه او به سوی آسمان رفت و ... و به چهار جانب شرق، غرب، شمال و جنوب ندایی سر داد که در آسمان انعکاس یافت و وقتی به پیش معبّری در توس بنام نجیب الدین معبر می­رود تا خوابش را برایش تعبیر کند.
 او اینگونه تعبیر می­کند که او صاحب پسری می شود که در تاریخ ماندگار می­شود و هنگامی پدر فردوسی می­گوید زن من 35 سال سن دارد و دیگر راضی به باردار شدن نیست به او می­گوید زن دیگری اختیار کن.
چندین سال بعد دوباره این رویاء تکرار می­شود و با موافقت زن اول، زنی را از مازندران اختیار می­کند که فرزند اول آنان فردوسی می­شود، که نام او را همانطور که در خواب او را صدا زده است حسن می­گذارند.
حسن پله­های  کمال و تحصیل را در کنار پدر و همچنین در مکتب خانه های باژ و طوس طی می­کند تا اینکه برای ادامه تحصیل  به مدرسه ای در طوس می­رود که  در این مدرسه با شخصی بنام محمد بن حسن یا همان شاعری که بعدها "دقیقی" نام می­گیرد، هم حجره می­شود و تقریبا تا چهل سال بعد با هم بوده­اند.
حسن در طی اتفاقی که با دقیقی به یکی از روستاهای طوس به­نام کشمهین سفر می­کند، عاشق دختری بنام "رودابه" می­شود. اما برای ازدواج با این دختر فرصتی به دست نمی­آید؛ چون به عنوان جنگجو عازم مناطق مرزی برای جهاد با ترکان مهاجم به مرزهای اسلامی می­شود. بعد از پنج سال که از جنگ بازگشت به خواستگاری رودابه رفت و زندگی مشترک خود را آغاز نمود.
پس از آن، فردوسی  به درخواست سپهسالار "ابومنصور محمد­بن عبدالرزاق" برای به شعر درآوردن شاهنامه ابو منصوری به همراه دقیقی پاسخ مثبت می­دهد. و سپهسالار نیز برای این کار آنها، مقرری از یکی از املاک خود قرار می­دهد.
ولی، دیری نپایید که امارت ابو منصور به سر آمد، ابو منصور مورد خشم امیر سامانی واقع شد و مقرری فردوسی و دقیقی بریده شد. فردوسی پس از آن خانه نشین شد و از سیاست و جامعه کناره گیری نمود و در کتابخانه پدری به بست نشست و تنها دغدغه او به شعر درآوردن شاهنامه منصوری شد. او در این راه، سختی زیادی را متحمل شد. تمام کتاب­های به زبان فارسی دری و پهلوی و عزبی را می خواند و  با یکدیگر مقایسه می­نمود و  آنگاه آن را به صورت شعر در می­آورد. وی در راه تدوین شاهنامه تقریبا تمام املاک پدری را از دست داد.
او مردی فرهنگ دوست بود که به تاریخ ایران زمین اهمیت وافری نشان می­داد و دارای کتابخانه­ای خانوادگی بوده که کتاب­های آن نزدیک به پانصدسال قدمت داشت و فردوسی در حفظ و تکمیل کتابخانه خانوادگی تلاش گسترده­ای نمود و چون علاقه زیادی به کتاب داشته است بیشتر دارایی­اش را که از درآمد املاک قریه باژ به دست می­آورد، خرج آن ­نمود.*
او همچنین مدتی نیز به عنوان کتابدار در شهرهای طوس، نیشابور و بخارا به حاکمان سامانی خدمت می­کرد. نقل شده او برای نوح سامانی  نیز کتابخوانی نموده است. نقل شده که  او به داعیان فاطمی که در سراسر خراسان پراکنده شده بودند پیوست  و به جرگه مستجیبان فاطمی  درآمده بوده است به همین لحاظ او را شیعی و از شیعیان اسماعیلی می پندارند.
تا اینکه شخصی بنام حسین بن قتیبه که عامل خراج  و شخص دیگری بنامه علی دیلمی، در ادامه کار تدوین شاهنامه به او کمک نموده و پس از آن  او را به دربار سلطان محمود غزنوی معرفی نمودند. فردوسی که ابتدا موافقت نمی­کرد که به دربار شاهی برود بالاخره به همراه کسانی که او را معرفی کردند به سوی عزنین رهسپار شد.
شاعرانی که در دربار سلطان محمود بودند از به وجود آمدن رقیبی برا ی خود سخت هراسان شدند و با کمک عده­ای از درباریان از جمله خواجه حسن احمد حسن میمند، چندین هفته ملاقات او را با سلطان به تعویق انداختند ولی سرانجام سلطان محمود شاعر پیرمرد را به حضور پذیرفت و هنگامی که مدیحه خود را از زبان فردوسی شنید مدهوش شعر او شد. سلطان محمود شیفه فردوسی شد و او را در کاخی از کاخ­هایش جای داد و قرار شد که او دوباره شاهنامه را بازخوانی و ایراد­گیری کند. شاه برای نسخه برداری از شاهنامه و امور صحافی و تجلید که درآن زمان؛ کار پر هزینه­ای بود به فردوسی قول مساعد داد.
درست بعد از هفت سال که تمام مجلدات شاهنامه حاضر گردید نمامی و سخن چینی بدخواهان فردوسی در شاه اثر نمود و خواستار محاکمه او به تهمت شیعی گری و قرمطی گری شدند.
محاکمه برگزار شد و تصمیم محمود بر آن شد که فردوسی از عزنین به طوس رود. [1] شاه در پرداخت آنچه به فردوسی وعده داده خساست به خرج داد و فقطه سه هزار سکه نقره به او داده شد. که فردوسی آن را بعد از استحمام، به حمامی و مامور دولتی که سکه را آورده بود و به یک فقاع فروش عرضه داشت و اشعاری در هجو محمود نوشت که هنگامی که بر محمود خوانده شد عصبانی شده دستور قتل فردوسی را صادر کرد.
فردوسی می دانست چه جسارتی از خود بروز داده و با اینکه قریب به هشتاد سال سن داشت فرار بزرگی را آغاز نمود به اقصی نقاط ایران از جمله همدان، کرمانشاه و کرمان و مازندران رفت. تا اینکه به قلعه اربابی سپهبد شهریار بن رستم بن شروین آل باوند در مازندران پناه جست و شهریار از سلطان محمود برای او بخشش گرفت. فردوسی به زادگاه خود بازگشت اما دیگر از عواید املاک و.. خبری نبود. فرزندش ابوالقاسم در سن 38 سالگی در همان زمانی که او در غزنین بود از دنیا رفته بود و کتابخانه اجدادی او نیز مورد حمله فرستاده­های سلطان محمود واقع شده بود و به جرم قرمطی گری فردوسی؛ و اینکه کتاب­های او درباره قرمطی­گری و  مانوی گری است به آتش کشیده شده بود.
گفته شده که سلطان محمود از اقدام خود در رنجش فردوسی پشیمان شده و برای دلجویی از فردوسی مقداری سکه برای او فرستاد اما هنگامی که فرستاده محمود سکه ها را آورد درست همان زمانی بود که فردوسی را تشیع جنازه می کردند و دخترش نیز از گرفتن سکه ها امتناع کرد.
آورده اند که هنگامی که فردوسی را می خواستند در قبرستان مسلمانان دفن کنند شخصی بنام ابوالقاسم علی بن عبدالله گرگانی از دفن او به جرم شیعه بودن ممانعت به عمل آورد [2]و فردوسی را در باغی که متعلق به او بود دفن کردند.
 
 
 
 


*  اقتباس از کتاب زندگی سخن سرای طوس حکیم ابوالقاسم فردوسی تالیف خسرو معتضد، چاپ تهران: شرکت توسعه ای کتابخانه های ایران، 1385، چاپ نهم
[1] - تاریخ سیستان، محمد تقی بهار،تهران، کلاله خاور،1366، ص27
[2] -حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، عبدالحسین نوایی، تهران: امیرکبر ص661

 



موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:18 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

سلطان محمود غزنوي در سال 360 هجري قمري در “غزنين” يكي از شهرهاي افغانستان كه در دامنه سلسله كوههاي سليمان واقع شده است، به دنيا آمد او شصت و يك سال عمر كرد و در سال 421 هجري قمري در همان بلاد وفات نمود.[1] يكي از القاب معروف وي غازي است، كه به جهت زادگاه وي او را بدين نام ملقب كردند. پدر محمود، :ابومنصور ناصر الدّوله سبكتكين" نام داشت[2]، كه داماد "البتكين" است و مانند او از غلامان ترك نژاد بود. البتكين كه اساس حقيقي دولت غزنوي از اوست، سبكتكين را در نيشابور از تجّار برده فروش خريداري كرد و سپس او را به دامادي خود درآورد. در سال 366 هجري سبكتكين جانشين البتكين گرديد.[3] سبكتكين به مدت نوزده سال سلطنت كرد.[4]

  پدر سلطان محمود در سال 387 در هنگام بازگشت از پايتخت خود (بلخ) به شهر غزنه، در راه فوت كرد و در اين زمان محمود در خراسان به ادارۀ امور اشتغال داشت. وقتي جنازه سبكتكين به غزنه رسيد، بنابر وصيّت او پسر كوچكش "اسماعيل"، حاكم گرديد؛ لكن محمود اين واقعه را نپسنديد و با كمك عموي خود "بُغراجُق" و برادر ديگرش "نصر" به جنگ اسماعيل رفته و بر او ظفر يافت. و به اين ترتيب به حكومت رسيد.[5]
  سلطان محمود پس از رسيدن به قدرت، سرداران معروف دولت ساماني را مغلوب كرد، سيستان را از "احمد صفاري" گرفت، سپس چون مردم خوارزم بر ابوالعباس مأمون كه داماد محمود بود شوريدند و او را كشتند به آنجا لشكر كشيد و آن جا را فتح كرد.[6]
  مردم سيستان كه از جنايات "خلف بن احمد" به ستوه آمده بودند از سلطان محمود تقاضاي كمك كردند و او هم كه مترصّد چنين فرصتي بود، به آنجا حمله كرده و خلف را در قلعه طاق سيستان محاصره كرد. خلف پس از چهار ماه مقاومت تسليم شد و سيستان در ماه صفر سال 393 به تصرف محمود درآمد.[7]
و اما در مورد خوارزم كه همان سرزمين «خبوه» است كه در ماوراء النهر قرار دارد، سلطان محمود به بهانه انتقام خون ابوالعباس مأمون بن محمد صاحب جرجانيه و نجات خواهر خويش كه در تزويج فرزند ابوالعباس بود به آن منطقه حمله كرد و پس از جنگ در محل هزار اسب در نزديكي جرجانيه سپاهيان خوارزمشاه را شكست سختي داد و در تاريخ پنجم صفرالمظفر سال 408 وارد آن ناحيه شد.[8]
  سلطان محمود در مذهب حنفي تعصّب شديدي داشت و به شدت اسماعيليان و شيعيان را قتل عام مي‌كرد، وي مردي آزمند و ثروت طلب بود و در جنگ‌هاي خود به غارت ثروتهاي كشورها مي‌پرداخت.[9]
  او لشكركشيهاي متعدّدي به هندوستان كرد و معابد و بت­خانه‌هاي آنها را غارت نمود. همچنين به شهر "سومنات" كه شهري معروف در كنارۀ غربي هند است حمله كرده و معبد بزرگ آن شهر را ويران ساخت.[10] هر چند اين نكته قابل ذكر است كه برخي از مناطق هند براي اولين بار به دست يك فرد مسلمان فتح مي‌شد.
  سلطان محمود از سال 392 تا 416 هجري قمري چند مرتبه به نقاط مختلف هندوستان لشگركشي كرد و در اين 24 سال ظاهراً به نيّت جهاد با كفّار هند و باطناً براي غارت سرمايه‌هاي آنان به جنگ پرداخته است. از آنجا كه حمله به هند پس از سال پنجم جلوس وي بوده لذا تاريخ شروع سلطنت وي همان سال 387 هجري قمري مي‌باشد.[11]
  سلطان محمود نسبت به شعراء توجه خاصي داشت و در حضور خود مجالسي از آنها ترتيب مي‌داد و مي‌گويند كه در دربار او چهار صد شاعر رفت و آمد داشته است.[12]
  وی در سال 420 هجري وارد ري شد و خزائن گرانبهاي آنجا را به تصرف خود درآورد و كتابخانه بزرگ مجدالدّوله را به عنوان اينكه از كتب ضالّه نجوم و حكمت است به آتش كشيد و دولت ديالمه‌ ري را منقرض ساخت.[13]
  سلطان محمود در اواخر عمر به مرض سل مبتلا شد و روز به روز نحيفتر گرديد. در سفر ري مرض وي شدّت يافت و با اين حال به خراسان آمد و در "بلخ"، مقيم شد و سپس در بهار سال 421 به "غزنين" آمد و پس از چند روز 23 ربيع الأول 421، پس از 61 سال زندگي فوت كرد.[14]بعد از مرگ وي پسرش "مسعود" بر عريكه قدرت تكيه زد.
 
 
 
 


[1] . اقبال آشتياني عباس و دكتر عاقلي باقر؛ تاريخ ايران، نشر نامك، چاپ سعدي، نوبت چهارم، 1383،  ص 231.
[2] . همان / ص 223
[3] . همان/ ص 222
[4] . اسدآبادي، سيد جمال الدين؛ تاريخ ايران و تاريخ افغان، اعداد: سيد هادي خسرو شاهي، چاپ الهادي، فم، بي‌تا، ص 69.
[5] . تاريخ ايران پس از اسلام / ص 223.
[6] . قدياني، عباس؛ فرهنگ جامع تاريخ ايران، نشر آرون، چاپ حيدري، نوبت سوم، 1381، تهران، ص 481.
[7] . تاريخ ايران پس از اسلام/ ص 225.
[8] . همان / ص 227.
[9] . همان / ص 232.
[10] . فرهنگ جامع تاريخ ايران/ ص 481.
[11] . تاريخ ايران پس از اسلام/ ص 227.
[12] . فرهنگ جامع تاريخ ايران/ ص 481.
[13] . تاريخ ايران پس ار اسلام / ص 230.
[14] . همان / ص 231.

موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:16 | نویسنده : علیرضا زینالپور |
کودتاي نظامي 28 مرداد به عنوان يکي از مهم ترين و سرنوشت سازترين حوادث سياسي تاريخ معاصر کشورمان, سرمنشاء بسياري از حوادث تلخ تاريخي اين سرزمين به حساب مي آيد. چرخش و انتقال قدرت صورت گرفته در کودتا, نمونه اي ديگر از تلاش استعمار خارجي به مدد استبداد داخلي براي محروم ساختن ملت و کشور ايران از سه مولفه الهام گرفته از آموزه هاي ديني يعني, استقلال, آزادي و کرامت انساني است.
  آمريکا تا اواخر دهه 1320 سابقه استعماري در ايران نداشت و ورود استعماري خود را با انجام اين کودتا تحت عنوان عمليات آژاکس[1] آغاز کرد که سبب به وجود آمدن خسارات جبران ناپذيري در ايران گرديد.
  حال به فراخور اين نقطه عطف تاريخي, و با توجه به اعتراف صريح مسئولان آمريکايي مبني بر طراحي و اجراي کودتا, برآنيم تا ضمن پرداختن به اهداف استعمارگران در کودتا به نقش گروهها و عوامل مختلف اجتماعي در فرايند انجام کودتا بپردازيم.
 
اهداف استعماري کودتا:
  دولت انگليس پس از ملي شدن صنعت نفت, به جهت از دست دادن يکي از منابع عمده ارزي خود[2] لحظه اي از توطئه عليه دولت مصدق دست بر نداشت.
  ملي کردن صنعت نفت, مصدق و جبهه ملي را روياروي دولت انگليس قرار داد و در نهايت انگليس را به اين نتيجه رساند که تنها راه حل مسئله نفت سرنگوني دولت مصدق مي باشد.[3] اما به جهت موقعيت بين المللي و قرار داشتن در جايگاه درجه دوم از قدرت[4] در فرايند امر مذکور  ناگزير از جلب موافقت و همراهي يک قدرت درجه يک[5] بود. به همين منظور با عنوان کردن خطر کمونيزم سعي در متقاعد کردن آمريکا نمود، که در اين رابطه "ريچارد کاتم" مي گويد:
«احساس من در آن موقع اين بود و هنوز هم هست که انگليس از ميزان ترس بيمار گونه آمريکاييان از کمونيسم آگاه بود.... انگليسي ها زيرکانه از اين ترس براي ترغيب ما به درگير کردن خودمان در کودتا سوء استفاده کردند.»[6]
  مذاکرات انگليس و آمريکا تا زمان "ترومن" نتيجه بخش نبود, چرا که "ترومن" و همفکرانش راه حل کمک به مصدق را به منظور جلوگيري از کودتاي کمونيستي در ايران, در قالب دکترين «سد نفوذ» پيشنهاد مي کردند[7] . در حالي که در پي تحويل مقام رياست جمهوري آمريکا از "ترومن" به "آيزنهاور", اين استراتژي جاي خود را به يک راهبرد امنيتي خصمانه و تهاجمي جديد به نام «انتقام گسترده» داد.[8] چرخش مذکور در سياست خارجي آمريکا با به قدرت رسيدن "آيزنهاور", به اتخاذ سياست نفتي و مقابله با حکومت ملي مصدق در ايران کمک کرد.
  بدين ترتيب مي توان نتيجه گرفت؛ در حالي که هدف انگليس از راه اندازي کودتا و حرکت ضد ملي, دستيابي دوباره به منافع نفتي است, تغيير سياست آمريکا در قبال ايران، متاثر از دو دليل عمده يعني نگراني از خطر کمونيست و نگراني از خارج شدن ذخاير نفتي ايران از دست جهان غرب مي باشد.[9]
 
عومل و گروههاي مختلف اجتماعي:
 
1.  نظاميان:
  از جمله بازوهاي اجرايي كودتا و كانون هاي مهم مخالفت و توطئه عليه دولت مصدق نظاميان و افسران بازنشسته اي بودند كه در «كانون افسران بازنشسته» به رهبري "فضل الله زاهدي" ساماندهي مي شدند.[10] افسران سلطنت طلب از طريق «كميته نجات وطن» كه سرلشكر زاهدي رهبر آن بود،‌ به همراهي "كرميت روزولت" (فرمانده آمريكايي كودتا) افسراني را كه داراي پست هاي حساس نظامي بودند، جذب كرده و براي اجراي طرح كودتا آنان را با خود همگام كردند.[11] به همين جهت پس از پيروزي كودتا، پست هاي حساس و مهمي به گروهي از نظاميان واگذار شد و نظامياني كه در صف كودتا گران بودند، يك درجه ترفيع گرفتند و نشان رستاخيز را كه نشان ويژه‌ شركت كنندگان در كودتا بود،‌ دريافت كردند.[12]
 
2.  اراذل و اوباش
  از ديگر عوامل اجرايي كودتا، اراذل و اوباش و چماقداراني بودند كه به تحريك افراد سلطنت طلب و عوامل خارجي، تظاهراتي را به گونه اي كاملا سازماندهي شده، به طرفداري از شاه در سطحي گسترده به راه انداختند.[13] "شعبان جعفري" معروف به "شعبان بي مخ" از سردسته هاي اوباش، كه روز كودتا در زندان بودند، ساعاتي پيش از شروع كودتا، با همكاري ماموران شهرداري و فرمانداري نظامي از زندان شهرباني آزاد شد. نوچه ها و چماق دارانش جلو ساختمان شهرباني با چند اتومبيل در انتظار خروج وي از زندان بودند.[14]
  بعد از كودتا، "شعبان بي مخ" به خاطر خدمات زيادي كه در كودتا به انجام رساند، مورد تقدير قرار گرفت و ضمن اهداء زميني در شمال پارك شهر (تهران) از طرف دولت كودتا به ايشان، مبلغي داده شد تا يك زورخانه مدرن بسازد.[15]
 
3.  مطبوعات
  از جمله ابزارهاي بسيار مهم براي زمينه سازي و اجراي كودتا و همچنين آماده سازي افكار عمومي براي پذيرش كودتا، مطبوعات بود. در اسناد سازمان سيا، در بخشي از طرح كودتا، از مطبوعات و تبليغات با عنوان «عوامل ويژه» ياد مي شد. كشورهاي آمريكا و انگليس با نفوذ عمال ايراني خود در شبكه‌ مطبوعاتي دست به تبليغات گسترده اي بر ضد مصدق زدند و سرانجام در 28 مرداد نتيجه دلخواه خود را از اين تبليغات گرفتند.[16] مطبوعات حامي كودتا با استفاده از ترفندهاي گوناگون نظير چاپ كاريكاتور و تمسخر ايده هاي مصدق و همچنين پوشش گسترده فرمانهاي شاه مبني بر عزل مصدق و انتصاب زاهدي و چاپ مصاحبه هاي زاهدي با خبرنگاران خارجي، نقش موثري را در ايجاد فضاي مناسب براي كودتا ايفا كردند.
 
4.  ايلات و عشاير
  ايلات و عشاير از ديگر عوامل اجتماعي بودند كه طراحان كودتا از آنان به نفع شاه و عليه مصدق استفاده كردند. در ميان ايلات و عشاير مهم كشور، تنها عشاير قشقايي در شمار مخالفان عمده شاه قرار داشتند. به همين منظور به دست آوردن همراهي آنها با كودتا و سوق دادنشان از حالت دشمني با شاه به طرفداري از كودتا و يا حداقل به بي طرفي، از اهميت زيادي برخوردار بود. اما قشقايي ها بر خلاف ديگر ايلات، حاضر به حمايت از شاه در قالب كودتا نشدند و در ضديت با شاه و زاهدي حاضر به همكاري با حزب توده نيز شدند.[17]
 
جمع بندي:
  كودتاي 28 مرداد به عنوان يكي از حوادث مهم تاريخ سياسي كشورمان از اهميت قابل توجهي در مطالعات تاريخي برخوردار است كه سبب نگارش آثار و مقالات فراواني شده است. نوشتار حاضر ضمن بر شمردن ذخاير نفتي و مقابله با كمونيزم به عنوان اهداف استعماري كودتا، نحوه به كارگيري عوامل داخلي توسط  طراحان خارجي كودتا را مورد بررسي قرار داده است.
 
 

[1] . TPAJAX
[2] . گازيورسکي, مارک ج; سياست خارجي آمريکا و شاه, ترجمه جمشيد زنگنه, تهران, موسسه خدماتي رسا, چ 2, 1372, صص 156_ 155.
[3]. ايدن, آنتوني; خاطرات آنتوني ايدن, ترجمه کاوه دهقان, بي جا, فرزانه, 1357, ص 296.
[4] .great power
[5] . super power
[6] . لپينگ, بريان; سقوط امپراطوري انگليس و دولت دکتر مصدق, ترجمه محمود عنايت, تهران, کتابسرا, 1365, ص 56.
[7] . ر.ک: ازغندي, عليرضا; روابط خارجي ايران, دولت دست نشانده 1357 – 1332, تهران, نشر قومس, 1376, ص 233.
[8] . ر.ک: همان.
[9] . بيل, جيمز; «آمريکا, ايران, سياست مداخله» در مصدق. نفت. ناسيوناليسم ايراني, ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي و کاوه بيات, تهران, نشر گفتار, چ 3, 1371, ص 442.
[10] . ر.ك: عظيمي، فخرالدين;  بحران دموكراسي در ايران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي و بيژن نوذري، تهران، البرز، 1372، صص 415،‌ 141.
[11] . آبراهاميان، يرواند; ايران بين دو انقلاب، مترجمين كاظم فيروزمند و حسن شمس آبادي و محسن شانه چي، تهران، نشر مركز، چ 3،‌ 1379، ص 251.
[12] .ر.ك:  سفري، محمد علي; قلم و سياست،‌ ج 2، تهران، نشر نامك، 1373، ص 23.
[13] . گذشته چراغ راه آينده، پژوهش گروه جامي، تهران، انتشارات ققنوس،‌ چ 6، 1377،‌ صص 624_ 623.
[14] . ر.ك: بهزادي،‌علي; شبه خاطرات، ج 1، تهران، زرين، چ 2، 1375،‌ صص 190_ 191.
[15] . همان.
[16] . گازيوروسكي، مارك ج ; كودتاي 28 مرداد 1332، ترجمه غلامرضا نجاتي، تهران، شركت سهامي انتشار، چ 2، 1368، ص 27.
[17] . خاطرات نورالدين كيانوري، به كوشش موسسه تحقيقاتي و انتشاراتي ديدگاه،  تهران، اطلاعات، 1371،‌صص 302_ 300.

موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:15 | نویسنده : علیرضا زینالپور |
سید محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در روستای زیبای «خوشکناب» آذربایجان و در خانواده‌ای متدین، کریم الطبع و اهل فضل متولد شده است. پدرش حاجی میرآقای خوشکنابی از وکلای مبرز و فاضل و عارف روزگار خود بود، که به سبب حسن کتابتش به عنوان خوشنویسی توانا و مشهور بود.
  شهریار دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنار کوه افسونگر «حیدربابا» گذراند.
  او نخستین شعر خویش را در چهارسالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود. بی‌شک سرایش این شعر کودکانه، گواه نبوغ و قریحه شگفت‌انگیز او بود.
  پس از دوران کودکی، هنگامی که به تبریز آمد، مفتون این شهر جذاب و تاریخ ساز و ادیب پرور شد. دوران تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با قرائت و کتابت زبانهای ترکی، فارسی و عربی آشنا شد. پس از آن به تهران آمد و در دارالفنون تهران تا کلاس آخر مدرسه‌ طب تحصیل کرد و در چند مریض‌خانه مدارج انترنی را نیز گذراند؛ ولی در سال آخر به علت عشقی عمیق و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر از ادامه تحصیل محروم شد و با وجود مجاهدتهایی که بعداً توسط دوستانش به منظور تعقیب و تکمیل این یک سال تحصیل شد، شهریار رغبتی نشان نداد و ناچار شد وارد خدمت دولتی بشود؛ چند سالی در اداره ثبت اسناد نیشابور و مشهد خدمت کرد و در سال 1315 به استخدام بانک کشاورزی تهران در آمد.
  شهریار در تبریز با یکی از بستگانش ازدواج کرد، که ثمره این وصلت دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی است.
  از دوستان وی، مرحوم ابوالقاسم شهیار، مرحوم استاد صبا، استاد نیما، امیری فیروزکوهی، تفضلی، سایه و زاهدی را می‌توان نام برد.[1]
  شهریار ابتدا در اشعارش «بهجت» تخلص می‌کرد، ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.
  اشعار نخستین وی عمدتاً به زبان فارسی سروده شده است. شهریار خود می‌گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می‌خواندم، وی به طعنه می‌گفت:
  «پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود»!
  این قبیل سفارش‌ها از جانب مادر گرامیش و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار با الهام از ادبیات ملی آذربایجان، اثر بدیع و عظیم «حیدربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند که تاکنون به 75 زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است.[2] (منبع: کاویان‌پور، 1379 – ص 5 -23)
        قاری ننه گئجه ناغیل دییه نده،
                        (شب هنگام که مادربزرگ قصه می‌گفت،)
        کولک قالخیب قاپ باجانی دویه نده،
                       (بوران برمی‌خاست و در و پنجره خانه را می‌کوبید،)
       قورد کئچی نین شنگیله سین ییه نده،
                       (هنگامی که گرگ شنگول و منگول ننه بز را می‌خورد،)
       من قاییدیب بیر ده اوشاق اولایدیم!
                  (ای کاش من می‌توانستم برگردم و بار دیگر کودکی شوم!)
 
  منظومه «حیدربابایه سلام» در سال 1322 منتشر شد و از لحظه نشر مورد استقبال قرار گرفت و نه تنها تا کوره-ده‌های آذربایجان، بلکه به ترکیه و قفقاز هم رفته و در ترکیه و جمهوری آذربایجان چندین بار تجدید چاپ شده است.
  منظومه حیدربابا از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است، و در اکثر دانشگا‌ههای جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده آمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک - آهنگساز معروف ارمنستان - آهنگ جالبی بر آن ساخته است.
 
سیری در آثار:
  شهریار اشعار بسیار نغزی در خصوص مقام مادر و پدر به زبان‌های ترکی و فارسی سروده است.[3]
  علاقه به آب و خاک وطن را، شهریار در غزل عید خون و قصاید مهمان شهریور، آذربایجان، شیون شهریور و بالاخره مثنوی تخت جمشید به زبان شعر بیان کرده است.
  اشعار شهریار به سه زبان ترکی آذربایجانی، فارسی و عربی است. در اشعار او برخلاف برخی از شعرای قومگرا هیچ توهینی به ملل غیر دیده نمی‌شود.
 
سبک‌شناسی آثار:
  عشق‌های عارفانه شهریار را می‌توان در خلال غزل‌های انتظار؛ جمع و تفریق؛ وحشی شکار؛ یوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ نای شبان؛ اشک مریم؛ دو مرغ بهشتی و خیلی آثار دیگر مشاهده کرد.
  محرومیت و ناکامیهای شهریار در غزلهای گوهر فروش؛ ناکامیها، جرس کاروان، ناله روح، مثنوی شعر، حکمت، زفاف شاعر و سرنوشت عشق بیان شده است. خیلی از خاطرات تلخ و شیرین او در هذیان دل؛ حیدربابا؛ مومیایی و افسانه شب به نظر می‌رسد.
  شعر او در هر زمینه که باشد، به تجدد و نوآوری گرایشی محسوس دارد. شعرهایی که برای نیما و به یاد او سروده و دگرگونی‌هایی که در برخی از اشعار خود در قالب و طرز تعبیر و زبان شعر به خرج داده، حتی تفاوت صور خیال و برداشت‌ها در قالب سنتی و بسیاری جلوه‌های دیگر حاکی از طبع آزمایی‌ها در این زمینه و تجربه‌های متعدد اوست.
  قسمت عمده‌ای از دیوان شهریار غزل است. سادگی و عمومی بودن زبان و تعبیر، یکی از موجبات رواج و شهرت شعر شهریار است.[4]
  شهریار در زمینه‌های گوناگون و به شیوه‌های متنوع شعر گفته است؛ شعرهایی که در موضوعات وطنی و اجتماعی و تاریخی و مذهبی و وقایع عصری سروده، نیز کم نیست.
  برخی دلایل شهرت و محبوبیت شهریار عبارتند از:
1-   حساسیت فوق‌العاده او؛
2-   حافظه بسیار قوی که تا آخرین لحظه حیات نیز خللی در آن راه نیافته بود؛
3-   آشنایی او به زبان عربی و شناخت و انسش با قرآن کریم؛
4-   علاقه مفرط او به حافظ و در درجه بعد به سعدی و شناخت عمیق او از ادبیات کلاسیک؛‌
5-   مطالعه عمیق او در ادبیات معاصر و زبان فولکلوریک؛
6-   زندگانی خاص او که از آغاز کودکی آمیخته با اضطراب و آشفتگی خاص بوده است.[5]
  سرانجام خورشید حیات شهریار ملک سخن و ملک الشعرای بی‌بدیل ایران پس از هشتاد و سه سال تابش پرفروغ در کوهستانهای آذربایجان غروب کرد؛ اما، نام او زیبنده روز ملی شعر و ادب ایران و نیز صدها میدان، خیابان، مرکز فرهنگی، بوستان و... در کشورمان و نیز در ممالک حوزه‌های ترکستان (آسیای مرکزی) و قفقاز و ترکیه می‌باشد.
  27 شهریور ماه سال 1367 شمسی، سالروز وفات آن شاعر عاشق و عارف بزرگ است.
  در آن روز پیکرش بر دوش دهها هزار تن از دوستدارنش تا مقبرة الشعرای تبریز حمل شد و در جوار افاضل ادب و هنر به خاک سپرده شد.
 
روز ملی شعر و ادب
  بیست و هفتم شهریور ماه سالروز خاموشی شهریار شعر ایران با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی «روز ملی شعر و ادب» نامیده شده است.
 
اشعار ولایی:
  عمق تعلقات دینی و توجهات مذهبی خانواده و نیز شخص استاد شهریار به حدی است که عشق به ائمه اطهار (ع) در بسیاری از اشعارش عیناً هویدا است؛ برای نمونه:
        علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
                           که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
        دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
                           به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
        برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
                           که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
                            
                           *****
        شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
                              روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
        از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست
                              مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
 
ویژگی‌ سخن:
  شهریار روح بسیار حساسی دارد. او مقوله عشق را در اشعار خویش نابتر از هر شعری عرضه داشته است.
  در ایام جوانی و تحصیل گرفتار عشق نافرجام پر شرری می‌گردد. عشق شهریار به حدی است که در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی، درس و بحث را رها می‌کند و دل در گرو عشقی نافرجام می‌گذارد:          
         دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت
                               شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
         در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
                               اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
 
اما این عشق زمینی بال پرواز او را به سوی عشق نامحدود آسمانی می‌گشاید.
        قفسم ساخته و بال و پرم سوخته‌اند
                                    مرغ را بین که هنوزش هوس پرواز است!
        سالها شمع دل افروخته و سوخته‌ام
                                     تا ز پروانه کمی عاشقی آموخته‌ام
 
 عجبا که این عشق مسیر زندگی شهریار را تغییر داد و تاثیری تکان دهنده بر روح و جان شهریار نهاد و جهان روان او را از هم پاشید.
        آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
                                    در شگفتم من چرا از هم نمی‌پاشد جهان
 
این عشق نافرجام به حدی در روح و روان او ماندگار شد که حتی هنگام بازگشت معشوق، عاشق به وصل تن نداد.
        آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا
                                      بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا!؟
 
 
 

1-        کاویان‌پور، احمد؛ زندگانی ادبی و اجتماعی استاد شهریار، تهران، 1379، اقبال، چاپ سوم،ص 32 تا41.
        2-        همان،ص 5 تا23.
3-        نیک‌اندیش فربد، بیوک؛ در خلوت شهریار، تهران، 1377، آذران، چاپ اول، (جلد اول)، ص57.
4-        به همین سادگی و زیبایی (یادنامه استاد شهریار)؛ به کوشش جمشید علیزاده، مرکز، 1374، تهران، چاپ اول، ص240.
         5-  همان، ص 263.

موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:12 | نویسنده : علیرضا زینالپور |
«حقیقت من به کربلایی قربان حسد بردم، و بر پسرش می ترسم ... این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می گذارد.»      قائم مقام[1]
 
مقدمه:
گاه درخشش نام بعضی از انسانها در صفحات تاریخ آنچنان است که نیازی به تورق در آن نیست. و چه نیکوست که این درخشندگی حاکی از مثبت بودن  اثراتی باشد که از آنِ انسانها باقی مانده باشد. میرزا تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر از جمله این شخصیت هاست که به خاطر انقلابی که در خیلی از حوزه ها ایجاد کرد، نام خود را به صورت جاودانه در تاریخ حک کرد. حال سعیمان بر آنست که به فراخور شهادت ایشان نیم نگاهی به زندگانی سیاسی اجتماعی ایشان داشته باشیم.
 
زندگینامه:
ميرزا تقي‌ خان فراهانی فرزند کربلايي قربان در سال 1222 ه ق در هزاوه فراهان از توابع اراک (سلطان آباد پيشين) متولد شد. نام اصلی وی «محمد تقی» است که اسم «محمد» رفته رفته از اسم وی حذف گردیده و به میرزا تقی خان شهرت یافت. از ایشان مهرهای فراوان به دست ما رسیده که موارد ذیل از آن قرار می باشد. «محمد تقی بن محمد قربان» «المتوکل علی الله محمد تقی» «لااله الا الله الملک الحق المبین محمد تقی »[2]
کربلايي قربان پدر اميرکبير در دستگاه ميرزا عيسي (ميرزا بزرگ) پدر ميرزا ابوالقاسم قائم‌‌مقام، سمت آشپزي داشت.[3] مادر اميرکبير «فاطمه‌ سلطان» دختر استاد شاه محمد‌ بنّا از اهالي فراهان بود. ميرزا محمدتقي خان از هوش و استعداد فراوان و کم نظیری برخوردار بود که همین امر باعث متمایز شدن ایشان از بقیه افراد می­شود. وی به همین جهت از دوران نوجواني مورد توجه ميرزابزرگ و سپس قائم‌مقام فراهاني قرار گرفت و توانست به سمت منشي‌گري آن دو دست بیابد. ایشان به سرعت مورد توجه قائم‌مقام و عباس ميرزا نايب‌السلطنه قرار گرفت. [4]
 
 
زندگی سیاسی:
اولين تجربه سياسي ميرزامحمدتقي خان  مربوط به قتل "گریبایدوف" وزیر مختار روسیه در ایران می باشد. سفر ایشان به روسیه با همراهی خسروميرزا فرزند نايب‌السلطنه و هيئت همراه به منظور عذرخواهي از واقعه قتل گريبايدوف صورت گرفت.[5] ميرزاتقي خان طي سالهاي آتي بيش‌ از ‌پيش در انجام امور ديواني و غيره لياقت و شايستگي نشان داد و در اواخر دوران سلطنت فتحعلي‌شاه در دستگاه محمدخان زنگنه اميرنظام و پيشکار آذربايجان وارد خدمت شد. چند سال بعد و در 1253 ق ميرزا محمدتقي، وزير نظام آذربايجان گرديد. ميرزا محمدتقي که اينک به اميرنظام ملقب شده بود در 16 شوال 1253 به همراه ناصرالدين ميرزای وليعهد، عازم روسيه شد و در ارمنستان (ايروان) با نيکلاي اول تزار روسيه ملاقات کرد.
دومین ماموریت وی رئیس هیات سیاسی ایران به ارزنة‌الروم برای حل اختلاف مرزی بین ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که چندسالی طول کشید، علاوه بر آشنایی با زد ­­و­ بندهای سیاسی شرق و غرب با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و محمّره و اراضی وسیع طرف چپ شط العرب را که مورد ادعای عثمانی‌ها بود، به ایران ملحق کرد. این اقدام و پیشنهادهای مفید امیرکبیر، مورد عناد و حسادت حاجی میرزا آغاسی قرار گرفت.[6]
اميرنظام که از سالها قبل با ناصرالدين ميرزا، الفت و نزديکي پيدا کرده بود پس از فوت محمدشاه مقتدرانه مقدمات و اسباب بر تخت نشستن ناصرالدين شاه را فراهم آورد و در 14 شوال 1264 سلطنت ناصرالدين شاه را اعلام کرد. اميرنظام که با آغاز سلطنت ناصرالدين شاه منصب صدراعظمي يافته بود در 22 ذي قعده 1264 علاوه بر لقب اميرنظامي به القاب اميرکبير و اتابک اعظم نيز مفتخر شد.
 
اصلاحات امیر کبیر:
اميرکبير در دوره کوتاه صدارت خود یک سری اصلاحات سياسي، امنيتي، مالي، اقتصادي و فرهنگي‌ (مانند تاسیس دارالفنون و ...) انجام داد که نه تنها در دوران خود بلکه تا به امروز آثار و برکات آن در سراسر کشورمان موجود می باشد. در این راستا ایشان با رفتاری متهورانه، اقداماتی از قبیل ايجاد امنيت و پايان دادن به شورشها و ياغي گريها و کاهش نفوذ و دخالت بیگانگان (روس و انگلیس) و نيز اصلاحات مالي و جلوگيري از اجحافات پيدا و پنهان صاحبان قدرت و نفوذ را در اولويت برنامه هاي خود قرار داد. 
از جمله اقدامات مهم اميرکبير پايان دادن و سرکوب شورش محمدحسنخان سالار فرزند اللهيارخان آصف الدوله در خراسان (در نوروز 1266 ق) بود. در همان حال اميرکبير ضمن نظم بخشيدن بر امور دستگاه سلطنت و حکومت و کنترلي که بر اعمال و رفتار ديوانيان، شاهزادگان، خاندان سلطنت، رجال و صاحبان قدرت و غيره اعمال مي‌کرد، اصلاحات گسترده اي در امور اداري کشور به عمل آورد و با ريشه‌کن کردن بسياري از مفاسد اداري و مالي در اداره امور کشور نظمي نو پديد آورد؛ که البته همین اصلاحات برخي از مهمترين ديوانيان و صاحبان نفوذ و قدرت را با او دشمن کرد.
از ديگر اصلاحات اميرکبير بازسازي ارتش و قشون و پايه‌گذاري نظمي نو در نيروي نظامي کشور بود. آگاهان و ناظران امور در همان روزگار از سازمان نظامي جديدي که اميرکبير پايه گذاري کرد، سخت تمجيد و تحسين مي‌کنند.
از ديگر اقدامات اميرکبير ايجاد چاپارخانه، تذکره خانه (اداره گذرنامه)، بناي بازار و تيمچه و سراي امير در تهران، تأسيس سازمان اطلاعاتي - جاسوسي و خبررساني و خفيه‌نويسي بود که در دوران صدارت او بسيار کارآمد عمل مي‌کرد.[7] امير کبير همچنين تلاشهاي بسياري براي اصلاحات قضايي و به تبع آن از ميان برداشتن رسم بست‌نشيني انجام داد که در بسياری از موارد روندي انحراف‌‌آميز يافته بود.
از مهمترين اقدامات اميرکبير تأسيس دارالفنون بود که پس از تلاشهاي بسيار در 5 ربيع‌الاول 1268و فقط 13 روز قبل از قتل اميرکبير افتتاح شد.[8] اميرکبير در همان دوران کوتاه صدارت (1264─ 1268 ق) گامهاي استواري براي توسعه اقتصادي و صنعتي کشور و نيز رشد اقتصاد تجاري کشور برداشت و براي مثبت شدن تراز بازرگاني خارجي ايران تلاشهاي فراواني انجام داد. انتشار روزنامه وقايع‌اتفاقيه، تلاش براي ترجمه و انتشار کتب از ديگر اقدامات اميرکبير بود. اميرکبير که خود فردي مذهبي بود در ارتقاء شأن و منزلت علما و روحانيون کوشيد. به‌ويژه نقش برجسته اميرکبير در سرکوب شورش باب و از ميان برداشتن فتنه ‌بابيه که با محاکمه و اعدام "سيد علي‌محمد باب" به ‌پايان رسيد، روابط اميرکبير و علماي ديني را بيش‌از‌پيش تحکيم بخشيد. وطن‌دوستي و مخالفت شديد اميرکبير با نفوذ کشورهاي خارجي در ايران، تلاش براي برقراري عدالت و امنيت، جلوگيري از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگيري از پناهندگي جنايتکاران و مجرمين سياسي و غيره در سفارتخانه‌هاي خارجي و تلاش براي قطع ارتباط جاسوسي - اطلاعاتي اتباع داخلي براي نمايندگان خارجي از ديگر اقدامات اصلاحگرانه اميرکبير در طول دوران کوتاه (چهار ساله) صدارت بود.[9]
 اميرکبير که از همان آغاز صدارت سخت مورد حمايت و اعتماد ناصرالدين شاه قرار گرفته بود، در روز جمعه 22 ربيع‌الاول 1265 با ملکزاده خانم عزت‌الدوله خواهر تني شاه ازدواج کرد.
تلاشهاي اصلاحگرانه اميرکبير مدتي طولاني تداوم نيافت و در حالي که سياست خارجي مستقل اميرکبير و تلاشهاي جدي او براي قطع نفوذ و دخالت روس و انگليس مي‌رفت تا طليعه آغاز عصر نويني در کشور شود، توطئه‌هاي نمايندگان سياسي اين دو کشور و همگامي بدخواهان پيدا و پنهان داخلي اميرکبير با سياست بيگانگان به‌تدريج موجبات رنجش و سپس نوميدي و خشم ناصرالدين شاه را از او فراهم آورده از صدارت اعظمي و ديگر مشاغل اداري و نظامي‌اش معزول کرده و به شهر کاشان تبعيد کرد.[10] بدين ترتيب با دسيسه بيگانگان و همدستي و خيانت گروهي از عوامل اثرگذار داخلي ناصرالدين شاه، حاجي علي مراغه اي (حاجب الدوله) را مأمور قتل اميرکبير کرد.
اميرکبير در محرم 1268 از مقام صدارت عظمي عزل شد و در شب شنبه 18 ربيع‌الاول 1268 توسط حاجب‌الدوله در حمام فين کاشان به قتل رسيد.
 
 


[1] . آدمیت, فریدون؛ امیرکبیر و ایران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ نهم، 1384، ص 3.
[2] . همان، ص 20.
[3] . منشات قائم مقام، چاپ 1280،  ص 298.
[4] ملکي، حسين؛ زندگاني ميرزاتقي خان اميرکبير، تهران، علمي، 1323، ص 12.
[5] کاوه جبلي، عليرضا؛ سياست خارجي اميرکبير، تهران، جويا، 1371، ص 84. و ر.ک: فریدون آدمیت، پیشین.
[6] . اقبال آشتياني، عباس؛ ميرزا تقي خان اميرکبير، تهران، دانشگاه تهران، 1340 ، ص 128.
[7] احمد پناهي، محمد؛ اميرکبير تجلي افتخارات ملي، تهران، کتاب نمونه، 1374.
[8] روشني زعفرانلو، قدرت‌الله؛ اميرکبير و دارالفنون، تهران، دانشگاه تهران، 1354 و ر.ک: فریدون آدمیت، پیشین، ص  353 به بعد.
[9] هاشمي رفسنجاني، علي اکبر؛ امير کبير يا قهرمان مبارزه با استعمار، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363 و ر.ک: نجمي، ناصر؛ چهره امير، تهران، عطايي، 1368.
[10] . حکيمي، محمود؛ داستانهايي از زندگاني اميرکبير، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1372.

موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:11 | نویسنده : علیرضا زینالپور |
اسپند ميرزا
 
ميرزا اسپند بن قرا يوسف تركماني ،يكي از حاكمان محلي سلسله قراقويونلو مي باشد كه از سال 836 تا 848 به مدت دوازده سال به طور مستقل در بغداد و نواحي اطراف آن حكومت كرد . قراقويونلو از سلسلهاي حاكم در ايران در مرز آناتولي (تركيه )شرقي بودند .[2]فعاليت سياسي نظامي اين سلسله و سلسله آق قو يونلوها ابتدا در منطقه آناطولي شرقي بود، كه  به تدريج در قرن نهم هجري در بخش وسيعي از ايران گشترش يافت . حاكميت  صد ساله دو طايفه تركمن مذكور با تكيه بر نيروي قبيله اي ترك و با گرد آوري طوايف زير چتر حمايت خويش در ايران عملي شد . [3] آنها طي نيم قرن به پيروزيهاي زيادي دست يافتند . به طوري كه در اواسط قرن پانزدهم ميلادي، به استثناي خراسان وبرخي از نواحي كوهستاني ،امپراطوري تاسيس كردند كه تمام ايران و عراق را در بر ميگرفت. [4]
 
قدرت گيري وحاكميت اسپند ميرزا :
 
قرايوسف موسس اصلي دولت قراقويونلو ،بدون شك بزرگترين فرمانرواي اين سلسله بوده است . [5] قرايوسف در سال 823 مرد .[6] در اين هنگام پنج پسر از شش پسر او زنده بودند . به جز  پير بوداق  كه در سال 821فوت كرد، ساير پسرانش ،شاه محمد ،اسكندر ،اسپند، جهانشاه و ابوسعيد نام داشتند  [7] . پس از قرايوسف پسرش اسكندر جانشين او شد .(823-841 ). اسپند ميرزا به دنبال مرگ پدرش اگر چه به ياري طايفه سعد لو در صدد بر امد كه جانشين پدرش گردد ،ولي چون پي برد از عهده اسكندر بر نمي ايد به عراق رفت تاشانس خود را در آنجا آزمايش كند  [8] . در اين زمان در بغداد محمد شاه برادر اسپند ميرزا حكومت اين ناحيه را بر عهده داشت . محمد شاه روزگارش را به خوشگذراني و عياشي سپري ميكرد . [9]وي بيست و سه سال حكومت عراق عرب را در دست داشت . [10]صاحب تاريخ  غياثي مينوسد :"اسپان (اسپند )پس از مرگ پدرش يوسف به سوي محمد شاه كه در بغداد بود حركت كرد . وقتي متوجه غفلت و ضعف او  شد ، از فرصت استفاده كرد و خواستار تصرف اين منطقه شد ."[11] اسپند  ابتدا شهر حله را تصرف كردو پس از مدتي تاخت و تاز در شهرهاي نواحي بغداد، سال 836 هجري متوجه بغداد شد.و در ماه شعبان همين سال موفق شد با همراهانش وارد بغداد شود. او برادرش راشكست داد و در اين شهر ساكن شد . [12]اسپند ميرزا موفق شد دامنه تسلط خود را تا هويزه وشوشتر گسترش دهد .[13]وقتي شاهرخ تيموري (حاكم خراسان و چهارمين فرزند تيمور و جانشين او كه چندين بار به آذربايجان لشكر كشيد )[14]در سال 823  لشكري به آذربايجان فرستاد ، اسپند ميرزا به كمك برادرش (اسكندر )شتافت و حملاتي به شاهرخ ترتيب داد.  وتعدادي از لشكريان او را كشت . [15]به نظر ميرسد بعدها بين اسپند ميرزا و برادرانش و فرزندان آنها جنگ هاي متعددي رخ داده است .همچنين بين او و امراء آق قويونلو نيز درگيري بوده است  . در بيشتر اين جنگها پيروزي بااسفند ميرزا بود .[16]قدرت اسپند ميرزا روز به روز در حال گسترده شدن بود به حدي كه حتي جهان شاه (برادر اسپند ميرزا ،حاكم آذربايجان ) با همه عظمتش از قدرت او در هراس بود . ترس جهان شاه از برادرش سبب شد وي  دست به دامن شاهرخ بزند . لذا نامه اي به او نوشت و از شاهرخ خواست تا به كمك او بيايد  و تهديدي كه از جانب اسپند ميرزا وجو د داشت را از بين ببرد .[17]
 
اسپند ميرزا و مذهب تشيع :
اسپند ميرزا در قلمرو خود با قبول مذهب شيعه دوازده امامي، سياستي مستقل ازحكومت مركزي قراقويونلوها در پيش گرفت برخي علت انتخاب اين سياست را درواقع بارز ساختن استقلال خويش از حكومت برادرش در تبريز دانسته اند .دراحسن التواريخ امده است   :"ظاهر"اصفهان ميرزا"به منظور بارز ساختن استقلال خويش از حكومت برادرش در تبريز به اين سياست مستقل روي آورده بود.[18]" قاضي نورالله شوشتري(ره ) معتقد است: غلبه علماي شيعي حله بر علمان سني بغداد علت تمايل اسپند ميرزا به مذهب شيعه وترويج اين مذهب دربغداد بوده است .ايشان مينويسد "در سال 840هجري اسپند ميرزا ،شيخ احمد بن فحد حلي[19]
وباقي علماي شيعه را از حله وديگر شهرها فراخواند وباعلماي سني بغداد به مناظره انداخت چون علماي شيعه در مناظره پيروز شدند و اثبات حقانيت مذهب اهل بيت (ع)نمودند ،اسپند ميرزا ترويج آن مذهب نمود ،امر كرد تا سكه و خطبه به نام نامي 12 امام (ع)كردند. "[20]قاضي نو رالله در جاي ديگري ازكتابش مي نويسد: "ابوالعباس احمد بن فحد حلي همواره با اهل سنت به مناظره مي پرداخت ،در  زمان اسپند ميرزاي تركمان(كه والي عراق عرب بود) متصدي اثبا ت مذهب خود و ابطال مذهب اهل خلاف (اهل سنت ) شد ودر مجلس ميرزا اسپند بر همه علماي مخالف كه در عراق عرب بودند، پيروز شد . ميرزا اسپند تغيير مذهب داد وسكه وخطبه به نام حضرات ائمه اثني عشر (ع)نمود [21]  
 
ويژگيهاي  اخلاقي اسپند ميرزا :
 
به نظر ميرسد اسپند ميرزا از جهت شخصيتي واخلاقي فردي موجه ودرخور توجه بوده است . 
قاضي نورالله(ره) در قالب شعر در مورد او مي نويسد :
شاهي است شيرزاده كه خون عدوي  او       در ريختن حلال تراز خون گوسفند
مالك   نهد   در  انجمن  روز   رستخيز           درمجمرجهنم ازاعداي اوسپند [22]  
صاحب تاريخ غياثي مي نويسد :"اسبان (اسپند ميرزا) با ظلم وفجورش فرد ي عفيف بود، طمعي در زنان نداشت وتااخرعمرش به يك  زن اكتفا كرد .[23]
از پر خوري اجتناب داشت و ديگران را به اين امر  نيز سفارش ميكرد [24]
 
فوت اسپند ميرزا :
 
سرانجام اسپند ميرزا در سال 848 پس از 12 سال حاكميت [25]در شهر بغداد از دنيا رفت . قاضي نور الله مينويسد :"وي در روز سه شنبه اخر ماه صفر سال 848 به مرض قولنج از دنيا رفت ."[26]محل دفن او در شهر بغداد قبه اي بود كه خودش در زمان حياتش بر ساحل دجله در باغي ساخته بود .[27]در تاريخ غياثي آمده است :وعجيب اينكه قبل از او هيچ حاكمي از زمان تاسيس بغداد در اين شهر نمرده بود .[28]


[1] اسبان ، اسفند ،اصبهان ،اصفهان ،و... از ديگر اسامي او ميباشند، كه منابع به آنها اشاره كرده اند .
[2] سومر ،فاروق؛ قراقويونلوها ترجمه وهاب ولي، تهران، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي  1369 ج 1 ص 1
[3] حسن زاده ،اسماعيل؛ حكومت تركمانان قراقويونلو و آق قويونلو در ايران، تهران ،سمت  چاپ اول 1379 ص4
[4] سومر ،فاروق؛پيشين ،ج1 ص1
[5] همان ،ص127
[6] شوشتري ،قاضي نورالله؛ مجالس المومنين ،تهران كتابفروشي اسلاميه 1354 ج 2 ص 368
[7] سومر ،فاروق؛پيشين ،ج1 ص130
[8] همان ص 146
[9] همان
[10] قزويني، منشي بوداق؛ جواهر الاخبار،  تصحيح محسن بهرام نژاد،  تهران، ميراث مكتوب 1378 چاپ اول ص 65
[11] بغدادي، عبد الله بن فتح الله ؛تاريخ  الغياثي بغداد ،نشر اسد 1975 ص 260
[12] همان ص265
[13] حسن زاده ،اسماعيل ؛پيشين ،ص 30
[14] تاكستن و ديگران ؛تيموريان، ترجمه و تدوين  يعقوب آژند  تهران، مولي 1384 چاپ اول ص 31-32
[15] شوشتري ،قاضي نورالله ؛پيشين ص369
[16] همان
[17] همان ص370
[18] همان ص30-31بنقل از احسن التواريخ ج 1ص248-249
[19] ازعلماي ومراجع بزرگ شيعي ساكن حله متوفاي 841هجري .،احمدبن فحدحلي، عدة الداعي ، "آئين بندگي وستايش " ترجمه حسين غفاري، قم  بنياد معارف اسلامي 1374ص11-12-13
[20] شوشتري ،قاضي نورالله ؛پيشين ج 2 ص 370
[21] همان جلد 1ص580
[22] همان ج 2ص368
[23] بغدادي، عبدالله بن فتح الله ؛پيشن ص264
[24] همان
[25] همان ص276-277
[26] شوشتري ،قاضي نورالله ؛پيشين ج 2 ص 370
[27] بغدادي ،عبدالله بن فتح الله ؛ پيشن ص227
[28] همان ص 227-228 مولف از زمان تاسيس بغداد تا اين زمان نام حاكمان اين شهر و محل دفن آنها را در جدولي خاص بيان كرده است .

موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:9 | نویسنده : علیرضا زینالپور |
چکیده:
  ظهور آيين اسلام در شبه جزيره عربستان و گسترش آن به ساير نقاط جهان يكي از تحول سازترين رويدادهاي زندگي بشري است كه در طول تاريخ رخ داده است. ميزان نقش عرب [كه در زمان پيش از ظهور اسلام به لحاظ فرهنگي در سطح نازلي قرار گرفته بود] در انتقال آيين اسلام به ساير نقاط جهان از جمله ايران [سلسله ساساني به همراه امپراطوري روم به عنوان يكی از دو قطب قدرتمند جهان آن روز به شمار مي رفت] و همچنين موارد ديگر باعث پيدايش آراي مثبت و منفي چندي همچون پيدايش تمدن اسلامي... و يا دين شمشير بودن اسلام و از بين بردن تمدن ايراني توسط عرب و... گرديده است كه البته اين نظرات از سوي محققين ايراني و غيرايراني اعم از مسلمان و غيرمسلمان مورد نقد واقع شده است. در اين مقاله سعي بر اين است که چگونگي راهيابي اسلام به ايران و عكس العمل ايرانيان در برابر آيين اسلام و مسلمانان عرب، با توجه به ابعاد مختلف مسأله از سه منظر اسلام، مسلمانان و ايرانيان بررسي گردد.
الف) اسلام
  بشر جهت رفع نيازهاي خود ناگزير از پذيرفتن قوانين و مقرراتي است كه روش زندگي وي را تشكيل دهد. لذا مردم به تناسب نوع شناخت خويش، ماديات صرف، امور مافوق طبيعت و يا ايمان به خدا و معاد را پايه اعتقادات خود ساخته اند. مجموع اين اعتقادات و مقررات كه هر كس متناسب با آن روشي را در زندگي برمي گزيند دين ناميده مي شود. قرآن كريم نيز ديني را كه به سوي آن دعوت مي كند از اين جهت كه برنامه كلي آن تسليم شدن انسان نسبت به خداي يگانه است را اسلام خوانده[1] و حضرت محمد(ص) را خاتم النبيين[2]و به تبع، دين وي را كامل­ترين مي­داند. از نظر مسلمانان قرآن كريم يگانه مرجع دريافت اسلام است و ساير موارد همچون ظواهر ديني- كه سخن معصومين شامل آن مي­گردد- و حجت عقلي و درك معنوي از راه اخلاص و بندگي تنها با تأييد قرآن مشروعيت مي يابد.[3]
  آغاز دعوت اسلامي هر چند در مكه و در بين عرب بود، ليكن اين آيين طبق آموزه هاي قرآني داراي ويژگي هايي است:
1) جهان­شمول بودن دين اسلام، ضمن پذيرش تفاوت هايي كه بين ملت ها و اقوام گوناگون وجود دارد: «اين قرآن چيزى جز تذكّرى براى جهانيان نيست‏[4]»؛ «و ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم تا (آن ها را به پاداش هاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى ولى بيشتر مردم نمى‏دانند[5]»؛ «اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست) گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است![6]»
2) عدم اجبار نمودن افراد در پذيرفتن دين خاص، يكي از اصول اصلي دعوت اسلامي است. منتها نتيجه انتخاب كساني كه به خدا ايمان بياورند گام نهادن در صراط مستقيم و روش صحيح زندگي خواهد بود و كساني كه كفر ورزيده و ايمان نياورند منحرف شدن از مسير  درست زندگي است.[7] هر چند دين نبايد به افراد تحميل شود، ليكن بايد توجه نمود كه بسياري از عقايد مبناي فكري نداشته و ريشه در عاطفه، تعصب يا ... دارند، لذا آزادي به معناي رفع مانع از فعاليت يك قوه فعال و پيشرو است و آزادي در هرگونه عقيده و لو بدون مبناي فكري معنا نداشته و نوعي ركود و جمود مي­باشد. پذيرفتن عقيده صحيح توحيدي نيز از حقوق اوليه انسان ها به شمار مي رود.[8]
3) در پي اين طرز تفكر اسلام، جنگ به معناي تجاوز با اهداف دنيوي، همچون گسترش قلمرو و كسب ثروت، مذموم شمرده شده است، اما چنانچه جنبه دفاع شخصي و عمومي به خود بگيرد امري ضروري است. مصلحت انسانيت و توحيد، دفاع و جنگ را به منظور آزادي دعوت و رفع مانع از تبليغ ايمان و توحيد، بدان شرط كه به ساير حقوق انساني افراد تجاوز نگردد، امري دفاعي در حوزه حريم انسانيت مي داند. پس از رفع مانع تبليغ دين، از آن جا كه افراد را در پذيرش توحيد دين نمي توان اجبار نمود در صورت اسلام نياوردن مي­توان با اهل كتاب در قبال پرداخت جزيه (كه در قبال خدمتي است كه دولت اسلامي براي آنها انجام مي دهد) صلح نمود. (صلح برخلاف تسليم است كه در آن نوعي ذلت و خواري وجود دارد.)[9]
  به گفته شهيد مطهري تنها اسلام نبوده كه از سرزمين خود فراتر رفت بلكه مسيحيت و ساير اديان و مسلك ها گاه در محل پيدايش خود مورد استقبال قرار نگرفته و در جاهاي ديگر گسترش يافتند، همچون مسيحيت كه در فلسطين به وجود آمد و امروزه اكثر مردم اروپا و آمريكا مسيحي هستند.[10]
ب) جامعه مسلمان عرب
  عملكرد حضرت محمد(ص) و معصومين(ع)، به لحاظ تأييد قرآن، يكي از مباني شناخت اسلام مي باشد.[11] پس از رحلت رسول اكرم(ص) دو جريان در جامعه شكل گرفت. جريان اول موسوم به شيعه، معتقد است علاوه بر مرجعيت ديني كه در درجه اول اهميت است و هدف آن روشن شدن تعاليم اسلام و فرهنگ ديني مي باشد، حكومت ديني نيز كه در راستاي جريان يافتن آن هدف در جامعه است بايد در دست كساني باشد كه عصمت و مصونيت خدايي داشته (انتخاب با نص جلي و يا خفي)، در غير اين صورت جامعه همواره با خطر انحراف و تحريف روبرو مي باشد.[12] و جريان دوم معروف به اهل سنت كه  با جريان سقيفه بني ساعده آغاز گشت، استقرار حاكم در نظام سياسي خلافت با استناد به عمل صحابه را با سه شيوه انتخاب اهل حل و عقد، عهد و نصب از جانب خليفه پيشين(استخلاف) و زور و غلبه مي داند.[13]
  در يك جمع بندي كلي سير آشناسازي مردم ساير مناطق با اسلام را مي توان از دو طريق دانست:
1) تبليغي: آشنايي با مفاهيم و اصول اسلامي از طريق نامه هاي ارسالي رسول اكرم(ص) به سران كشورها و رؤساي قبايل،[14] مسلمانان مهاجر و... .[15]
2) فتوحات: پيشروي در خاك ايران از زمان ابوبكر آغاز شده و در زمان عثمان، حدود 20 سال، كل ايران به جز طبرستان كه در سده سوم با دعوت علويان به اسلام گرويدند به تصرف مسلمانان درآمد. دعوت به اسلام، باقي ماندن بر آيين پيشين به شرط پرداخت جزيه و يا جنگ، سه گزينه اي بود كه مردم سرزمين هاي تصرف شده مي­توانستند انتخاب نمايند. [16]
ج) ايرانيان در مواجهه با اسلام و مسلمانان
  جامعه طبقاتي ايران كه شامل دربار سلطنتي، اشراف و امراي سپاه ساساني؛ حكام، امراي محلي و دهقانان؛ كشاورزان و رعايا؛ دبيران و مستوفيان؛ بازرگانان و تجار؛كارگران و توده هاي فرودست شهري؛ مغان و روحانيون زرتشتي مي شد در مواجهه با اسلام و فتوحات مسلمين عكس العمل هاي متفاوتي از خود نشان دادند.[17]
- آشنايي اوليه ايرانيان با اسلام، بوسیله ارسال نامه تبليغي حضرت محمد(ص)، طي دعوت سران در سال ششم هجري به اسلام بود كه با عدم پذيرش خسرو پرويز پادشاه وقت ايران و صادر نمودن دستور دستگيري پيامبر(ص) توسط باذان، كارگزار ايراني وي در يمن روبرو شد. ليكن با پيشگويي مرگ خسرو پرويز توسط پيامبر(ص) و صحت آن، باذان و گروهي از ايرانيان ساكن يمن به اسلام گرويدند. باذان و سپس فرزندش توسط پيامبر(ص) بر حكومت يمن ابقا شده[18] و در جريان ارتداد أسود عنسي (از مدعيان نبوت) كمك شاياني به حكومت اسلامي مدينه نمودند.[19] اسلام ايرانيان ساكن بحرين نمونه اي ديگر از اين مورد مي باشد.[20] اسلام انفرادي ايرانيان همچون سلمان، پيش از فتوحات نيز ديده مي­شود. [21]
- با نابودي خاندان بني لخم در حيره توسط دولت ساساني در زمان خسروپرويز، سد حائل ميان ايرانيان و اعراب از بين رفت. از سوي ديگر با شكست ايرانيان از اعراب مرزي در جنگ ذي قار (كه عده اي سال وقوع آن را در چهل سالگي پيامبر(ص) و حضور در مكه و برخي مصادف با دوران پس از هجرت رسول اكرم(ص) به مدينه مي دانند) زمينه براي فتوحات فراهم گرديد.[22] پيروزي مسلمانان در جنگ نهاوند[23] در سال 19 يا 21قمري نقطه عطفي در فتوحات مسلمين گشت. برخي مناطق همچون فارس، جبال، طبرستان و ... به شدت از خود مقاومت نشان دادند و برخي از شهرها همچون خراسان به صلح گشوده شد، هرچند برخي شهرها همچون همدان پس از فتح شورش مي­نمودند اما در پي آن با صلح يا جنگ مجددا فتح مي­گرديد.[24]
-   سير صعودي گرايش به اسلام در بين ايرانيان، پس از فتوحات، حتي در بين كساني كه سرسختانه در مراحل اوليه، مقاومت نشان مي دادند بيانگر آشنايي بيشتر و عميق تر شدن سطح معرفت مردم با ابعاد مختلف آموزه هاي اسلام از سوي همه طبقات جامعه مي باشد.[25] لازم به ذكر است طبقات عالي جامعه از اولين گروه هايي بودند كه به اسلام گرايش پيدا نمودند.[26] گرويدن مردم طبرستان به اسلام پس از آشنايي با آموزه هاي آن و تشكيل حكومت توسط سادات علوي در قرن سوم در اين منطقه، كه تا آن زمان سرسختانه در مقابل لشكريان مسلمان به عنوان يك مهاجم مقاومت نموده بودند يكي از نمودهاي اين مدعا مي باشد.[27]
-   تنها اعراب مسلمان نبودند كه در فتح ايران شركت داشتند. ملحق شدن شماري از نظاميان ساساني به لشكر مسلمانان،[28] همكاري برخي صاحب نفوذان و يا شهروندان منطقه[29] و... عوامل مهمي در فتح سريع ايران به حساب مي آيد.
-   سقوط سلسله چهارصد ساله ساساني را معلول چند عامل بنيادين بايد دانست كه فتوحات مسلمين ضربه نهايي را بر آن وارد ساخت. از جمله عوامل ضعف قدرت سياسي، نظامي، اجتماعي و مشكلات اقتصادي جامعه ساساني است كه نمود آن در شكست نظامي ايران از روم كه در قرآن از ساليان قبل پيش بيني شده بود،[30] به قدرت رسيدن دوازده نفر بر اريكه قدرت در طول چهار سال كه چند نفر آن ها زن بودند،[31] ظهور آيين هاي مختلف، شورش هاي متعدد عليه حكومت و... ،[32] عدم حمايت مردم از دولت ساساني به هنگام فتوحات، كه پناه ندادن به يزدگرد در شهرهاي مختلف ايران و كشته شدن وي توسط فردي ايراني مهم ترين مصداق اين امر مي باشد.[33] در حالي كه اتحاد در برابر دشمن مشترك در چنين مواقع حساس يك امر طبيعي است.
-   ساسانيان دولتي بودند كه با دين زرتشتي پيوند خورده و ضعف و يا نابودي دولت باعث ضعف متقابل دين زرتشتي نيز به شمار مي رفت، اما نكته شايان ذكر اين است كه در آستانه ظهور اسلام بخش هاي عظيمي از ايران را آيين هاي بودايي، مانوي، مزدكي، يهوديت و مسحيت فراگرفته بود.[34] حتي گفته اند چنانچه اسلام هم نمي آمد مسيحيت سراسر ايران را فرا گرفته بود.[35] برخي مستشرقين معتقدند يكي از عوامل ماندگاري دين زرتشت، آموزه هاي اسلامي است.[36]
-   در فرهنگ و تمدن اسلامي بين اسلام و جامعه مسلمان ايراني مي توان رابطه اي دو سويه مشاهده نمود. از يك سو اسلام با آموزه هاي متعالي خويش زمينه را در ابعاد مختلف فكري و مادي جهت رشد استعداد اقشار مختلف جامعه فراهم نمود؛ از سوي ديگر ايراني مسلمان نه تنها فرهنگ و تمدن خود را از دست نداد بلكه مسير حركت تمدني خويش را با توجه به آموزه هاي اسلامي جهت بخشيده و گام مهمي در تمدن اسلامي و گسترش آن برداشت.[37] در جامعه اي كه طبقات پايين جامعه با عنوان نجس و ناپاك تحقير مي شدند[38] در بدو ورود با شعار «انما المؤمنون إخوه»[39] روبرو شده و فراگيري دانش كه اختصاص به طبقات بالاي جامعه داشت فراگير شد و ... بي رونق شدن دانشگاه طبي جندي شاپور كه محل تحصيل طبقه اشراف و نجباي جامعه بود[40] به معناي انحطاط علمي جامعه نبود بلكه بيانگر گسترش فضاي علمي در كل جهان اسلام، در ميان تمامي طبقات جامعه مي باشد.[41] از سوي ديگر برخي اتهامات همچون آتش سوزي كتابخانه ها با نقادي هاي صورت گرفته در فضايي از ترديد است.[42]
-   جريان برگرفته از سقيفه كه در ابتداي فتوحات علاوه بر انگيزه هاي سياسي و اقتصادي، انگيزه الهي آن نيز در فتوحات نقشي اساسي داشت به تدريج جاي خويش را به اشرافيت قبايلي و تبعيض نژادي و در نتيجه فشار بر ايرانيان، فرصتي مناسب براي شورش هاي مسلمانان و غير مسلمانان در قالب قيام هايي ضد اموي و يا شعوبي گري كه نوعي ناسيوناليسم ايراني در برابر اشرافيت عرب بود گشت. لازم به ذكر است هرچند در برخي از اين قيام ها همچون خوارج ايرانيان شركت داشتند اما پايه ريزي آن توسط خود عرب هاي مسلمان ناراضي شكل گرفته بود. [43] اما رويكرد برخي از مسلمانان نسبت به اين امر نشان دهنده پذيرش عميق اسلام توسط ايرانيان در عين مخالفت با خلفا مي باشد. به عنوان نمونه در گزارش هاي تاريخي آمده است كه امويان در برهه اي از زمان كه طي سياست ناصحيح خود از نومسلمانان جزيه مي گرفتند، اهل خراسان ضمن باقي ماندن بر آيين اسلام، پرداخت ناعادلانه جزيه را نيز به جان خريدند.[44] 
-   رابطه متقابل ايرانيان و جريان تشيع بحث مهمي است كه در جاي خود بايد به صورت مفصل بدان پرداخت. اين جريان كه در غدير خم توسط اعلام نهايي پيامبر(ص) به رسميت شناخته شده بود و نيز مدافعين آن پس از جريان سقيفه به شدت تحت كنترل بود. با اين وجود حكومت عادلانه پنج ساله علوي، و بيان امام علي(ع) در موارد متعدد در پاسخ به اعتراضات مبني بر اين كه من هر چه در كتاب خدا نگريستم بين عرب و عجم تفاوتي نديدم[45] و كشيدن خط بطلان بر جريان تبعيض نژادي، مهاجرت قبايل شيعي مذهب به قم، اصفهان و ساير مناطق،[46] فرار بسياري از امامزادگان به ايران و تشكيل برخي حكومت هاي شيعي مذهب همچون علويان طبرستان و آل بويه زمينه آشنايي بسياري از ايرانيان با اهل بيت را فراهم ساخته و باعث گرايش آنان، هر چند به صورت شيعه سياسي اهل بيت گرديد و در نهايت در قرن هاي مياني به تدريج زمينه را براي شيعه شدن ايران فراهم ساخت.[47] بالندگي علمي جهان اسلام نيز بدون شك مديون مكتب علمي اهل بيت(ع) است كه در سايه آن ساير مراكز علمي در زمان بني عباس رونق گرفت.[48]
حاصل سخن اين كه، هر چند كساني كه با فتوحات، اسلام را به ايرانيان معرفي نموده بودند عملكردي ناهماهنگ با دستورات اسلامي از خود نشان دادند اما ايرانيان با انتخابي هوشمندانه، در پرتو آموزه هاي اسلامي توانستند محدوديت هايي كه پيش از اسلام سد راه رشد بسياري از اقشار جامعه بود را برطرف ساخته و اوج تمدن ايراني – اسلامي را به منصه ظهور رسانند.
 

[1] . طباطبائي، محمد حسين ؛ شيعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1373، چ هشتم، صص 20-18؛ مائده/3: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً»
[2] . احزاب/40: «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً»
[3] . طباطبائي، محمد حسين ؛ پيشين، ص 74
[4] . تكوير/27
[5] . سبا/28: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»
[6] . حجرات/ 13: «يَأَيهَُّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَكمُ مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثىَ‏ وَ جَعَلْنَكمُ‏ْ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ  إِنَّ أَكْرَمَكمُ‏ْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُمْ  إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير»
[7] . بقره/ 256 و 257: «در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‏اند آن ها را از ظلمت ها، به سوى نور بيرون مى‏برد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوت ها هستند كه آن ها را از نور، به سوى ظلمت ها بيرون مى‏برند آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند.»
[8] . مطهري، مرتضي؛ جهاد، قم، صدرا، 1377، چ دهم، ص 63
[9] . همان.
[10] . مطهري، مرتضي؛ خدمات متقابل اسلام و ايران، قم، صدرا، 1377، چ بيست و پنجم، ص 65
[11] . از آن جايي كه در طول تاريخ احاديث پيامبر(ص) با احاديث ناصحيح به دلايل مختلف، مخلوط گشته اند لذا علوم مختلفي همچون علم رجال جهت تنقيح حديث وضع شده اند.
[12] . طباطبائي، محمد حسين؛ پيشين، ص 29 در زمان رسول اكرم(ص) شيعه به پيروان امام علي(ع) خطاب شده و نهايتا در جريان غدير خم طي يك بيعت عمومي به ولايت عامه مردم نصب شدند. در حديث ثقلين نيز آمده است كه من در ميان شما دو چيز باارزش به امانت مي گذارم كه اگر به آن ها متمسك شويد هرگز گمراه نخواهيد شد. قرآن و اهل بيتم [ائمه اثني عشر] تا روز قيامت از هم جدا نخواهند شد.
[13] . فيرحي، داود؛ نظام سياسي و دولت در اسلام، تهران، سمت، 1382، صص 37-35؛ نك: ابن قتيبه الدينوري؛ الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالأضواء،1410/1990، ج 1و 2، صص 20، 38، 44 و ...
[14] . الاحمدي علي؛ مكاتيب الرسول، قم، يس، 1363
[15] . به عنوان نمونه نك: أحمد بن يحيى البلاذرى، فتوح البلدان، بيروت، دار و مكتبة الهلال، 1988 م، صص 320 و...
[16] . البلاذرى أحمد بن يحيى؛ صص 393-296
[17] . حسين مفتخري و حسين زماني؛ تاريخ ايران از ورود مسلمانان تا پايان طاهريان، تهران، سمت، 1381،صص 45- 36
[18] . ابن هشام؛ السيرة النبوية، تحقيق مصطفى السقا و ابراهيم الأبيارى و عبد الحفيظ شلبى، بيروت، دار المعرفة، بى تا، ج 1، ص 69
[19] . المسعودي، أبو الحسن على بن الحسين؛ التنبيه و الإشراف، تصحيح عبد الله اسماعيل الصاوى، القاهرة، دار الصاوي، بى تا( افست قم: مؤسسة نشر المنابع الثقافة الاسلامية)، ص 241
[20] . البلاذرى أحمد بن يحيى؛ پيشين، ص 85
[21] . ابن هشام؛ پيشين، ص 214
[22] . المسعودي، أبو الحسن على بن الحسين بن على؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، 1409، چ دوم، جلد 1، ص 306
[23] . البلاذرى، أحمد بن يحيى؛ پيشين، ص 300
[24] . همان، صص 393- 296
[25] . اشپولر، برتولد؛ تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، ترجمه جواد فلاطوري، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1375، چ ششم، ج 1، ص 258
[26] . همان، ص 249
[27] . ابن اسفنديار؛ تاريخ طبرستان، به كوشش عباس اقبال، تهران، پديده خاور، 1366، چ دوم، ص 228 به بعد
[28] . همان، ج 2، ص 261
[29] . همان، ص 252
[30] . روم
[31] . الطبري، محمد بن جرير؛ پيشين، ج 2، صص 333-331‏
[32] . گيرشمن رومن؛ ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معين، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1375، چ يازدهم، صص 384-378
[33] . الدينورى، ابو حنيفه احمد بن داود؛ الأخبار الطوال، تحقيق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدين شيال،قم، منشورات الرضى، 1368ش، صص 111-46 و ساير منابع تاريخي.
[34] . همان.
[35] . مطهري، مرتضي؛ پيشين، ص 90
[36] . كريستن سن، آرتور؛ ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمي، تهران، اميركبير، 1367، چ پنجم، صص 458 و 459: ما دين زردشتي را از دو طريق مي شناسيم: يكي از راه اوستاي فعلي و كتب ديني پهلوي كه بعد از ساسانيان به رشته تحرير آمده است، ديگر از راه كتب احاديث كه راجع به اين شريعت در زمان ساسانيان مطالبى نوشته‏اند، اين دو طريق با هم تفاوتهايى دارند ولى از مطالب مذكور سبب اختلاف آنان را در مى‏يابيم.شريعت زردشتى كه در زمان ساسانيان دين رسمى محسوب مى‏شد، مبتنى بر اصولى بود كه در پايان عهد ساسانى، به كلى ميان تهى و بى مغز شده، انحطاط قطعى و ناگزير بود. هنگامى كه غلبه اسلام، دولت‏ساسانى را كه پشتيبان روحانيون بود واژگون كرد، روحانيون دريافتند كه بايد كوشش فوق‏العاده براى حفظ شريعت‏خود از انحلال تام بنمايند. اين كوشش صورت گرفت... بسيارى از روايات دينى را به كلى حذف كردند ويا تغيير دادند... اين شريعت اصلاح شده زردشتى را چنان وانمود كرده‏اند كه همان شريعتى است كه در همه ازمنه سابق برقرار بوده است‏.»
[37] . جهت اطلاعات بيشتر درباره مصاديق نك: مرتضي مطهري، پيشين؛ عبدالحسين زرين كوب؛ كارنامه اسلام، تهران، اميركبير، 1362
[38] . اشپولر، برتولد؛ پيشين، ص 249
[39] . حجرات/10
[40] . نك: محمودآبادي، سيد اصغر؛ دانشگاه جندي شاپور، كتابخانه الكترونيكي سايت تبيان.
[41] . كريستن سن، آرتور؛ پيشين، ص 445
[42] . نك: مطهري، مرتضي؛ خدمات متقابل اسلام و ايران، پيشين، فصل كتابسوزي ايران و مصر؛ آزادي، فيروز؛ آتش سوزي كتابخانه اسكندريه، كتابخانه الكترونيكي سايت تبيان.
[43] . اشپولر، برتولد؛ پيشين، ص 262. به عنوان نمونه نك: ابن واضح يعقوبي؛ تاريخ اليعقوبي، بيروت، دار صادر، 1960م، ج 2، ص 218؛ طبري، محمد بن جرير؛ پيشين، ص 503
[44] . الطبري، محمد بن جرير؛ تاريخ الامم و الملوك (تاريخ طبري)، بيروت، عزالدين، 1987م، ج 4، ص 88
[45] . به عنوان نمونه: گردآوري المحمودي، محمد باقر؛ نهج السعادة في مستدرك نهج البلاغه، بيروت، مؤسسة الأعلمي، 1397 ق، ج 1، ص 189
[46] . قمي، حسن بن محمد؛ تاريخ قم، ترجمه حسن بن علي قمي، تصحيح سيد جلال الدين طهراني، تهران، طوس، 1361، چ دوم، ص 264
[47] . نك: اشپولر، برتولد؛ پيشين.
[48] . نك: مطهري، مرتضي؛ پيشين.

موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:7 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

اسماعيل ميرزا" مشهور به "شاه اسماعيل اوّل"، در روز سه شنبه 25 رجب سال 892 ق در اردبيل متولد شد.[1] نسب وي با پنج واسطه به "شيخ صفي الدين اردبيلي" مي‌رسد.

  "اسماعيل ميرزا"، پسر "شيخ حيدر" است كه در جنگ با «فرخ يسار شروانشاه» كشته شد. مادرش «حليمه ميگم آغا» دختر «اوزون حسن آق قويونلو» است. نام اصلي مادرش، «مارتا» بود، كه ظاهراً تا پايان عمر، مسيحي بود و اكنون قبرش در محوطۀ آرامگاه صفويان – خارج بقعۀ‌ "شيخ صفي" است.[2] پس از كشته شدن «حيدر»، "يعقوب بيك"، خواهرش "حليمه" را به همراه سه فرزند "حيدر"، «"علي"، "ابراهيم" و "اسماعيل"» در رجب سال 893 هـ در حالي كه "اسماعيل" يكسال بيشتر نداشت، در قلعه استخر فارس زنداني كرد.[3] «رستم بيك» پس از "يعقوب بيك" به قدرت رسيد و چون براي مقابله با "فرخ يسار" به كمك فرزندان "شيخ حيدر" و مريدان آنها نيازمند بود، لذا در سال 898 هـ. عمه خود "حليمه بيگم" و فرزندانش را پس از حدود چهار سال و نيم از حبس آزاد كرد و به تبريز آورد.[4] "رستم بيك" پس از اينكه با كمك رشادتهاي «سلطان علي» و مريدانش به اهداف خود رسيد، به خانوادۀ "شيخ حيدر" اجازه داد به اردبيل بروند. ولي با افزايش مريدان آنها در اردبيل، آنها را دوباره به تبريز برگرداند و تصميم گرفت تا "علي" و سران صوفيه را از بين ببرد. "سلطان علي" و مردانش با اطلاع از اين موضوع، شبانه فرار كردند. "رستم بيك"، سپاهي پنج هزار نفري به فرماندهي «اَيبه سلطان» به تعقيب آنان فرستاد كه در روستاي «شماس» در نزديكي اردبيل با صوفيان روبرو شدند. "سلطان علي" كه كشته شدنش را پيش بيني مي‌كرد، "اسماعيل ميرزا" را به جانشيني خود اتنخاب كرد.[5]
پس از كشته شدن "سلطان علي" برادرانش "ابراهيم" و "اسماعيل" به اردبيل رفتند و مدتي مخفيانه در اردبيل اقامت كردند. تا اينكه برخي از مريدان آنها تصميم گرفتند، "شاهزادگان" را به گيلان ببرند، لذا آنها به همراه دويست نفر از مريدانش به طرف گيلان روانه شدند و چون به لاهيجان رسيدند «كاركيا ميرزا علي» فرمانرواي آن ديار از آنان به گرمي استقبال كرد. "رستم بيك" پس از اطلاع از حضور "شاهزادگان" در لاهيجان، پياپي مأموراني را براي تحويل گرفتن "شاهزادگان"، به لاهيجان فرستاد، ولي «كاركيا ميرزا» با دستاويزهاي گوناگون منكر حضور آنان شد. وي هر دو برادر را در زنبيلي گذاشت و بالاي درختي آويزان كرد و در برابر مأموران رستم بيك سوگند ياد كرد كه پاي  آنها در هيچ نقطه‌اي از خاك قلمرو او نيست. "كاركيا ميرزا"، مولانا «شمس الدين لاهيجي» را براي آموزش "اسماعيل ميرزا" انتخاب كرد. "اسماعيل" نزد او فارسي و عربي و بويژه قرآن و اصول مذهب را فرا گرفت.[6]
  "اسماعيل ميرزا" پس از پنج سال اقامت در لاهيجان، به همراه هفت تن از مريدان خاص خود؛ "حسن بيك لله"، "دده بيك"، "خادم بيك خليفه"، "رستم بيك قراماني"، "بيرام بيك قراماني"، "الياس بيك ايغور اوغلي" و "قراپيري بيك قاجار"، عازم اردبيل شد و هرچه به اين شهر نزديك‌تر مي‌شد، بر تعداد يارانش افزوده مي‌شد. وي در سال 905 با نيروي هفت هزار نفري به جنگ «فرخ يسار»، قاتل پدرش رفت و او را شكست داد. در ادامه "قلعه باكو" را فتح كرد و به دليل افراط و تعصب، بناها را با خاك يكسان كرد و به قبر «خليل الله» قاتل "شيخ جنيد"، بي‌حرمتي كرد و استخوانهاي او را از قبر درآورد و سوزانيد.[7] پس از آن به جنگ با «الوند بيك» حاكم آذربايجان پرداخت و با شكست دادن او، وارد تبريز شد.
"اسماعيل ميرزا" در تابستان سال 907 هـ در سن 15 سالگي در تبريز تاجگذاري كرد و به "شاه اسماعيل" معروف شد.[8] "شاه اسماعيل" پس از نشستن بر تخت پادشاهي دستور داد تا همۀ‌ خطبا، خطبه بنام دوازده امام بخوانند و عبارت «اشهد أنّ علياً ولي الله» را به اذان اضافه كنند و فرمان داد، در بازارها ابابكر و عمر و عثمان را لعن كنند و هر كس مخالفت كرد، سرش را از تن جدا كنند.[9]وي در مقابل مخالفت اطرافيان خود، مبني بر عواقب رسمي كردن مذهب «شيعه اثني عشري» گفت: «مرا بدين كار واداشته‌اند؛ خداي عالم و حضرت معصومين همراه منند و من از هيچ كس باك ندارم و يك كس را زنده نمي‌گذارم، روز جمعه مي‌روم و خطبه مقرر مي‌دارم.[10]
  به دستور وي، قزلباشان هر كسی را كه نسبت به مذهب شيعه كمترين بي‌علاقگي نشان مي‌داد، بي‌پروا مي كشتند. به دستور وي نه تنها گور «سلطان يعقوب بيك»، بلكه گور بسياري از فرماندهاني كه در نبرد «تبر سران» و كشته شدن «شيخ حيدر» شركت داشتند، نبش كردند و دستور داد كه استخوانهاي آنان را به بازار تبريز ببرند و آنجا بسوزانند.[11]
  "شاه اسماعيل" با تأسيس دولت صفوي توانست، سرزمين ايران كهن را كه تا آن زمان پاره پاره بود، متحد كند؛ و وحدتي سياسي در آن پديد آورد. [صفويه از ظهور تا زوال، ص 70] همچنين برقراري تشيع اثني عشري بعنوان مذهب رسمي كشور توسط شاه اسماعيل، موجب ايجاد آگاهي بيشتري نسبت به هويّت ملّي و بدين طريق ايجاد دولت متمركز‌تر و قويتر شد. [ايران عصر صفوي، ص 27].
شاه اسماعيل با شكست دادن مخالفان توانست قلمرو حكومت خود را گسترش دهد. وي توانست با شكست دادن «سلطان مراد آق قويونلو» در نزديكي همدان بر سراسر عراق عجم مسلط شود. در سال 909 هـ، نيروهاي قزلباش، سمنان و فارس و در سال بعد يزد را متصرف شوند و در سال 914هـ بر عراق عرب مسلط گرديد. وي در سال 916 هـ، رقيب سنّي خود «شيبك خان ازبك» را شكست داد. وي دستور داد تا سر شيبك خان را از بدن جدا ساخته و پوست كنده و پركاه كرده براي سلطان عثماني «بايزيد» فرستادند. [احسن التواريخ/ ص 161].
اين پيروزيهاي پياپي و قدرت روزافزون دولت نوبنياد صفوي، عامل مؤثري بود كه موجب سياست خصمانه سلطان سليم، عليه شاه اسماعيل گرديد. لذا سلطان سليم به كشتار شيعيان قلمرو خود پرداخت و چها هزار نفر از آنان را به قتل رساند و در سال 920 ق سلطان سليم، پس از گرفتن فتوي از علماي سنّي مبني بر وجوب جهاد با «زنادقۀ قزلباش» با لشكري كه مجهز به تعداد زيادي توپ بود، عازم مرزهاي آذربايجان گرديد [تاريخ صفويه، ص 92]. شاه ايران با شصت هزار نيرو در دشت «چالدران» به مقابله عثماني‌ها رفت و با وجود رشادتهاي شاه اسماعيل و قزلباشان، سپاه ايران شكست خورد.
پس از اين شكست، شاه اسماعيل به عزاداري پرداخت، خرقۀ سياه مي‌پوشيد و پرچم‌ها را به رنگ سياه درآورد و بر روي آنها كلمۀ «القصاص» نوشته شد. وي ديگر مانند گذشته توجه خود را مصروف امور دولت نمي‌كرد. [ايران عصر صفويه، ص 40].
شاه اسماعيل براي صوفيان قزلباش كه اكثراً جزء غلات شيعه بودند، خداي زنده و مظهر كمال و قدرت بود كه هميشه پيروز مي‌گردد، ولي شكست چالدران به افسانۀ شكست ناپذيري و عقيدۀ خرافي الوهيت وي پايان داد. [شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با...، ص 495].
در مورد انگيزه‌هاي شاه اسماعيل از رسمي كردن مذهب تشيع بايد گفت: اين اقدام اولاً توان يك ايدئولوژي مذهبي پويا را به خدمت دولت جديد درآورد و به دولت قدرت غلبه بر مشكلات را مي‌داد. ثانياً اينكه اين عمل تمايز آشكاري بين دولت صفويه و امپراتوري عثماني كه قدرت اصلي جهان اسلام در قرن دهم بود، بوجود آورد و بدين ترتيب به دولت صفوي هويّت ارضي و سياسي داد.[12]
  دكتر ولايتي در اين مورد مي‌گويد: شاه اسماعيل از رسمي كردن مذهب شيعه اثني عشري، دو مقصود را دنبال مي‌كرد: يكي برانداختن حكومت ملوك الطوايفي و ديگري جايگزين كردن حكومتي مقتدر و متمركز تحت لواي مذهب تشيع.[13] 
  در مورد روابط "شاه اسماعيل" با عثماني‌ها بايد گفت: در طول سالهاي 910 تا 916 هـق كه "شاه اسماعيل" گرفتار رقباي داخلي و جنگ با ازبكان بود، روابط سياسي ايران و عثماني، ظاهراً با صلح و دوستي سپري گرديد. امّا پس از پيروزي "شاه اسماعيل" بر «شيبك خان ازبك» و فرستادن سر وي براي سلطان عثماني در سال 916 ق، به تدريج رويۀ حسن تفاهم و دوستي آنها به سياست دشمني و تخاصم مبدّل شد.[14]
  سرانجام "شاه اسماعيل" پس از حدود 23 سال پادشاهي، در سن 38 سالگي در روز دوشنبه 19 رجب سال 930 درگذشت و جسد او را در آرامگاه نياكانش در خانقاه «شيخ صفي» به خاك سپردند. وي هنگام مرگ نه فرزند از خود به يادگار گذاشت؛ چهار پسر به نامهاي: "تهماسب ميرزا"، "القاسب ميرزا"، "سام ميرزا" و "بهرام ميرزا". و پنج دختر بنامهاي: "خانش خانم"، "پريخان خانم"، "مهين بانو سلطانم"، "فرنگيس خانم" و "شاه زينب خانم".[15]
 
 
 


[1] . حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،بی جا،1362چاپ سوم،  ج 4، ص 428.
[2] . خواندمير، امير محمود؛  ايران در روزگار شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوي، بی جا، 1370 ش، چاپ اول، ص 438.
[3] . حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،بی جا،1362چاپ سوم،  ج 4،  ص 435.
[4] . . پارسا دوست، منوچهر؛  شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل، ص 220.
[5] . حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،بی جا،1362چاپ سوم،  ج 4، ص 441-435.
[6] . پارسا دوست، منوچهر؛  شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل، صص 241 – 242.
[7] . حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،بی جا،1362چاپ سوم،  ج 4، ص 461 و روملو، حسن بيگ؛ احسن التواريخ، تصحيح دكتر عبدالحسين نوايي، بی جا، انتشارات بابك، 1357ش، ص 68.
[8] . سيوري، راجر؛ ايران در عصر صفوي، ترجمۀ احمد صبا، بی جا، كتاب تهران، 1363 ش، چاپ اوّل، ص 25.
[9] . روملو، حسن بيگ؛ احسن التواريخ، تصحيح دكتر عبدالحسين نوايي، بی جا، انتشارات بابك، 1357ش، ص 85 -86.
[10] . تاج بخش، اجمد؛  تاريخ صفويه، شیراز، انتشارات نويد، 1372 ش، چاپ اوّل ص 59 .
[11] . پارسا دوست، منوچهر؛  شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل، ص 279.
[12] . جعفريان،  رسول؛ صفويه از ظهور تا زوال، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر،  1378 ش، چاپ اوّل، ص 26.
[13] . ولايتي، علي اكبر؛ تاريخ روابط خارجي ايران در عهد شاه اسماعيل، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1375ش، چاپ اول ص26.
[14] . همان، ص 107.
[15]. پارسا دوست، منوچهر؛  شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل، ص 669.

موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 21:0 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

آبله مرغان چگونه منتقل می شود؟


آبله مرغان، یک بیماری مسری است که به شکل خارش پوستی و ظهور دانه های قرمز رنگ ظاهر می شود. دانه های قرمز پوستی آبله مرغان مانند جوش و آبکی می باشند.این بیماری غالبا در بچه ها ظاهر می شود، اما در هر سنی می توان به این بیماری مبتلا شد. اگر واکسن آبله مرغان را نزده باشید، احتمال مبتلا شدن به این بیماری بیشتر است.


آبله مرغان

آبله مرغان بیماری خطرناکی نیست، اما این بیماری برای زنان باردار، نوزادان، نوجوانان، بزرگسالان و افرادی که دارای سیستم ایمنی ضعیف می باشند، می تواند مشکلاتی را بوجود آورد.

بعد از این که بیماری آبله مرغان را گرفتید و بهبود یافتید، دوباره به آن مبتلا نمی شوید. اما ویروس این بیماری در بدن فرد بهبود یافته تا مدت ها زنده باقی می ماند. اگر این ویروس دوباره فعال شود، موجب بروز بیماری دردناکی به نام زونا خواهد شد.

اگر تا به حال آبله مرغان نگرفته اید، و یا واکسن آبله مرغان را نزده اید، و یا با فردی که آبله مرغان گرفته، تماس دارید، در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارید.

 

راه های سرایت

آبله مرغان توسط ویروس "واریسلا زوستر" به وجود می آید. این ویروس به سرعت پخش می شود. این ویروس توسط عطسه کردن، سرفه کردن و یا بشقاب و لیوان مشترک داشتن انتقال می یابد. همین طور اگر مایع تاول آبکی را لمس کنید، آبله مرغان خواهید گرفت.

یک فردی که آبله مرغان دارد، ولی هنوز علائم بیماری را ندارد، به سرعت ویروس این بیماری را پخش خواهد کرد.

بیماری آبله مرغان 2 تا 3 روز قبل از ظهور دانه های پوستی تا بعد از این که همه تاول ها خشک شدند، قابل سرایت می باشد.

نشانه ها

اولین نشانه این بیماری، تب و بعد از آن سردرد و گلودرد است. احساس کسالت، خستگی و میل نداشتن به غذا از علائم دیگر این بیماری می باشد. دانه های پوستی آبله مرغان، 1 تا 2 روز بعد از آن که علائم اولیه به وجود آمد، ظاهر می شوند. اما علائم در برخی مبتلایان، فقط دانه (بدون تب و دیگر نشانه ها) می باشد.

دانه های قرمز و آبکی پوست در آبله مرغان

اگر با کسی که آبله مرغان داشته، در تماس بوده اید، معمولا 14 تا 16 روز طول می کشد تا علائم و نشانه های اولیه آبله مرغان در شما ظاهر شود. این دوره به نام دوره نهفتگی یا کمون است.

بعد از ظهور دانه های قرمز آبله مرغان، غالبا 1 تا 2 روز طول می کشد تا دانه ها در تمام بدن پخش گردند. معمولا 5 تا 7 روز طول می کشد تا هر دانه ها خشک شود و بیافتد.

هنگامی که دانه های پوستی خشک شد، می توانید به محل کار، مدرسه و غیره بروید.

 

نشانه های نادر در آبله مرغان

پنومونی (ذات الریه): اگر ویروس آبله مرغان به طرف ریه برود، مبتلا به ذات الریه می شوید. این بیماری غالبا در نوجوانان، بالغین و زنان بارداری که آبله مرغان را در سه ماهه ی آخر بارداری گرفته اند، مشاهده می شود.

آنسفالیت (تورم مغز): ممکن است 5 تا 10 روز بعد از ظهور دانه های پوستی، این بیماری به وجود بیاید. آنسفالیت در کودکان ممکن است، بر مخچه اثراتی داشته باشد و عدم هماهنگی عضلات را به وجود آورد. علائم آنسفالیت شامل گیجی، تب بالا، سردرد زیاد، خواب آلودگی، حساس به روشنایی و تهوع می باشد. در موارد خیلی جدی، ممکن است فرد تشنج کند.

بینایی کم: ویروس آبله مرغان ممکن است، قرنیه چشم را آلوده و زخم کند و در نتیجه موجب کاهش قدرت بینایی گردد.

سندرم reye: در افراد کمتر از 20 سالی که آبله مرغان گرفته اند و آسپیرین مصرف می کنند، این سندرم به وجود خواهد آمد.

آرتریت (ورم مفاصل): برخی از افراد مبتلا به آبله مرغان، دچار درد عضله و مفصل می شوند. این درد غالبا تا زمانی که دانه ها وجود دارد، ادامه خواهد داشت.

 

مشکلات نادر و کمیاب بیماران مبتلا به آبله مرغان

- التهاب عصب بینایی یا نخاع

- التهاب بافت های اطراف مغز و نخاع (مننژیت)

- تخریب عصب به علت مشکلات حرکتی

- اختلال در خون مانند: کاهش مقدار سلول های خونی که کمک به انعقاد خون می کنند (ترومبوسیتوپنیا)

 

مشکلات زنان باردار

زنان بارداری که در نیمه اول بارداری دچار آبله مرغان شوند، یا جنین خود را سقط می کنند و یا نوزاد، قبل از موقع به دنیا خواهد آمد.

زنان بارداری که در سه ماهه آخر بارداری به آبله مرغان دچار گردند، ممکن است دچار پنومونی شوند و یا حتی ممکن است در اثر این بیماری از دنیا بروند.

دو نوزاد از 100 نوزادانی که مادران شان در طی بارداری، آبله مرغان گرفته اند، ممکن است در 20 روز اول تولد خود آبله مرغان بگیرند. این نوزادان می توانند علائم زیر را دشته باشند:

* نقص تولد: یک پا کوچک تر از پای دیگر، جای زخم روی دست یا پا و یا مشکلات بینایی

* کاهش وزن تولد

* صرع

* تاخیر هوشی

* عفونت shingle (زونا): درد، احساس خارش و سوزش در یک طرف بدن.

* مرگ : 7 نوزاد از 100 نوزاد، بر اثر این بیماری از بین می روند.

 

درمان

درمانی برای آبله مرغان وجود ندارد، به جز استراحت و دادن داروها برای پایین آوردن تب و کاهش خارش.

برای پایین آوردن تب می توانید کارهای زیر را انجام دهید:

- آب و مایعات فراوان بنوشید. می توانید یخ نیز بمکید.

- با آب ولرم حمام کنید.

- لباس های نازک و نخی به تن کنید و از لباس های زبر و گرم دوری کنید.

- داروها را به موقع مصرف کنید.

- در مورد افراد کوچک تر از 20 سال سن، از آسپیرین استفاده نکنید، زیرا امکان دارد سندرم Reye را به وجود آورد.

 

توصیه هایی به افراد مبتلا به آبله مرغان

* از خاریدن پوست تان خودداری کنید ، زیرا اولا آلودگی زیر ناخن ها وجود دارد. ثانیا پوست تان را زخم می کنید.

* حمام آب سرد و یا گرم بگیرید. 20 تا 30 دقیقه در حمام باشید تا پوستتان نرم شود.

* از صابون استفاده نکنید و یا از صابون های ملایم (صابون بچه و یا صابون های مخصوص پوست های حساس) استفاده کنید.

* حمام با جو بسیار خوب است. شما می توانید یک لیوان جو را با سه لیوان آب سرد مخلوط کرده و در آب وان حمام بریزید.

* از نشاسته ذرت نیز می توان به جای جو استفاده کرد. به این ترتیب که دو لیوان نشاسته ذرت را به آب وان حمام اضافه کنید.

* بعد از حمام کردن، پوست خود را به آرامی خشک کنید، اما نباید حوله را بر روی پوست خود بکشید.

* لباس های خود را با مایع یا پودر لباسشویی ملایم بشویید (نباید این ها دارای ماده پاک کننده قوی باشند).

* دستکش 10 درصد نخی به دست کنید تا از خاراندن جلوگیری نمایید.

* دستان خود را همیشه بشویید.

* سعی کنید در شرایطی قرار نگیرید که عرق کنید، مثلا در اتاق گرم.

 

واکسن آبله مرغان

واکسن آبله مرغان برای چه افرادی توصیه می شود؟

برای تمام افراد بیشتر از یک سال، در 2 دوز تزریق می گردد. اولین دوز را در 12 تا 15 ماهگی و دوز بعدی را در 4 تا 6 سالگی دریافت می کنند (دوز دوم را می توان سه ماه بعد از دوز اول دریافت کرد).

کودکان و بالغینی که آبله مرغان نگرفته اند.

افرادی که در کنار فردی که آبله مرغان دارد، زندگی می کنند.

 

واکسن آبله مرغان برای چه افرادی توصیه نمی شود؟

- زنان باردار. خانم ها می توانند تا یک ماه قبل از باداری این واکسن را تزریق کنند و بعد از آن دیگر مجاز نیستند.

- افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف

- افراد دچار تنگی نفس و آسم

- افرادی که دارای بیماری های مزمن و طولانی می باشند، مانند، بیماران دچار سرطان خون.

- افرادی که به آنتی بیوتیک نئومایسین آلرژی دارند، زیرا واکسن آبله مرغان دارای مقدار کمی نئومایسین می باشد.

- افرادی که به تازگی خون، پلاسما و یا ایمنوگلوبولین دریافت کرده اند. باید این اشخاص مدت 3 تا 11 ماه صبر کنند و بعد واکسن آبله مرغان را بزنند.

 

جلوگیری از آبله مرغان

با تزریق واکسن آبله مرغان، می توان از ابتلا به این بیماری جلوگیری کرد. پزشکان دو دوز از این واکسن را برای کودکان یک سال و بالاتر توصیه می کنند.

هیچ گاه کودک خود را نزدیک فردی که آبله مرغان دارد، قرار ندهید. افراد بسیاری تصور می کنند که اگر کودک آبله مرغان بگیرد، در بزرگسالی ایمن خواهد بود، اما این مسئله می تواند کودک را با مشکلات شدیدی روبرو کند.

بهتر است افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند، داروهای ضد ویروس دریافت کنند.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:49 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

آلرژی فصلی، سرماخوردگی نیست


بهار هر سال با هشدار کارشناسان نسبت به افزایش شیوع آلرژی‌های فصلی به‌ خصوص هنگام مواجهه با گرده گیاهان و درختان شروع می‌شود. در این فصل ناراحتی‌های تنفسی و حملات آسم بیشتر خود را نشان می‌دهند.


مردی در حال عطسه کردن

التهاب بینی ناشی از آلرژی یکی از شایع‌ترین انواع آلرژی‌هاست. به گفته کارشناسان این بیماری ناشی از استنشاق گرده‌های گیاهی و نیز وارد شدن آنها به چشم است.

البته متخصصان می‌گویند زمان بروز علائم این بیماری از اوایل بهار تا اواخر تابستان ممکن است بر حسب گرده گیاهی که به آن حساسیت وجود دارد و زمان معین گرده افشانی آن گیاه، متفاوت باشد.

 

دکتر مصطفی قانعی، فوق تخصص ریه در مورد علت حساسیت نسبت به گرده گیاهان این گونه توضیح می‌دهد:

این گیاهان از جنس مواد زنده و آلی هستند و وقتی فرد با این مواد آلی تماس پیدا می‌کند، سیستم ایمنی بدنش نسبت به آن ها واکنش نشان می‌دهد.

این واکنش در افراد سالم طبیعی است، ولی در مبتلایان به آلرژی فصلی ، شدید است. علائم اصلی این بیماری عطسه های مکرر، آب‌ریزش بینی ، خارش و آب‌ریزش چشم‌ها، احساس خارش در گلو و سقف دهان و گوش‌ها، کاهش تمرکز و احساس ناخوشی کلی است.

افراد مبتلا به این بیماری برای جلوگیری از شروع علائم آن باید در تمام شرایط درها و پنجره‌های خانه و اتومبیل خود را ببندند. همچنین اگر افراد در محیطی باشند که احتمال نفوذ گرده‌های گیاهان در لابه‌لای موها و لباس‌ها وجود دارد، قبل از رفتن به رختخواب، حمام کرده، لباس‌های خود را عوض کنند و از حیوانات کوچک اهلی نیز دوری کنند.

هر چند با وجود تمام این مراقبت‌ها، شاید پرهیز کامل از مواد آلرژی‌زا غیرممکن باشد.

مهم‌ترین نکته‌ در مورد این بیماری، تفاوت آن با سرماخوردگی است. افراد مبتلا به آلرژی نباید با آنتی‌بیوتیک یا دیگر داروهای سرماخوردگی علائم آلرژی را از بین ببرند.

 

دکتر حمید سهراب‌پور، متخصص بیماری‌های داخلی و فوق تخصص بیماری‌های ریوی در توضیح نحوه پیشگیری و درمان آلرژی فصلی هشدار می‌دهد:

افراد مبتلا، برای کنترل بیماری خود باید از داروهای استنشاقی داخل بینی و آنتی‌هیستامین‌ها و گشاد‌کننده‌های برونش استفاده کنند.

استفاده از کورتیزون استنشاقی (بکلومتازون) نیز می‌تواند التهاب مجاری بینی و برونشیت‌ها را کاهش دهد و درمان مؤثری باشد.

بهتر است برای جلوگیری از حساسیت، داخل بینی را با سرم فیزیولوژی (نرمال سالین) شستشو دهیم و یا با اندکی وازلین داخل بینی را چرب کنیم.

باید یادآور شد که مصرف هر نوع داروی ضد آلرژی باید تحت نظر پزشک متخصص و با تجویز ایشان باشد و از مصرف هر گونه دارویی به طور خودسرانه باید پرهیز نمود.

 

دکتر مسعود موحدی، فوق تخصص آسم و آلرژی در این مورد می گوید:

برای درمان علایم این بیماری بهتر است از قرص‌های آنتی هیستامین و اسپری های ضد التهابی بینی استفاده شود، زیرا اسپری ها یا قطره های بینی ، با کاهش تورم، گرفتگی بینی را برطرف می کنند.

اسپری ها یا قطره های بینی ضد آلرژی مانع اثر عامل آلرژی زا می شوند. همچنین در موارد مقاوم، از اسپری های بینی کرومولین سدیم استفاده می شود که با جلوگیری از آزاد شدن هیستامین در بدن از بروز علایم آلرژی ممانعت می کند. اگر گرفتگی بینی باعث ناراحتی چندانی نشود، قرص یا اسپری ها خیلی مفید نیستند.

اگر به رغم درمان‌های دارویی، علایم شدید حساسیت در فرد باقی بماند، باید به روش خاصی نسبت به گرده گیاهی عامل بیماری، حساسیت زدایی انجام شود.

زمان گرده افشانی معمولا اوایل صبح و نزدیک غروب است. گرده گیاهان در همه ساعات شبانه روز به سطح زمین نزدیک نیستند، در ابتدای صبح و نزدیک غروب این گرده ها به سطح زمین نزدیک تر می شوند و با گرم شدن هوا به ارتفاع بالاتری از سطح زمین می روند و کمتر افراد را تحت تاثیر قرار می دهند.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:47 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

کایروپرکتیک چیست؟


دیگر نگران کمردرد، پادرد و سردردها‌ی مزمن خود نباشید، چون با کایروپرکتیک به راحتی درمان می‌شوند. پزشکان در آینده دیگر هیچ دارویی تجویز نخواهند کرد، بلکه بیماران را به مراقبت از قالب انسانی خود از طریق رعایت برنامه صحیح غذایی و راه های مختلف پیشگیری از بیماری‌ها تشویق خواهند کرد.


کایروپرکتیک

لغت کایروپرکتیک (chiropractic) ریشه یونانی دارد. chiro به معنای دست و practic به معنای توسط دست انجام دادن است.

کایروپرکتیک عبارت است از علم شناخت مفاصل بدن، به ویژه ستون فقرات و هماهنگ کردن آن ها به منظور پیشگیری و درمان. البته تنظیم و تطبیق مفاصل و استفاده آن در علم پزشکی به 2000 سال قبل برمی‌گردد.

روش کایروپرکتیک بر این نظریه استوار است که بدن انسان دارای یک قدرت درونی برای درمان بیماری هاست و دستگاه عصبی، نقش مهمی را در حفظ سلامتی ایفا می کند. اما جابجایی های خفیف مفاصل بدن و یا حرکات نامناسب بدنی، بر روی جریان الکتریکی اعصاب اثر گذاشته و باعث اختلال در سلامت انسان می شود.

درمانگر در این روش با اصلاح وضعیت استخوان ها ، عضلات ، اعصاب ، مفاصل و به خصوص ستون فقرات، باعث بهبود عملکرد دستگاه عضلانی اسکلتی و اعصاب و بازگرداندن سلامتی به بیمار می شود.

 

تاریخچه کایروپرکتیک

بقراط پدر علم طب، با انجام دادن مانورهایی روی ستون فقرات و مفاصل به درمان خیلی از بیماری ها می‌پرداخته‌است و پس از او ابوعلی سینا، پزشک بزرگ ایرانی نیز از این روش ها استفاده می کرده‌ است.

تئوری جدید کایروپرکتیک در سال 1895 میلادی توسط "دانیل دیوید پلامر" پایه گذاری شد.

این روش به سرعت در دنیای مدرن پیشرفت کرد و اولین دانشکده کایروپرکتیک توسط پلامر در سال 1897 تاسیس شد.

پلامر معتقد بود که وظیفه اولیه یک درمانگر کایروپرکتیک، درمان بیماری ها نیست، بلکه درمان اختلالات عصبی ناشی از جابجایی ناچیز مفاصل است.

در ایران هم این رشته، در سال 1980 به طور رسمی توسط وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی مورد تایید قرار گرفت.

 

وسایل مورد نیاز در کایروپرکتیک

متخصص کایروپرکتیک، بعد از این که انحراف موجود در مهره‌های بدن را شناسایی کرد، با فشار قابل توجهی که بوسیله دست اعمال می‌کند، مهره‌ها را به‌ جای اولیه خود باز می‌گرداند. این تنظیم همزمان با کاهش فشار بر روی اعصاب، باعث ردیف شدن مجدد مهره‌ها شده و تحرک فرد را افزایش می‌دهد و باعث کم شدن درد و خشکی و گرفتگی می‌گردد.

کایروپرکتیک کمک می‌کند تا شما به اهمیت حرکت سالم، نحوه صحیح قرار گرفتن بدن و ورزش‌های تقویتی پی ببرید. روش‌هایی از قبیل گرمای مرطوب، کیسه یخ، ماساژ و کشش ممکن است به کار گرفته شود تا باعث کاهش درد، بی‌حسی و تحریکات عصبی شده و یا به بازگشت تعادل ستون فقرات کمک کند.

در کایروپرکتیک هیچ عمل جراحی صورت نمی‌گیرد و هیچ دارویی تجویز نمی‌شود. فرد بیماری که نیاز به دارو یا عمل جراحی داشته باشد، به متخصص مربوطه ارجاع داده می شود

پزشک کایروپرکتیک با بررسی تاریخچه بیماری، رادیوگرافی، ام‌آرآی (MRI) و ای ام جی (EMG) و انجام معاینات محلی ارتوپدی اعصاب و دیگر آزمایش های پاراکلینکی به منشا بیماری پی می‌برد و به معالجه می‌پردازد.

 

انواع درمانگران کایروپرکتیک

گروه اول: به صورت سنتی معتقدند ریشه بیماری ها در جابجایی مختصر مفاصل از محل طبیعی خود است و بهترین درمان آن، جا انداختن این جابجایی است.

گروه دوم: از ترکیبی از روش های سنتی و پیشرفته استفاده می کنند.

کایروپرکتیک امروزه طرفداران بیشتری پیدا کرده است. موفقیت در درمان و رضایت بیماران، راه ورود به گروه خدمات درمانی را برای درمانگران این روش هموار کرده است و بیشتر آنها با پزشکان همکاری می کنند.

 

روش های کایروپرکتیک

مانیپولاسیون : به معنی حرکت با دامنه کم، ولی با سرعت زیاد است. این حرکات، مفصل را بیشتر از چیزی حرکت می‌دهد که عضلات این کار را انجام می‌دهند، اما بدون آسیب به رباط.

موبیلیزاسیون : حرکاتی که توسط درمانگر با هدف افزایش دامنه حرکت مفصل در محدوده حرکات طبیعی مفصل انجام می‌شود.

بهترین اثر کایروپرکتیک بر روی کمردرد حاد، درد گردن و سردردهای ناشی از استرس است

علت بیماری ها از نظر درمانگران کایروپرکتیک

در این روش معتقدند که بسیاری از بیماری ها در اثر اختلال در سیستم عصبی ایجاد می‌شوند. این اختلالات در اثر به هم ریختن ساختمان طبیعی اسکلت و عضلات به وجود می‌آیند و می‌توانند قسمت های مختلفی از بدن را دچار بیماری کنند.

بدن ما برای نشستن طولانی مدت طراحی نشده است، اما زندگی مدرن امروزی باعث شده است که ما بیشتر وقت خود را در کم تحرکی بگذرانیم، مانند نشستن در پشت میز کار، در ماشین، یا حتی در منزل. این وضعیت ها باعث کشش غیر طبیعی ستون مهره ها شده و ستون مهره ها از وضعیت طبیعی خود جابجا می‌شوند. در چنین وضعیتی، ستون فقرات انعطاف طبیعی خود را از دست می‌دهد.

علاوه بر این، تغذیه نادرست، آلودگی هوا و استرس های مزمن بر روی سیستم اعصاب اثر گذاشته و باعث عملکرد ناقص این سیستم در موقعی می‌شود که بدن برای جبران آسیب های وارده نیاز به عملکرد درست آن دارد.

این خود باعث شیوع بیماری های مزمن و تحلیل برنده ای شده است که ما امروز با آن مواجه هستیم.

 

اثرات کایروپرکتیک

بهترین اثر کایروپرکتیک بر روی کمردرد حاد، درد گردن و سردردهای ناشی از استرس است. برخی از شواهد نشان می‌دهند که در این موارد، روش کایروپرکتیک حتی از درمان های رایج پزشکی موثرتر است.

بیشترین اثر کایروپرکتیک بر روی اختلالات عضلانی و اسکلتی مانند صدمه به تاندون ها و رباط ها است. این روش همین اثر را بر روی بیماری های گردن، سر و بازو، به خصوص میگرن، سردردهای تنشی، سفتی گردن و کجی گردن دارد.

نواحی دیگری که در خارج از محدوده ستون فقرات قرار دارند و این روش درمانی بر روی آنها اثربخشی خوبی دارد عبارتند از: زانو ها، مچ، آرنج، مچ پا و سایر مفاصل.

شواهد نشان می دهند که کایروپرکتیک برای درمان بیماری هایی که تحت تاثیر عصب واگ هستند، مانند گاستریت ( التهاب معده )، آسم یا آلرژی ها هم موثر است.

برای اثربخشی بیشتر، گاهی اوقات این روش را همراه با طب سوزنی انجام می‌دهند.

اصلاح وضعیت ستون فقرات با استفاده از روش کایروپرکتیک می‌تواند سطح واسطه های التهابی (پروستاگلاندین ها) را کاهش و بتااندورفین (کاهش دهنده های طبیعی درد) را افزایش دهد. تمام این موارد حداقل باعث کاهش درد در بدن می‌شوند.

 

کایروپرکتیک

مهم ترین محل های اثرگذارنده در کایروپرکتیک

- نخاع، به وسیله ستون فقرات محافظت می‌شود و شاهراه اصلی سیستم عصبی شماست که تمامی احساسات، حرکات و فعالیت‌های کل بدن را کنترل می‌نماید و مسلما با یک ستون فقرات سالم و طبیعی ، بدن شما توانایی بیشتری در بهبود یافتن خواهد داشت.

- دیسک‌ها، موجب کاهش اصطکاک بین مهره‌ها می‌شوند و اگر به هر دلیلی متورم و یا از هم گسسته شوند، بر روی اعصاب و یا نخاع فشار وارد می‌آورند و منجر به درد یا بی‌حسی در نواحی گردن، کمر، بازوها و پاها می‌شوند.

- استخوان‌های ستون فقرات (که به شکل مهره‌هایی روی هم قرار گرفته‌اند) ممکن است دچار انحراف شوند و همین امر به اعصاب بدن آسیب می‌رساند و منجر به کشیدگی غیر متعادل عضلات و درد شدید می‌شود.

- ماهیچه‌های نگهدارنده و رباط‌های متصل کننده مهره‌ها، ممکن است کشیده و یا پاره شوند که در این صورت مهره‌ها حمایت و توانایی حرکت لازم را از دست داده و از نظر حرکتی محدود می‌شوند.

- اعصاب حامل پیام، می‌توانند تحریک، فشرده یا کشیده شوند که این موضوع می‌تواند موجب بروز درد، بی‌حسی و یا سوزش در کمر و یا سایر اعضای بدن گردد.

 

موارد استفاده کایروپرکتیک

روش کایروپرکتیک در موارد زیر قابل استفاده است :

-آرتریت (التهاب مفاصل)

- آسم

- کمردرد

- شب ادراری

- برونشیت

- بورسیت (التهاب کپسول مفصل)

- سندرم تونل کارپال (درد شدید در ناحیه مچ دست)

- جابجایی دیسک گردن

- سندرم خستگی مزمن

- سرفه

- سرگیجه

- گوش درد

- غش

- سردرد و میگرن

- فشار خون بالا

- اختلال بیش فعالی

- سوء هاضمه

- کولیک اطفال

- نازایی

- مشکلات قاعدگی

- ام اس

- گرفتگی عضلانی

- نورالژی (درد ریشه عصب)

- پوکی استخوان

- دردهای مزمن و طولانی مدت

- ذات الریه

- مشکلات بارداری

- مشکلات یائسگی

- کشیدگی و التهاب تاندون

- درد سیاتیک

- بیماری التهاب مفصل فک


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:46 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

اکسیژن درمانی


اکسیژن درمانی عبارت است از تجویز اکسیژن با غلظت بیش از آنچه که در هوا وجود دارد. هدف از اکسیژن درمانی انتقال کافی اکسیژن به خون، کاهش کار دستگاه تنفسی و کاهش فشار بر میوکارد (یکی از لایه های عضلانی قلب) می باشد.


اکسیژن درمانی

حمل اکسیژن به بافت ها به عواملی نظیر برون ده قلب، میزان اکسیژن شریانی (سرخرگی)، غلظت هموگلوبین و نیازمندی های متابولیکی بدن بستگی دارد. در اکسیژن درمانی، باید به تمام عوامل فوق توجه نمود.‏

در مواردی همچون تسریع در بهبودی پس از عمل جراحی ، میگرن، آلزایمر و ام ‌اس (MS) نیز تحقیقات روی اثر درمانی این روش همچنان ادامه دارد.

 

موارد مصرف اکسیژن درمانی

استفاده از اکسیژن پرفشار سابقه‌ای طولانی دارد که در درمان آمبولی هوا به کار گرفته می‌شد. آمبولی هوا شرایطی است که معمولا غواصانی که به اعماق آب می‌روند و سپس با سرعت زیاد به سطح آب بازمی‌گردند، دچار آن می‌شوند. در این حالت، به علت پیدایش حباب‌های کوچک هوا در جریان خون، خون به اعضای حیاتی بدن نمی‌رسد و سبب مرگ فرد می شود. اکسیژن پرفشار می‌تواند اندازه این حباب ها را کوچک کند و در نتیجه جریان خون به شرایط عادی باز گردد.

 

سایر استفاده‌های این روش شامل موارد زیر است:

- به عنوان پادزهر در مسمومیت با گازهای سمی به ویژه گاز مونواکسید کربن

- ضدعفونی‌کننده به ویژه در برابر میکروب‌های بی‌هوازی (میکروب‌هایی که در برابر اکسیژن توان مقاومت ندارند)‌

- کاهش تورم و تجمع مایعات در بافت‌های بدن که در بهبود سوختگی‌ها کمک‌ می کند

- بهبود هیپوکسمی (کاهش فشار اکسیژن خون سرخرگی)

تغییر در تعداد یا الگوی تنفس ممکن است به علت هیپوکسمی باشد. علائم هیپوکسی شامل: پرخاشگری، عدم هوشیاری، گیجی، خواب آلودگی، کما، تنگی نفس، افزایش فشار خون، بی نظمی ضربان قلب و تعریق شدید می باشد

‏هیپوکسی در صورت شدید بودن می تواند زندگی فرد رابه مخاطره بیاندازد. با پیشرفت سریع هیپوکسی، تغییراتی در سیستم عصبی مرکزی ایجاد می شود. بیمار دچار ناهماهنگی حرکات و اختلال هوشیاری می شود.

در هیپوکسی مزمن (مانند آن چه که در بیماری های انسداد مزمن ریه دیده می شود) ممکن است خستگی، خواب آلودگی، بی تفاوتی، بی توجهی و تأخیر در واکنش ها به وجود آید.

اکسیژن درمانی کوتاه مدت می تواند برای گروه کوچکی از بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسداد ریوی مفید باشد.

 

اکسیژن خون

موارد احتیاط در اکسیژن درمانی

بیمارانی که سابقه تشنج داشته‌اند یا دچار تشنج می‌شوند و بیماران مبتلا به آمفیزم (نوعی بیماری ریوی ناشی از تجمع هوا در ریه‌ها که در بیشتر موارد، ناشی از مصرف سیگار است)‌ نباید از این روش استفاده کنند.

همچنین سابقه تجمع مایع در سینوس‌ها، گوش و سایر حفرات بدن، سابقه جراحی‌های چشمی یا داشتن بیماری‌های چشم، استفاده از داروهای شیمی‌درمانی و داروی دی‌سولفیرام (در درمان الکلسیم کاربرد دارد)‌ هم از دیگر موارد منع استفاده از این روش هستند.

در ضمن خانم‌ها بهتر است در دوران بارداری از این روش استفاده نکنند.

همانند سایر داروها، پرستار اکسیژن را با احتیاط تجویز نموده و به دقت اثرات آن را روی بیمار ارزیابی می کند. اکسیژن نیز یک دارو است و فقط باید توسط پزشک تجویز شود.

بیماران مبتلا به اختلالات تنفسی، اکسیژن را فقط به منظور افزایش فشار اکسیژن خون شریانی تا بازگشت آن به حد طبیعی دریافت می کنند.

افزایش اکسیژن هوای دم، به میزان اکسیژن گلبول های قرمز خون یا پلاسما نمی افزاید. در عوض مقادیر افزایش یافته ی اکسیژن، ممکن است اثرات سمی روی ریه ها و سیستم عصبی مرکزی بگذارد یا سیستم تهویه بدن را تضعیف کند.

هنگام تجویز اکسیژن، بیمار باید از نظر نشانه های عدم کفایت در اکسیژناسیون مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین پرستار مرتبا بیمار را از نظر علایم گیجی، بی قراری، خواب آلودگی، تعریق، رنگ پریدگی، بی نظمی ضربان قلب و افزایش فشار خون بررسی می کند.

 

مسمومیت با اکسیژن

مسمومیت با اکسیژن زمانی روی می دهد که، اکسیژن با غلظت بالای بیش از 50 درصد به مدت طولانی ای بیش از 48 ساعت تجویز شود. مسمومیت با اکسیژن در اثر تولید بیش از حد رادیکال های آزاد اکسیژن ناشی از متابولیسم سلولی به وجود می آید. اگر مسمومیت با اکسیژن درمان نشود، این رادیکال ها می توانند به شدت به سلول ها صدمه زده و یا آن ها را از بین ببرند. آنتی اکسیدان ها همانند ویتامین ‏E و C‏ و بتاکاروتن ممکن است اثر دفاعی در مقابل رادیکال های آزاد اکسیژن داشته باشند.

متخصص تغذیه در مرکز درمانی می تواند رژیم غذایی بیمار را تنظیم کند تا غنی از آنتی اکسیدان ها باشد. مکمل ها نیز برای بیماران کم اشتها یا ناتوان موجود هستند.

علائم و نشانه های مسمومیت با اکسیژن شامل احساس ناراحتی در زیر جناغ ، تنگی نفس، بیقراری، خستگی، ضعف و مشکلات تنفسی پیشرونده می باشند.

بیمار باید هر 6 ماه یا بیشتر جهت پیگیری درمان به پزشک مراجعه کند. گازهای خون و تست های آزمایشگاهی به طور مرتب باید بررسی شوند.


اکسیژن درمانی عبارت است از تجویز اکسیژن با غلظت بیش از آنچه که در هوا وجود دارد. هدف از اکسیژن درمانی انتقال کافی اکسیژن به خون، کاهش کار دستگاه تنفسی و کاهش فشار بر میوکارد (یکی از لایه های عضلانی قلب) می باشد.


اکسیژن درمانی

حمل اکسیژن به بافت ها به عواملی نظیر برون ده قلب، میزان اکسیژن شریانی (سرخرگی)، غلظت هموگلوبین و نیازمندی های متابولیکی بدن بستگی دارد. در اکسیژن درمانی، باید به تمام عوامل فوق توجه نمود.‏

در مواردی همچون تسریع در بهبودی پس از عمل جراحی ، میگرن، آلزایمر و ام ‌اس (MS) نیز تحقیقات روی اثر درمانی این روش همچنان ادامه دارد.

 

موارد مصرف اکسیژن درمانی

استفاده از اکسیژن پرفشار سابقه‌ای طولانی دارد که در درمان آمبولی هوا به کار گرفته می‌شد. آمبولی هوا شرایطی است که معمولا غواصانی که به اعماق آب می‌روند و سپس با سرعت زیاد به سطح آب بازمی‌گردند، دچار آن می‌شوند. در این حالت، به علت پیدایش حباب‌های کوچک هوا در جریان خون، خون به اعضای حیاتی بدن نمی‌رسد و سبب مرگ فرد می شود. اکسیژن پرفشار می‌تواند اندازه این حباب ها را کوچک کند و در نتیجه جریان خون به شرایط عادی باز گردد.

 

سایر استفاده‌های این روش شامل موارد زیر است:

- به عنوان پادزهر در مسمومیت با گازهای سمی به ویژه گاز مونواکسید کربن

- ضدعفونی‌کننده به ویژه در برابر میکروب‌های بی‌هوازی (میکروب‌هایی که در برابر اکسیژن توان مقاومت ندارند)‌

- کاهش تورم و تجمع مایعات در بافت‌های بدن که در بهبود سوختگی‌ها کمک‌ می کند

- بهبود هیپوکسمی (کاهش فشار اکسیژن خون سرخرگی)

تغییر در تعداد یا الگوی تنفس ممکن است به علت هیپوکسمی باشد. علائم هیپوکسی شامل: پرخاشگری، عدم هوشیاری، گیجی، خواب آلودگی، کما، تنگی نفس، افزایش فشار خون، بی نظمی ضربان قلب و تعریق شدید می باشد

‏هیپوکسی در صورت شدید بودن می تواند زندگی فرد رابه مخاطره بیاندازد. با پیشرفت سریع هیپوکسی، تغییراتی در سیستم عصبی مرکزی ایجاد می شود. بیمار دچار ناهماهنگی حرکات و اختلال هوشیاری می شود.

در هیپوکسی مزمن (مانند آن چه که در بیماری های انسداد مزمن ریه دیده می شود) ممکن است خستگی، خواب آلودگی، بی تفاوتی، بی توجهی و تأخیر در واکنش ها به وجود آید.

اکسیژن درمانی کوتاه مدت می تواند برای گروه کوچکی از بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسداد ریوی مفید باشد.

 

اکسیژن خون

موارد احتیاط در اکسیژن درمانی

بیمارانی که سابقه تشنج داشته‌اند یا دچار تشنج می‌شوند و بیماران مبتلا به آمفیزم (نوعی بیماری ریوی ناشی از تجمع هوا در ریه‌ها که در بیشتر موارد، ناشی از مصرف سیگار است)‌ نباید از این روش استفاده کنند.

همچنین سابقه تجمع مایع در سینوس‌ها، گوش و سایر حفرات بدن، سابقه جراحی‌های چشمی یا داشتن بیماری‌های چشم، استفاده از داروهای شیمی‌درمانی و داروی دی‌سولفیرام (در درمان الکلسیم کاربرد دارد)‌ هم از دیگر موارد منع استفاده از این روش هستند.

در ضمن خانم‌ها بهتر است در دوران بارداری از این روش استفاده نکنند.

همانند سایر داروها، پرستار اکسیژن را با احتیاط تجویز نموده و به دقت اثرات آن را روی بیمار ارزیابی می کند. اکسیژن نیز یک دارو است و فقط باید توسط پزشک تجویز شود.

بیماران مبتلا به اختلالات تنفسی، اکسیژن را فقط به منظور افزایش فشار اکسیژن خون شریانی تا بازگشت آن به حد طبیعی دریافت می کنند.

افزایش اکسیژن هوای دم، به میزان اکسیژن گلبول های قرمز خون یا پلاسما نمی افزاید. در عوض مقادیر افزایش یافته ی اکسیژن، ممکن است اثرات سمی روی ریه ها و سیستم عصبی مرکزی بگذارد یا سیستم تهویه بدن را تضعیف کند.

هنگام تجویز اکسیژن، بیمار باید از نظر نشانه های عدم کفایت در اکسیژناسیون مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین پرستار مرتبا بیمار را از نظر علایم گیجی، بی قراری، خواب آلودگی، تعریق، رنگ پریدگی، بی نظمی ضربان قلب و افزایش فشار خون بررسی می کند.

 

مسمومیت با اکسیژن

مسمومیت با اکسیژن زمانی روی می دهد که، اکسیژن با غلظت بالای بیش از 50 درصد به مدت طولانی ای بیش از 48 ساعت تجویز شود. مسمومیت با اکسیژن در اثر تولید بیش از حد رادیکال های آزاد اکسیژن ناشی از متابولیسم سلولی به وجود می آید. اگر مسمومیت با اکسیژن درمان نشود، این رادیکال ها می توانند به شدت به سلول ها صدمه زده و یا آن ها را از بین ببرند. آنتی اکسیدان ها همانند ویتامین ‏E و C‏ و بتاکاروتن ممکن است اثر دفاعی در مقابل رادیکال های آزاد اکسیژن داشته باشند.

متخصص تغذیه در مرکز درمانی می تواند رژیم غذایی بیمار را تنظیم کند تا غنی از آنتی اکسیدان ها باشد. مکمل ها نیز برای بیماران کم اشتها یا ناتوان موجود هستند.

علائم و نشانه های مسمومیت با اکسیژن شامل احساس ناراحتی در زیر جناغ ، تنگی نفس، بیقراری، خستگی، ضعف و مشکلات تنفسی پیشرونده می باشند.

بیمار باید هر 6 ماه یا بیشتر جهت پیگیری درمان به پزشک مراجعه کند. گازهای خون و تست های آزمایشگاهی به طور مرتب باید بررسی شوند.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:43 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

تفاوت آنفلوآنزا و سرماخوردگی

آنفلوآنزا

آنفلوآنزا و سرماخوردگی با این که علائمی مشابه هم دارند، ولی تفاوت هایی هم دارند که ما در این مقاله به انها می پردازیم.


سرماخوردگی چیست؟

در مورد سرماخوردگی باید گفت که بالغین 2 تا 4 بار در سال و کودکان 6 تا 10 بار در سال، سرما می خورند. اصولا افرادی که دارای سیستم ایمنی ضعیف هستند، زودتر سرما می خورند.

ویروس، عامل ایجاد سرماخوردگی است. سرماخوردگی با آنتی بیوتیک درمان نمی شود، بلکه باید صبر کرد تا خودش خوب شود.

اگر شما با یک فرد سرماخورده دست بدهید و سپس همان دست را به چشم، دهان و یا زخم باز خود بزنید، ویروس را به داخل بدن خود وارد کرده اید. همچنین ممکن است با تنفس هوای آلوده، قطرات محتوی ویروس را وارد بدن خود کنید.

خارش چشم، آب ریزش بینی ، سرفه، گرفتگی صدا ، اشک ریزش، خستگی و گاهی تب از علائم سرماخوردگی می باشند. این علائم 7 تا 10 روز طول می کشند.

برای درمان، بهتر است مایعات زیادی بنوشید و استراحت کنید. اگر بعد از 10 روز خوب نشدید، نزد پزشک بروید.

 

آنفلوآنزا چیست؟

آنفلوآنزا هم شبیه به سرماخوردگی می باشد، اما علائم آن شدیدتر است. ویروس آنفلوآنزا در اواخر پاییز تا اوایل بهار زیادتر است. ویروس ها انواع مختلفی دارند و بوسیله قطرات دهان و یا بینی پخش می شوند. اگر شخص مبتلا به آنفلوآنزا، عطسه یا سرفه کند، ویروس در هوا پخش می شود.

آنفلوآنزا از روز اول با علائم شروع می شود و روز پنجم ما متوجه بیماری خود می شویم. جالب است بدانید که  ازروز اول تا پنجم، ویروس می تواند پخش شود.

علائم آنفلوآنزا، عبارت است از تب، سردرد، درد بدن، احساس خستگی، گرفتگی صدا و علائم شبیه سرماخوردگی. افرادی که دچار آنفلوآنزا شده اند، غالبا نمی توانند فعالیت های روزمره خود را انجام بدهند.

آنتی بیوتیک برای درمان این بیماری مفید نیست. تزریق واکسن آنفلوآنزا و مصرف برخی داروها برای کوتاه کردن مدت بیماری خوب است. ولی بهترین کار، خوب استراحت کردن است، زیرا آنفلوآنزا بیماری مسری می باشد و از تماس با افراد باید دوری کرد. برای بهبود این بیماری باید مایعات زیادی نوشید؛ خوب خوابید؛ غذاهای سالم خورد و از مصرف الکل و سیگار خودداری نمود.

ناراحتی گوارشی

تب معده چیست؟

مردم تفاوت سرماخوردگی، آنفلوآنزا و تب معده را نمی دانند و گاهی گیج می شوند.

تب ناشی از آنفلوآنزا بوسیله ویروس ایجاد می شود و مشکلات تنفسی رخ می دهد.

تب معده بوسیله ویروس و در اثر مصرف غذاهای فاسد و آلوده، عوارض برخی داروها و دیگر بیماری ها به وجود می آید و دستگاه گوارشی را تحت تاثیر قرار می دهد.

تب معده دارای علائمی مانند اسهال، تب، دل درد ، خستگی و تهوع است. این بیماری نیز با آنتی بیوتیک درمان نمی شود. اما بهترین درمان، جلوگیری از کم آبی بدن است. اگر تهوع دارید، بهتر است 15 دقیقه صبر کنید تا معده شما استراحت کند و آرام بگیرد. بعد آب و یا مایعات دارای الکترولیت مثل محلول او آر اس را هر 5 تا 10 دقیقه یک بار مصرف کنید تا از پر شدن معده و ایجاد حالت تهوع جلوگیری کنید.

بعد از چند ساعت که مایعات نوشیدید، بیسکوییت، نان تست شده و برنج را امتحان کنید. این یکی از بهترین رژیم ها برای افرادی که دارای تب معده هستند، می باشد. از مصرف مواد چرب و یا تند دوری کنید، زیرا ممکن است حال شما را بدتر کنند. کودکان هم باید از نوشیدن آبمیوه های صنعتی و نوشابه دوری کنند تا حالشان بدتر نشود.

 

اگر علائم زیر پیدا شد، حتما نزد پزشک بروید:

- استفراغ خونی

- مقدار زیادی خون در مدفوع

- بیهوش شدن وقتی که ایستاده اید

- گیجی

- درد شکمی شدید

- کودکی که به سختی می خوابد و بیدار می شود

- تب بالای 38 درجه سانتی گراد

- از دست دادن آب بدن

- تهوع بیشتر از 2 روز متوالی

جلوگیری از این بیماری بسیار مشکل است. اما بهترین کار، شستن دست ها و بعد از آن، داشتن لیوان و بشقاب، قاشق و چنگال خصوصی است.

نرده پله ها، تلفن، صفحه کلید رایانه،  دستگیره ماشین و اتوبوس و مترو، میز کار و دستگیره در و آسانسور محل تجمع ویروس ها هستند. لذا بعد از دست زدن به این مکان ها، دست های خود را با آب و صابون بشویید.

آیا واقعا رژیم غذایی می تواند خطر سرماخوردگی یا آنفلوآنزا را کم کند؟

تغذیه صحیح و تغییر در شیوه زندگی می تواند از عطسه، آبریزش بینی، درد و سوزش بینی جلوگیری کند.

این تغییر شیوه زندگی باعث می شود که سیستم ایمنی بدن تقویت شود و از سرماخوردگی جلوگیری گردد. اما شما نباید صبر کنید تا سرما بخورید و بعد شیوه تغذیه و زندگی خود را تغییر دهید، بلکه از هم اکنون باید این تغییر را شروع کنید.

غذاها بهترین راه برای پیشگیری از بروز بیماری ها می باشند، زیرا همه آنها محتوی مقدار زیادی مواد مغذی می باشند. برای مثال خوردن یک پرتقال بسیار بهتر از خوردن یک قرص ویتامین C است، زیرا پرتقال به جز ویتامین C ، محتوی منیزیم، پتاسیم، فولات، ویتامین B6 و آنتی اکسیدان است.

درحالیکه می دانید ویتامین C برای سلامتی سیستم ایمنی بدن لازم است، اما هیچ مدرکی دال بر این نیست که ویتامین C کمک به پیشگیری از سرماخوردگی می کند.

میوه ها و سبزیجات دارای ویتامین های A، E و C می باشند و این ویتامین ها قدرت سیستم ایمنی بدن را بالا می برند.

همه ما در طول روز باید 5 وعده میوه و یا سبزی مصرف کنیم تا ویتامین، املاح، فیبر و آنتی اکسیدان ها را به مقدار کافی تامین کنیم.

شما می توانید از تکه های موز یا توت فرنگی به همراه یک لیوان آب پرتقال در صبحانه، یک خوشه انگور و یا یک عدد سیب در ناهار و تکه های گوجه فرنگی و کدو و کاهو در شام استفاده کنید. بهتر است شام خود را با یک ظرف سالاد آغاز کنید. در میان وعده ها هم می توانید از میوه ها و سبزیجات استفاده کنید.

یک رژیم متعادل می تواند شامل گوشت، ماهی، مرغ، لبنیات کم چرب، سبزیجات، میوه ها، دانه ها، آجیل و نان سبوس دار باشد.

منابع پروتئینی مانند گوشت، لبنیات، تخم مرغ و حبوبات بسیار مهم هستند. آن ها اسیدهای آمینه را می سازند و این اسیدهای آمینه، جزوی از سیستم ایمنی بدن هستند. گوشت ها همچنین دارای آهن و روی می باشند و کمبود این عناصر در رژیم غذایی، فرد را دچار نقصان در سیستم ایمنی بدن می کند.

از شکر و شیرینی ها و چربی های بد مثل چربی های اشباع دوری کنید تا سیستم ایمنی بدن شما ضعیف نگردد.

از میوه های خشک به جای شیرینی استفاده کنید.

 

وقتی مریض شدیم، چه کنیم؟

هرگاه که میل داشتید، غذا بخورید. سه وعده غذای اصلی را مصرف کنید.

مصرف میوه ها و سبزیجات را فراموش نکنید.

بسیار مهم است که انرژی لازم را از غذاها بدست آورید. شما در زمان مریضی، با وجودی که خوابیده اید، بدن تان به سختی فعالیت می کند و احتیاج به انرژی دارد.

باید مواظب آب بدن تان باشید. مایعات و آب زیادی بنوشید.

 

برای جلوگیری از سرماخوردگی چه باید کرد؟

* مواد غذایی سالم بخورید.

* دست ها را بشویید: قبل و بعد از غذاخوردن دست ها را با آب و صابون بشویید.

* به اندازه کافی استراحت کنید: اگر خواب شما کافی نباشد، مریض می شوید.

* واکسن آنفلوآنزا بزنید: تزریق واکسن برای افراد مسن و افرادیکه سیستم تنفسی آنها دچار مشکل می باشد، بسیار مهم است.

* ورزش کنید: افرادی که ورزش نمی کنند، غالبا مریض می باشند. در زمستان ورزش کنید تا سرما نخورید. می توانید پیاده روی کنید، طناب بزنید و یا کلاس ورزشی بروید.

 

دوری از سرماخوردگی و آنفلوآنزا

1- صابون های جامد، یکی از محل ها برای تولید مثل ویروس و یا باکتری می باشند. لذا از صابون های مایع برای شستشوی دست ها استفاده کنید.

2- لیوان مخصوص به خود داشته باشید.

3- حوله و یا دستمال مخصوص به خود داشته باشید. وقتی بینی خود را با دستمال پاک می کنید، آن را دور بیاندازید و دست خود را بشویید.

4- گاهی سرماخوردگی و آنفلوآنزا از طریق تماس دست منتقل می شوند. وقتی سرماخورده اید، از تماس بینی، دهان و چشم دوری کنید تا ویروس و باکتری ها را حمل نکنید.

5- باکتری ها و ویروس ها می توانند مدت ها در حوله زنده بمانند. پس، از دستمال های یک بار مصرف در آشپزخانه استفاده کنید.

6- برای از بین بردن باکتری و ویروس ها، اسباب بازی کودک را با آب گرم و صابون خوب بشویید.

7- اگر می خواهید عطسه کنید، ولی دستمال ندارید، به جای آنکه در دست خود عطسه کنید، بهتر است در لباس خود عطسه کنید، زیرا در این صورت آلودگی ها پخش نمی شود.

8- نرده پله ها، تلفن، صفحه کلید رایانه،  دستگیره ماشین و اتوبوس و مترو، میز کار و دستگیره در و آسانسور محل تجمع ویروس ها هستند. لذا بعد از دست زدن به این مکان ها، دست های خود را با آب و صابون بشویید.

9- آلودگی ها در فضای بسته باقی می مانند. پنجره ها را باز کنید تا هوا جریان داشته باشد.

10- از کشیدن سیگار در خانه خودداری کنید. سیگار کشیدن موجب ناراحتی سیستم تنفسی می گردد و حساسیت ویروس ها را زیاد کرده و موجب سرماخوردگی می شود.

سلامتی یکی از بزرگ ترین نعمات خداوندی می باشد. پس بیایید همه خدا را شکر گوییم.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:28 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

درمان آب سیاه چشم

چشم

هر چند گلوکوم علاج قطعی ندارد، ولی درمان های رایج، بیماری را کنترل می کنند و این تأییدی بر اهمیت تشخیص و درمان زودرس است.

درمان گلوکوم را می توان به دو گروه بزرگ طبی و جراحی تقسیم کرد. درمان طبی شامل استفاده از داروها و قطره های چشمی متنوعی است که بر حسب نوع بیماری تجویز می شود. نکته مهم در درمان طبی این است که داروها باید به طور بسیار منظم و مطابق دستور چشم پزشک استفاده شوند تا از پیشرفت بیماری جلوگیری گردد. درمان های جراحی متنوعی نیز برای گلوکوم وجود دارد که بر حسب نوع گلوکوم ممکن است توسط لیزر یا عمل جراحی صورت گیرد.


روش های درمانی گلوکوم شامل موارد زیر است:

درمان آب سیاه چشم با قطره چشمی

درمان دارویی:

شایع ترین نوع درمان زودرس گلوکوم، درمان دارویی است. داروهای گلوکوم به صورت قطره های چشمی و قرص تجویز می شوند. این داروها به دو شکل سبب کاهش فشار داخل چشم می شوند: بعضی باعث کاهش تولید مایع در چشم شده و بعضی به تخلیه بیشتر مایع از درون چشم کمک می کنند.

داروهای ضد گلوکوم ممکن است تا چند بار در روز تجویز شوند. بیشتر بیماران، عوارضی به داروها نشان نمی دهند، ولی بعضی از این داروها ممکن است سبب سردرد شده و یا بر روی اعضای دیگر بدن آثار سوئی داشته باشند. قطره ها ممکن است سبب سوزش و قرمزی چشم شوند.

داروهای ضد گلوکوم باید تا زمانی که به کنترل فشار داخل چشم کمک می کنند مصرف شوند. از آنجا که گلوکوم معمولا علامتی ندارد، گاهی بیماران داروی خود را قطع کرده و یا فراموش می کنند آن را مصرف کنند.

درمان آب سیاه چشم با جراحی لیزر

جراحی با لیزر:

جراحی با لیزر به تخلیه مایع از درون چشم کمک می کند. هر چند از این روش می توان در هر زمانی استفاده کرد، ولی معمولا بعد از درمان دارویی به کار می رود. در بسیاری از موارد، بیمار باید بعد از جراحی لیزری نیز دارو مصرف کند.

 

عمل جراحی:

در عمل جراحی گلوکوم، هدف ایجاد راه خروج جدیدی برای تخلیه مایع اضافی داخل چشم است. هر چند چشم پزشک در هر زمانی ممکن است تصمیم به جراحی بگیرد، ولی معمولا این کار را پس از درمان دارویی و جراحی لیزری انجام می دهد.

جراحی در کلینیک یا بیمارستان صورت می گیرد. قبل از جراحی به بیمار داروهایی جهت آرام شدن می دهند و سپس چشم توسط تزریق مواد بی حس کننده در اطراف آن، بی حس می شود.

درمان آب سیاه چشم با عمل جراحی

جراح قطعه کوچکی از بافت سفیدی چشم (صلبیه) را بر می دارد و این کار باعث به وجود آمدن کانال کوچکی برای تخلیه مایع درون چشم می شود. سپس قسمت سفید چشم که برداشته شده است با لایه نازک و شفافی از ملتحمه پوشانده می شود. مایع از مجرای ایجاد شده و از زیر ملتحمه ای که روی آن را پوشانده عبور کرده و از چشم خارج می شود.

بیمار پس از جراحی باید تا چند هفته از قطره های آنتی بیوتیک و ضد التهاب برای مقابله با عفونت و تورم استفاده کند. باید توجه داشت که این قطره ها با قطره هایی که بیمار قبلا برای درمان گلوکوم مصرف می کرده است متفاوت هستند. بیمار باید در چند هفته اول پس از جراحی مرتبا توسط چشم پزشک معاینه شود.

در بعضی از بیماران، جراحی حدود 80 تا 90 درصد در کاهش فشار داخل چشمی مؤثر است. با این حال، اگر مجرای جدیدی که با جراحی به وجود آمده است مسدود شود، ممکن است به جراحی دیگری نیاز باشد. در صورتی که بیمار قبلا تحت جراحی چشمی (نظیر جراحی آب مروارید چشم) قرار نگرفته باشد، جراحی گلوکوم بهترین پاسخ را می دهد.

باید به خاطر داشت با این که جراحی گلوکوم باقیمانده دید بیمار را حفظ می کند، ولی باعث بهبود دید نخواهد شد. در واقع، دید بیمار ممکن است به خوبی دید قبل از جراحی نباشد، ولی در صورت انجام ندادن جراحی، در درازمدت بیمار ممکن است کور شود.

جراحی گلوکوم نیز مانند هر جراحی دیگری ممکن است با عوارضی همراه باشد. این عوارض عبارتند از: کاتاراکت (آب مروارید)، مشکلات قرنیه، التهاب یا عفونت داخل چشم و تورم عروق خونی پشت چشم.

البته برای هر یک از موارد گفته شده، درمان های مؤثری وجود دارد.


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:26 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

مام‌ها برای پوست ضرر دارند؟


تعریق فرآیندی برای تنظیم دمای بدن است. زمانی که این عرق، محیطی برای تکثیر باکتری‌ها شود، ایجاد بوی بد و ناخوشایند می‌کند. بهترین روش برای مبارزه با بوی بدن پیشگیری از وقوع آن است و برای بسیاری از افراد رعایت صحیح بهداشت، یعنی شستشوی مرتب بدن و استفاده از مواد ضد تعریق، کفایت می‌کند.


زدن مام در زیر بغل

بهترین زمان برای استفاده از مواد خوشبوکننده و ضد تعریق در زیر بغل، بعد از استحمام است، زیرا این مواد مجاری غدد را می‌بندند و موجب کاهش تعریق در طول روز می‌شوند. استفاده از این مواد برای افرادی که بوی عرق آنها زیاد است مشکلی ایجاد نمی‌کند.

اسپری یا مام‌های خوشبوکننده باید روی پوست سالم استفاده شوند و اگر قسمتی از پوست بدن دارای زخم یا خراشیدگی است، نباید این مواد را در آن قسمت ها به کار برد.

استفاده از مواد خوشبوکننده برای بچه‌ها اصلا توصیه نمی‌شود، چرا که در کودکان غدد تعریق بسته است و کودکان اصلا عرق نمی‌کنند. به همین دلیل استفاده از مام و اسپری خوشبو کننده برای کودکان لزومی ندارد.

«حنا» به دلیل ویژگی قابض بودن و به دلیل این‌ که غدد عرق را کم می‌کند و چربی پوست را کاهش می‌دهد، خاصیت ضد تعریق دارد و افراد می‌توانند برای کاهش بوی بد بدن از آن استفاده کنند.

 

دکتر محمدجواد ناظمی، متخصص پوست و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره این محصول‌های بهداشتی، توضیح‌های جالبی دارند که خواندنش خالی از لطف نیست.

 

آقای دکتر! دئودورانت‌ها و ضدعرق‌ها و به خصوص مام‌ها در تابستان زیاد استفاده می‌شوند. چگونه این مواد قادرند از ایجاد بوی بد پیشگیری ‌کنند؟

همه انسان‌های سالم به میزان های متفاوتی عرق می‌کنند، چرا که ترشح عرق ضمن تنظیم درجه حرارت بدن، خواص مفید دیگری هم دارد. بنابراین تقریبا همه ما به این محصول‌های بهداشتی نیاز داریم.

البته بعضی‌ها بیشتر عرق می‌کنند. لفظ هیپرهیدروز به مواردی اطلاق می‌شود که مقدار ترشح عرق بیش از حد طبیعی است که گاهی نه تنها موجب آزار جسمی، بلکه موجب صدمه‌های روحی و حتی شرمساری فرد می‌شود. هیپرهیدروز اغلب به طور اتفاقی در مراجعه بیماران به کلینیک‌ها برای بیماری‌های دیگر توسط پزشک معالج تشخیص داده می‌شود.

استفاده از مام در افرادی که خیلی عرق می کنند کافی نیست و باید دنبال درمان پزشکی باشند

حالا کدام یک از این محصول‌ها بهترند: ضدعر‌ق‌های محلول یا مام‌های جامد؟

دئودورانت‌ها و ضدعرق‌ها به شکل های مختلفی وجود دارند؛ مثل رول‌ها، ژل‌ها، حالت‌های چسب مانند، صابون‌ و... که بسیاری از این محصول‌ها برای مصرف زیر بغل هستند. ولی این مواد، تاثیر زیادی در بیماران هیپرهیدروز ندارد و اثر آنها موقتی است.

 

این که عرق بعضی‌ها بدبوتر است، آیا به این خاطر نیست که آنها از مام استفاده نمی‌کنند؟

نه! ممکن است این افراد زیادتر از حالت عادی عرق کنند، ولی به علت تعداد کم افراد مبتلا به هیپرهیدروز (تعریق شدید) در جامعه، به نظر می‌رسد بعضی غذاها و نیز تعدادی از داروها می‌توانند موجب بوی بد بدن شوند.

 

برای این افراد مام‌ها جوابگو هستند؟

نه؛ آنها باید دنبال درمان پزشکی باشند. برای درمان تعریق شدید (هیپرهیدروز) توسط پزشک، راه‌های مختلفی وجود دارند، مثل استفاده از آلومینیوم و سایر نمک‌های متالیک (فلزی) مثل زیرکونیوم که به علت انسداد مکانیکی غدد عرق موجب کاهش ترشح عرق می‌شوند.

تعریق بیش از حد بدن

درمان تزریقی هم وجود دارد؟

بله، یکی از راه‌های فیزیکی در درمان تعریق شدید این است که آب معمولی و جریان الکتریکی برای تعویض یون‌های داخل غدد عرق و جدار آنها استفاده می‌شود. تزریق بوتولینوم توسط پزشک متخصص نیز به علت کاهش ترشح غدد عرق، یکی دیگر از راه‌های کنترل است. استفاده از ترکیب‌های موضعی آنتی‌کولینرژیک‌ که موجب کاهش ترشح عرق‌ می‌شوند نیز کمک درمانی است. جراحی و قطع اعصاب سمپاتیک تنه‌ای نیز از دیگر راه‌های درمانی است.

 

داروهای خوراکی چطور؟

درمان‌های سیستمیک و استفاده از بعضی داروها مانند تعدادی از داروهای ضدافسردگی (سه حلقه‌ای‌‌ها) و آنتی‌کولینرژیک‌های خوراکی و حتی روان‌درمانی نیز هر کدام ضمن کنترل و کاهش ترشح عرق عوارض دیگری دارند که گاهی مصرف آن در بیماران با مشکل‌هایی همراه است.

 

حالا اگر کسی نتوانست با مام‌ها جلوی عرق کردن را بگیرد، چه مشکلاتی پیدا می‌کند؟

هیپرهیدروز ضمن ایجاد مشکل‌های اجتماعی، موجب کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی شغلی و حتی به علت صدمه به کفش‌ها و البسه، موجب ضرر مالی نیز می‌شود.

 

آیا این واقعیت که می‌گویند بوی معطر مام نمی‌تواند بوی بد عرق بعضی‌ها را از بین ببرد، صحیح است؟

بله؛عرق این افراد بسیار بد بو است و مبتلا به برم‌هیدروز هستند. برم‌هیدروز نیز شبیه هیپرهیدروز است، ولی در این حالت غدد عرق بوی بدی ‌داشته و نواحی گرفتار اغلب زیربغل و پاها هستند. اگر چه گرفتاری دو ناحیه مزبور از نظر ابتلای نوع غدد عرق متفاوت است، ولی در صورت ابتلای ثانوی به میکروب یا قارچ موجب بوی بد نواحی فوق می‌شود. غدد عرق تنها عامل بوی بدن نیستند و موارد دیگری چون سبوم (غدد چربی داخل پوست) و پوست سر نیز عامل بوی بدن هستند.

شایع‌ترین عارضه‌ای که ممکن است در اثر مواد ضد تعریق ایجاد شود، درماتیت‌های موضعی ناشی از تحریک پوستی توسط این مواد است، ولی به طور کلی می‌توان گفت که با وجود مصرف بسیار زیاد چنین محصول‌هایی، عوارض خیلی جدی تا کنون گزارش نشده و تعدادی نیز به صورت تئوری بوده است.

مواد تشکیل دهنده مام ها چیست؟

تهیه چنین محصول‌هایی راحت بوده و احتیاج به هیچ‌گونه نسخه‌ای ندارد و محدودیتی نیز برای مصرف آنها به عنوان محصول‌های آرایشی بهداشتی وضع نشده است. ترکیب‌ها و فرمولاسیون‌ این محصول‌ها عمدتا شامل املاح آلومینیوم یا زیرکونیوم است که با غلظت‌های مختلف در کارخانه‌ها تولید می‌شوند و نیز جهت از بین بردن میکروب‌ها، آنتی‌بیوتیک‌های مختلفی به آنها اضافه می‌شوند و هر کدام دارای ترکیبات نگهدارنده‌‌ای هستند که از میکروبی شدن یا قارچی شدن یا فساد آنها در کوتاه‌مدت یا مدت تعیین شده جلوگیری می‌کنند و نیز اسانس و رایحه‌ای برای خوشبو شدن آنها به این محصول‌ها اضافه می‌کنند.

 

ممکن است کسی با استفاده مام در زیر بغلش دچار حساسیت و خارش شود؟

خب، از آنجا که درجه حساسیت افراد متفاوت است، امکان بروز چنین حساسیتی با هر ترکیبی وجود دارد و لازمه درمان این مشکل، قطع مصرف محصول و درمان اختصاصی است. شایع‌ترین عارضه‌ای که ممکن است ایجاد شود، درماتیت‌های (التهاب‌های) موضعی ناشی از تحریک پوستی توسط این مواد است که این مورد بیشتر در ارتباط با نمک‌های آلومینیوم یا آلومینیوم است که در نواحی زیربغل و گاه دست‌ها و پاها (محل‌های مصرف) ایجاد می‌شود. با کاهش دفعات مصرف یا استفاده از ترکیبات ملایم‌تر و نیز استفاده از آن در پوست بدون عرق و به‌خصوص شب‌ها که عرق کردن کمتر است، ضمن این که موجب اثر بیشتر و عوارض کمتر می‌شود، آسیب کمتری نیز به البسه وارد می‌کند. در صورت بروز چنین التهابی استفاده از کِرِم‌های موضعی استرویید برای رفع مشکل کمک می‌کند. پس لازم است از مصرف چنین محصول‌هایی به دفعات مکرر و زیاد و نیز در سطح وسیع و عرق کرده پرهیز کرد.

 

گاهی با مصرف مام‌ها یک ضایعه گلوله‌ای شکل در زیر بغل ایجاد می‌شود که بعضی‌ها آن را با سرطان اشتباه می‌گیرند. چرا؟

ببینید؛ یک ترکیبی که اغلب در دئودورانت‌ها وجود دارد زیرکونیوم است که ممکن است موجب این واکنش (گرانولوم زیرکونیوم) شود که به صورت یک ضایعه التهابی نسبتا سفت سلولی و تقریبا گرد و به اندازه چند میلی‌متر یا بزرگ‌تر است که در پوست زیر بغل به وجود می‌آید. این ضایعه ناشی از حساسیت تاخیری به ترکیب زیرکونیوم بوده و در صورت چنین تشخیصی، نمونه‌برداری (بیوپسی) از پوست توصیه می‌شود و در صورت اثبات بیماری احتیاج به درمان اختصاصی دارد. ولی می‌توان گفت که با وجود مصرف بسیار زیاد چنین محصول‌هایی، عوارض خیلی جدی تا کنون گزارش نشده و تعدادی نیز به صورت تئوری بوده است.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:24 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

چرا گودی کمر افزایش می یابد؟


همه ما گودی‌ کمر داریم و امری طبیعی است، ولی اگر این گودی از حد مشخصی بیشتر شود، مشکل زا می شود که در علم پزشکی به آن "هیپرلوردوز" (hyperlordosis) یا گودی بیش از حد کمر می گویند.


گودی بیش از حد کمر

خداوند در طول ستون فقرات ما چهار انحنا قرار داده است:

یک انحنا در گردن که آن هم مانند انحنای کمر حالت تورفتگی دارد.

یکی در ناحیه پشت که به بیرون تحدب پیدا می‌کند. یکی در ناحیه کمر و سرانجام در ناحیه دنبالچه که انحنا به سمت جلو دیده می‌شود.

تکرار این فرورفتگی ها و بیرون آمدن های ستون فقرات به طور یکی در میان، باعث می شود تا بتوانیم نیروی بیشتری را تحمل کنیم.

اگر ستون فقرات ما مانند یک میله صاف بود، با کوچک‌ترین فعالیتی استخوان‌هایمان به شدت تحت فشار قرار می‌گرفتند و دچار کمردرد می‌شدیم.

 

علل گودی بیش از اندازه کمر

یکی از دلایل شایع هیپرلوردوز، قوز پشت است، یعنی ستون فقرات برای جبران این قوز دچار هیپرلوردوز می‌شود.

مورد شایع دیگر در دختران نوجوانی دیده می‌شود که در آستانه بلوغ هستند و به دلیل شرم و حیایی که از رشد سینه‌های خود دارند، مدام قوز‌ می‌کنند و این باعث تشدید گودی کمر می‌شود.

بعضی افراد هم در ناحیه لگن خود یک مشکل آناتومیک دارند که زاویه اتصال اندام تحتانی به لگنشان طبیعی نیست که با گودی بیش از اندازه کمر‌ جبران می‌شود.

دررفتگی مادرزادی لگن هم می‌تواند گودی کمر را به دنبال داشته باشد.

لغزندگی مهره‌های کمری به روی هم و کوتاهی تاندون آشیل پا هم از علل دیگر گودی کمر بیش از اندازه هستند. وقتی تاندون آشیل پای یک فرد کمی کوتاه باشد، موقع راه رفتن بیشتر روی پنجه پا راه می‌رود. به این افراد، پنجه‌رو می‌گوییم. در این حالت، اندام تحتانی به سمت جلو تمایل پیدا می‌کند و برای جبران آن در ناحیه کمر، گودی افزایش پیدا می‌کند.

گودی بیش از حد کمر می‌تواند قوز پشت و به دنبال آن افزایش فرورفتگی ستون فقرات گردنی و آسیب همه این ها را در پی داشته باشد

روش های تشخیص هیپرلوردوز

روش‌های گوناگونی را در معاینات بدنی یا توسط عکس‌برداری می‌توان به‌کار گرفت. اما شایع‌ترین روش این است که پزشک از بیمار می‌خواهد تا صاف بایستد، در حالی که دو دست او آویزان باشد. در این حالت، اگر یک شاقول را از کنار سوراخ خارجی گوش او رها کند، در حالت طبیعی باید از کنار برجستگی استخوان ران بگذرد. اما در حالتی که فرد هیپرلوردوز دارد، نخ شاقول‌ جلوی این برجستگی قرار می‌گیرد. معمولا گودی کمر 45 تا 50 درجه را طبیعی در نظر می‌گیریم.

گودی بیش از حد کمر

البته با استفاده از عکس ایستاده ی ستون فقرات هم می‌توان میزان گودی کمر را اندازه گرفت.

 

مشکلات ناشی از گودی بیش از حد کمر

گودی بیش از حد کمر می‌تواند قوز پشت و به دنبال آن افزایش فرورفتگی ستون فقرات گردنی و آسیب همه این ها را در پی داشته باشد.

از طرف دیگر، به دلیل عدم توازن در تقسیم وزن، استخوان لگن تحت فشار قرار می‌گیرد.

به هم خوردن تعادل و کشیدگی عضلات محافظت‌کننده ستون فقرات نیز کمردردهای کششی در پی خواهد داشت.

 

گودی بیش از حد کمر در خانم ها شایع تر است

به علت این که قوز پشتی و ناهنجاری‌‌های ستون فقرات در خانم‌ها بیشتر دیده می‌شود، گودی بیش از حد کمر هم در آنها نسبتا بیشتر است. خانم‌ها در سنین پایین‌تری دوره رشد ناگهانی بلوغ خود را طی می‌کنند و همین امر شاید علت بالاتر بودن ناهنجاری‌های عضلانی اسکلتی در آنها باشد.

استفاده از کفش‌های پاشنه بلند مهم ترین عامل ابتلا به گودی بیش از حد کمر در خانم ها است. نمی‌توان گفت که خانم ها کفش پاشنه بلند نپوشند، اما حداقل کفش پاشنه بلندی را بپوشند که بیشتر از 5 سانتی‌متر پاشنه نداشته باشد. علاوه بر این، حتما باید پاشنه کفش، پهن و لژدار باشد.

بارداری در زنان، یکی از عوامل ابتلا به گودی کمر در آنها است. در دوران بارداری شکم به سمت جلو آمده و عضله‌ آن شل می‌شود. از آن پس مادر باید تا دو سال به کودک خود شیر بدهد که عدم شیردهی صحیح به کودک هم یکی دیگر از عوامل ابتلا به گودی کمر در زنان به شمار می‌رود.

به مادرانی که کودک شیرخوار دارند، توصیه می‌شود هنگام شیردهی بالشی را روی پای خود قرار دهند و کودک خود را روی آن قرار داده سپس شیر دهند. همچنین در بعضی از فواصل به حالت خوابیده به کودک خود شیر دهند.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:21 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

علت قرمزی چشم ها چیست؟


قرمزی چشم هنگامی رخ می‌دهد که عروق خونی در سطح چشم گشاد شوند و معمولا در اثر عفونت میکروبی یا حساسیت است.


قرمزی چشم

برخی از علل شایع قرمزی چشم‌ها شامل موارد زیر است:

- فشار آمدن به چشم به علت کار زیاد، مثل نگاه کردن طولانی مدت به مانیتور کامپیوتر

- سرفه شدید و مداوم

- عفونت چشم

- سرماخوردگی یا آلرژی (حساسیت)

- گلوکوم (آب ‌سیاه) حاد چشم

- خراش قرنیه که معمولا ناشی از گذاشتن طولانی‌مدت لنز یا وارد شدن شن یا گرد و غبار به چشم است.

- مشکلات خونریزی‌دهنده که اغلب ناشی از مصرف داروهای رقیق‌کننده خون است.

 

قرمزی چشم در اثر التهاب ملتحمه

قرمزی چشم معمولا برای بیان ورم و التهاب ملتحمه چشم به کار می رود. ملتحمه، پرده شفافی است که زیر پلک ها و قسمت هایی از کره چشم را پوشانده است.

التهاب ملتحمه می تواند در اثر عفونت باکتریایی یا ویروسی و یا در اثر حساسیت (آلرژی) باشد.

این بیماری ممکن است منجر به احساس وجود جسم خارجی در یک یا هر دو چشم شود ، طوری که فرد احساس می کند قادر به بیرون آوردن آن نیست. همچنین زمانی که فرد از خواب بیدار می شود، ممکن است چشم وی پر از ترشحات باشد.

التهاب ملتحمه سبب می شود که عروق کره چشم در مقایسه با قبل بیشتر مشخص شوند و همین عامل سبب می شود که سفیدی چشم قرمز به نظر برسد

بروز التهاب علاوه بر ایجاد قرمزی، بر روی بینایی نیز گاهی تأثیر می گذارد.

اگر فردی دچار قرمزی چشم شود، با انجام اقدامات خاصی می تواند آن را برطرف نماید. ولی از آنجایی که قرمزی چشم می تواند مسری باشد، لذا باید هرچه سریع تر تحت درمان قرار گیرد. این درمان سریع به خصوص در سنین قبل از مدرسه که کودک می تواند به التهاب ملتحمه باکتریایی یا ویروسی مبتلا شود، بسیار مهم است.

 

نشانه ها

خارش و یا قرمزی در یک یا هر دو چشم ، تاری دید، حساسیت به نور، انواع ترشحات در یک یا هر دو چشم که در طی شب منجر به تشکیل دلمه در چشم ها می شود و نهایتا فرسودگی چشم.

 

دلایل

باکتری ها، ویروس ها و حساسیت می توانند منجر به بروز قرمزی چشم شوند، اما شایع ترین علت ویروس ها می باشند. گاهی اوقات نوزادان به علت باز نشدن کامل مجرای اشکی مبتلا به قرمزی چشم می شوند.

قرمزی چشم

در ورم ملتحمه ناشی از باکتری یا ویروس، یک یا هر دو چشم مبتلا می شوند. فرم باکتریایی و ویروسی می توانند با سرماخوردگی ارتباط داشته باشند و هر دو بسیار مسری هستند. این فرم ها معمولا در اطفال شایع تر هستند، اما بالغین نیز به همان نسبت می توانند مبتلا شوند.

در ورم ملتحمه ناشی از حساسیت یا آلرژی معمولا هر دو چشم مبتلا می شوند که به دلیل تماس با مواد حساسیت زا نظیر گرده گل ها ایجاد می شود. در پاسخ به مواد حساسیت زا، هیستامین در بدن ترشح می شود. آزاد شدن هیستامین در بدن می تواند منجر به بروز علائم حساسیت مانند قرمزی چشم ها شود. فرد مبتلا به قرمزی چشم ناشی از حساسیت ممکن دچار خارش شدید چشم ها ، خارش بدن ، عطسه و آبریزش بینی گردد. به علاوه ممکن است پلک ها تا حدی ورم کنند.

 

چه زمانی باید به پزشک مراجعه نمود؟

قرمزی چشم، یک حساسیت تحریک کننده می باشد، اما در اکثر مواقع برای بینایی ضرری ندارد و به ندرت نیاز به درمان فوری و شدید پیدا می کند. ولی از آنجایی که این بیماری می تواند تا دو هفته بعد از شروع علائم مسری باشد، لذا تشخیص و درمان به موقع بسیار مهم می باشد.

کودکان مبتلا به ورم ملتحمه باکتریایی باید تا شروع درمان، از سایر کودکان دور نگه داشته شوند، اما فرم ویروسی تنها تا چند روز مسری است.

گاهی اوقات ورم ملتحمه سبب بروز عوارضی در قرنیه می شود که نیاز به درمان فوری دارد.

 

تشخیص

برای تشخیص عامل بیماری، ممکن است پزشک از ترشحات چشم بیمار نمونه ای تهیه کند و به آزمایشگاه بفرستد. اگر بیمار کودکی باشد که مرتبا دچار قرمزی چشم می شود، باید از نظر وجود انسداد در مجاری اشکی، توسط پزشک مورد معاینه قرار بگیرد.

 

درمان

اگر عفونت باکتریایی وجود داشته باشد، باید از قطره های آنتی بیوتیکی استفاده کرد تا هر چه سریع تر عفونت درمان شود. برای پیشگیری از عود عفونت، باید دوره درمان به طور کامل طی شود. معمولا عفونت های ویروسی به خودی خود در طی یک هفته درمان می شوند.

اگر فرم حساسیتی وجود داشته باشد، ممکن است از انواع قطره های چشمی جهت درمان استفاده شود که شامل آنتی هیستامین ها، کورتون ها و قطره های ضدالتهابی می باشند.

البته تمامی این درمان ها باید تحت نظر پزشک متخصص انجام شوند و از انجام خودسرانه آنها پرهیز نمود.

 

پیشگیری از انتقال عفونت

رعایت نکات بهداشتی بهترین راه کنترل قرمزی چشم است. زمانی که عفونت تشخیص داده شد باید اقدامات ذیل انجام شود:

* هرگز با دست خود چشم هایتان را نمالید.

* هر زمان که ممکن است و به صورت مکرر دست های خود را بشویید.

* هر روز حوله ها و لباس های خود را بشویید و اجازه ندهید فرد دیگری از آن ها استفاده کند.

* وسایل آرایشی چشم خود را دور بیندازید و هرگز به دیگران اجازه ندهید از وسایلی که با چشم های شما تماس داشته اند، استفاده کنند.

* اگر از لنز چشمی استفاه می کنید، به توصیه های پزشک خود در ارتباط با نحوه محافظت از لنزهای چشم عمل نمایید.

* اگر کودک تان مبتلا به قرمزی چشم است و یا قرمزی چشم در مدرسه آنها شیوع پیدا کرده است، از تماس او با سایرین ممانعت کنید. بسیاری از مدارس، کودکان مبتلا را به خانه می فرستند.

* نوزادان بسیار مستعد ابتلا به عفونت های چشمی باکتریایی موجود در کانال زایمان هستند. این باکتری ها در بدن مادر هیچ گونه علامتی ایجاد نمی کنند. گاهی اوقات این باکتری ها در نوزادان منجر به بروز عفونت های چشمی بسیار شدید می شوند که نیاز به درمان فوری دارند. وجود همین اختلال سبب شده است که بلافاصله بعد از تولد از قطره های آنتی بیوتیکی چشمی نظیر اریترومایسین استفاده شود.

 

درمان خانگی

شما می توانید با استفاده از کمپرس گرم بر روی چشم مبتلا از شدت علائم آن بکاهید. بدین منظور از یک پارچه تمیز استفاده نموده و آن را بعد از قرار دادن در آب ولرم و فشردن، به آرامی بر روی چشم های خود قرار دهید.

در موارد حساسیتی، از مالیدن چشم هایتان خودداری ممانعت کنید، زیرا سبب رها شدن بیشتر هیستامین خواهد شد. در عوض می توانید از کمپرس سرد برای تسکین علائم استفاده نمایید. در این موارد از قطره های چشمی آنتی هیستامین و منقبض کننده های عروقی استفاده کنید.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:20 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

مواد تشکیل دهنده خمیر دندان


خمیر دندان فرآورده ای است که برای تمیز کردن سطوح دندان از باقیمانده های مواد غذایی، براق و سفید کردن مینای دندان، کاهش بوی دهان، حفظ سلامت لثه ها و دندان ها به کار می رود.


خمیر دندان و مسواک

بهترین ماده‌ای که خمیردندان را از خشک شدن محافظت می‌کند، گلیسیرین است. بنابراین اگر خمیردندانی خریدید که پس از باز شدن درش، خیلی سریع خشک شد بدانید که مواد مرطوب‌کننده ی درون آن مناسب نبوده‌اند.

یک خمیردندان مناسب باید تا پایان زمان انقضا خشک نشود و به آسانی از لوله (تیوپ) خمیردندان خارج شود.

 

مواد تشکیل دهنده خمیر دندان عبارتند از :

* مواد مرطوب ‌کننده: این مواد برای جلوگیری از سفت و خشک شدن خمیردندان به آن افزوده می‌شوند.

 

* مواد کف ‌کننده: خمیردندان‌هایی که هنگام مسواک زدن، خوب کف می‌کنند و شما احساس می‌کنید دندان‌هایتان را خوب تمیز کرده‌اند، از این نظر مناسبند.

 

* مواد چسبنده: این مواد باعث چسباندن اجزای خمیردندان به یکدیگر می‌شود که شامل: صمغ، کتیرا، آلژینات سدیم، ژلاتین سدیم و نشاسته است.

 

* مواد شیرین‌ کننده: برای بعضی افراد طعم خمیردندان اولین نکته‌ای است که در هنگام خرید به آن توجه می‌کنند. مواد شیرین‌کننده همان موادی هستند که طعم خمیردندان‌ها را برای شما مطبوع می‌کنند.

 

* اسانس‌ها: شما خمیردندان با طعم نعناع، دارچین و یا پونه را می‌پسندید. اسانس‌ها در واقع مواد مطبوع‌کننده‌ای هستند که برای پوشاندن طعم و بوی نامطبوع مواد مصرف شده در خمیردندان‌ها استفاده می‌شوند.

 

* مواد محافظ: این مواد ضدمیکروبی بوده و خاصیت ضدعفونی‌کنندگی دارند. به همین دلیل شما با مصرف خمیردندان می‌توانید میکروب‌های پوسیدگی‌زا و مولد بیماری‌های لثه را در دهان‌تان غیرفعال کنید.

 

* رنگ‌ها: رنگ خمیردندان‌ها هم به خاطر افزودن رنگ‌های خوراکی مجاز به خمیردندان است.

قبل از استفاده از خمیر دندان هایی مانند ضدجرم، ضدپلاک، ضدحساسیت و ... با دندانپزشک مشورت نمایید

خصوصیات یک خمیر دندان مناسب

1- دارای قدرت پاک کنندگی مناسب باشد و هیچ گونه مشکلی برای مینای دندان ، لثه ، لایه های مخاطی و یا دهان ایجاد نکند و با پوست و مخاط دهان سازگار باشد.

 

2- دارای بافت نرم و یکنواخت باشد و در اثر فشار معمولی و در دمای اتاق به راحتی از تیوپ خارج شده و بر روی مسواک پخش گردد.

 

3- خمیر دندان معمولا در تیوپ های لیمینت یا آلومینیوم بسته بندی می گردد که در شرایط معمولی این بسته بندی نباید هیچ گونه تاثیر سوئی بر روی خمیر دندان ایجاد نماید، به عنوان مثال نباید در اثر تماس خمیر دندان با جدار تیوپ، زنگ زدگی و ... ایجاد شود. این بسته بندی باید سالم ، بدون نشت ، ترک و سوراخ باشد.

 

4- تا زمان تاریخ انقضا، از لحاظ فیزیکی و شیمیایی پایدار باشد و تغییری در شکل ظاهر ی آن پدیدار نگردد.

 

توصیه های خمیر دندانی

- بعد از هر بار استفاده از خمیر دندان، حتما  در آن را ببندید تا خشک و آلوده نگردد.

- بعد از هر وعده غذایی، با مسواک و خمیر دندان مناسب، دندان ها را بشویید.

- کودکان باید روش صحیح استفاده از خمیر دندان را یاد بگیرند، طوری که آن را قورت ندهند.

- در کودکان به منظور پیشگیری از عوارض نامطلوب، حتما از خمیر دندان مخصوص کودک استفاده کنید.

- قبل از استفاده از خمیر دندان هایی مانند ضد جرم ، ضد پلاک ، ضد حساسیت و ... با دندانپزشک مشورت نمایید.

- در هنگام مصرف خمیر دندان به تاریخ انقضا و اطلاعات مندرج در روی فرآورده و چگونگی مصرف صحیح آن توجه نمایید و از بلعیدن خمیر دندان خودداری کنید.

 

* هشدار:

مصرف سیگار و دخانیات باعث افزایش بروز ژنژیویت (التهاب لثه) و پوسیدگی دندان می گردد. همچنین باعث بوی بد دهان و زرد شدن دندان ها می شود.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:19 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

قوز پشت و ورزش هایی برای رفع آن


انحنا داشتن (تحدب) ستون فقرات در قسمت پشت تا حدی طبیعی است. اما وقتی این انحنا از حد مشخصی بیشتر شود، به آن کیفوز (Kyphosis) یا قوز می گویند.


کیفوز یا قوز پشت

کیفوز یک اختلال ستون فقرات است که در کودکان یا بزرگسالان رخ می دهد. این اختلال باعث پشت بر آمده یا کوهان دار می شود.

انحناهای طبیعی ستون فقرات، سر را روی مرکز لگن حفظ می کنند و باعث جذب متناسب نیروهای وزنی و ضربه ها می شوند. در ناحیه سینه ای افزایش بیش از حد قوز پشت و در ناحیه کمری افزایش گودی کمر می تواند باعث وضیعت بد بدن و عدم تعادل سر روی لگن گردد.

قوز ستون مهره ها به علت تغییر شکلی که در تناسب اندام ایجاد می کند، برای افراد بسیار ناخوشایند است. پزشک ارتوپد برای تشخیص این بیماری از رادیوگرافی ساده استفاده می کند. اگر قوس ستون فقرات سینه ای از 50 درجه بیشتر باشد، غیر طبیعی محسوب می شود.

کیفوز ستون مهره ها از بیماری های مهم استخوان و مفاصل بوده و وظیفه تشخیص و درمان های جراحی و غیر جراحی بیمار، بر عهده پزشک متخصص ارتوپد است.

پزشک از درمان های غیر جراحی و جراحی برای درمان قوز استفاده می کند

انواع قوز یا کیفوز

کیفوز وضعیتی (Postural kyphosis) :

شایع ترین نوع کیفوز ستون مهره است و در واقع افزایش قوسی است که به طور طبیعی در ستون مهره سینه ای وجود دارد. این عارضه بیشتر در نوجوانان دیده می شود و در دختران بیشتر است. این بیماری به ندرت دردناک است. کیفوز وضعیتی به ندرت موجب بروز مشکلی در زمان بزرگسالی می شود.

 

کیفوز شوئرمن (Scheuermann’ Kyphosis) :

شوئرمن نام رادیولوژیست دانمارکی است که اولین بار این عارضه را شرح داد. این بیماری نیز در نوجوانان بروز کرده و معمولا شدت قوس ستون مهره در این بیماری بیش از  کیفوز نوع قبل است. گاهی دردناک می شود که ممکن است درد در هنگام ایستادن و نشستن طولانی مدت یا با فعالیت ورزشی بیشتر شود. در رادیوگرافی ساده مهره های این بیماران تغییر شکل داده و به جای استوانه ای بودن به صورت گوه دیده می شوند.

 

کیفوز مادرزادی (Congenital Kyphosis) :

در این نوع کیفوز، ستون مهره جنین در زمانی که در شکم مادر است خوب تشکیل نشده است. ممکن است دو یا چند مهره از یک طرف به هم چسبیده باشند، یا یک مهره بصورت ناقص تشکیل شده باشد که بعد از تولد با رشد بچه، قوس ستون مهره به تدریج بیشتر می شود.

 

قوزبند

درمان کیفوز یا قوز پشتی ستون فقرات

پزشک ارتوپد از درمان های غیر جراحی و جراحی برای درمان کیفوز ستون فقرات استفاده می کند.

بیمار باید نرمش های طبی خاصی را انجام دهد.

اگر فرد همچنان در حال رشد باشد، ممکن است پزشک معالج از بریس های خاصی (قوزبند) استفاده کند.

استفاده از این بریس ها معمولا تا زمان اتمام رشد در پایان بلوغ ادامه می یابد.

اگر زاویه قوس ستون مهره بیش از 75 درجه باشد، معمولا از درمان جراحی استفاده می شود.

درمان کیفوزهای مادرزادی نیز توسط عمل جراحی صورت می گیرد.

 

ورزش هایی برای درمان قوز

1- در حالت سجده قرار بگیرید و دست ها را پشت سر بگذارید. سپس سر ، گردن و تنه را تا حدی بالا بیاورید که با لگن در یک سطح قرار بگیرند.

ورزشی برای رفع قوز پشت

2- چانه را به سمت عقب ببرید. حفظ این وضعیت به مدت 8 ثانیه توصیه می شود.

ورزشی برای رفع قوز پشت

3- گوشه اتاق ایستاده و دست ها را به دیوارها تکیه دهید. سپس سعی کنید که تنه خود را به سمت جلو برده و این وضعیت را برای چند ثانیه حفظ نمایید.

ورزشی برای رفع قوز پشت

4- یک دست را روی دنده ها و یک دست را روی شکم قرار دهید و تلاش نمایید که در حین دم و بازدم، زیر دست بالایی انقباضی حس نشود. به این ترتیب تنفس فقط توسط عضله دیافراگم (یعنی زیر دست پایینی) انجام خواهد شد.

ورزشی برای رفع قوز پشت

5- روی تشک سفتی نشسته و دو مکعب در طرفین خود قرار دهید. سپس دست ها را روی مکعب ها گذاشته و سعی نمایید تنه را به سمت بالا ببرید، طوری که باسن از زمین جدا شود. حفظ این وضعیت به مدت 8 ثانیه توصیه می شود.

ورزشی برای رفع قوز پشت

6- روی زمین دراز بکشید و یا این که بایستید و به دیوار تکیه نمایید. یک رول از جنس فوم یا غیره را در محلی که بیشترین قوس کیفوز حس می شود قرار دهید. سپس قسمت بالا تنه را روی این فوم به عقب ببرید.

ورزشی برای رفع قوز پشت

7- این ورزش به صورت نشسته روی صندلی یا ایستاده قابل انجام است. دست ها را در امتداد شانه قرار داده و با استفاده از طناب های الاستیک، دست ها را به عقب حرکت دهید.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:16 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

چرا عضلات می گیرند؟


شاید شما هم تا به حال با چنین مشکلی رو به‌رو شده اید که ناگهان عضله‌تان بگیرد و سفت و خشک شود. در حقیقت به انقباض ناگهانی و غیرارادی یک یا چند عضله، گرفتگی عضلانی می‌گویند. درد ناشی از گرفتگی عضلات یکی از دردهای شایع است که معمولا در نواحی کمر، پشت ساق پا، گردن و ستون فقرات ایجاد می‌شود. اگرچه این حالت معمولا خطری ندارد، اما می‌تواند به طور موقتی عضله را از حرکت باز دارد.


گرفتگی عضلات ساق پا

گرفتگی عضله از زمانی آغاز می‌شود که بدن شما برای مدتی طولانی در وضعیتی نامناسب قرار بگیرد، یا فعالیت‌های شدیدی را انجام بدهید بدون این که بدن‌تان آمادگی لازم را داشته باشد. به این ترتیب یکی از عضلات شما در نقاطی مثل گردن یا کمر دچار دردی شدید می‌شود که اصطلاحا می‌گویند گرفته است و این درد‌ آن قدر زیاد است که امکان تحرک را تا مدتی از شما می‌گیرد.

لذا استفاده بیش از حد از عضلات، فشار عضلانی یا قرارگیری بدن در وضعیتی خاص برای مدت زمان طولانی هر کدام می‌توانند سبب گرفتگی عضلات شوند.

کم آبی بدن نیز می تواند باعث گرفتگی عضلات شود. به همین دلیل ورزشکارانی که پس از ورزش و به خصوص در آب و هوای گرم خسته شده و دچار کم‌آبی بدن می‌شوند، معمولا چنین شرایطی را تجربه می کنند.

یکی دیگر از انواع شایع گرفتگی عضلات ، در طول شب رخ می دهد و بیشتر عضلات ساق پا و انگشتان را درگیر می‌کند.

البته در بیشتر شرایط علت اصلی گرفتگی عضله مشخص نیست. گرفتگی عضلات اغلب مشکل خاصی نداشته و خطری ایجاد نمی‌کند، اما در برخی موارد بیماری‌ها و شرایط خاصی می‌توانند سبب ایجاد این حالت باشند. گرفتگی عضلانی گاهی به علت اختلالات الکترولیت، میوپاتی ، نوروپاتی، بیماری‌های غده تیروئید، کلیه، اعصاب، اختلالات هورمونی، دیابت و کم‌خونی می‌تواند باشد.

همچنین در زنان باردار به خصوص در مراحل آخر بارداری، به علت اختلال یونی و کمبود کلسیم ممکن است در ران و ساق پا گرفتگی عضلات ایجاد شود.

به طور کلی، گرفتگی عضله از دیدگاه علمی وقتی رخ ‌می‌دهد که عضله‌ای دچار انقباض می‌شود، اما به شکل اولیه‌اش بر نمی‌گردد. این که چرا چنین اتفاقی می‌افتد به‌دلایلی مربوط است که در انقباض و انبساط عضلات بدن ما نقش دارند که از آن جمله می‌توان به مواد غذایی مختلف در خون اشاره کرد. رژیم غذایی هنگامی در گرفتگی عضلات نقش دارد که در آن مایعات و کلسیم کم مصرف می‌شود.

بهترین درمان برای رفع گرفتگی عضله ، کشش و ماساژ آرام آن است

چه طور آرام بگیریم؟

حتی اگر مردم دلیل گرفتگی عضلات را بدانند و به آنها اطمینان دهید که پس از مدتی کوتاه بهبود پیدا می‌کنید، اما درد ناشی از گرفتگی عضلات آنقدر شدید است که کلافه‌شان می‌کند و پی راه چاره برای رفعش می‌گردند.

چنانچه شما هم با چنین مشکلی رو به رو هستید، با انجام اقدامات زیر می‌توانید آن را بهبود بخشیده و شرایط بهتری ایجاد کنید:

- بهترین راه درمان این عارضه،کشش آرام و ممتد عضله است، به طوری که اگر عضلات پشت ساق پای شما گرفته است، بنشینید، پاها را دراز کنید و انگشتان پا را به سمت بالا بکشید.

- عضله آسیب‌دیده را به آرامی بمالید. بنابراین ماساژ مناسب و آهسته می‌تواند به شما کمک کند.

- از گرما یا سرما استفاده کنید، به عنوان مثال گذاشتن حوله‌ای گرم یا یک حمام آب گرم یا گذاشتن بسته‌ای یخ روی عضله می‌تواند به آرام شدن آن کمک کند.

 

چه کنیم تا عضله مان نگیرد؟

* دقت کنید تا بدن تان با کم‌آبی روبه‌رو نشود. به همین دلیل هر روز به مقدار کافی آب بنوشید، به خصوص زمان‌هایی که مشغول فعالیت بدنی شدید هستید یا در هوای گرم قرار دارید و زیاد عرق می کنید، این کار را در فواصل منظم تکرار کنید تا مشکلی ایجاد نشود.

* حتما به خاطر داشته باشید که قبل و بعد از هر ورزشی، عضله خود را به ‌آرامی کشش دهید.

* اگر شما هنگام خواب دچار این وضعیت می‌شوید، قبل از رفتن به رختخواب این کشش‌های بدنی را انجام دهید. ورزش سبک قبل از خواب می‌تواند در پیشگیری از این وضعیت مفید باشد.

 

اگر‌های پرخطر؟

گرفتگی عضلات معمولا چندان خطرناک نیست، اما در این زمینه هم اگرهایی در مراجع پزشکی وجود دارد، مثلا اگر شما به‌ کرات دچار این مشکل می‌شوید، اگر حس می کنید ماهیچه‌های بازوها یا پاهایتان از قدرت سابق برخوردار نیستند و نمی‌توانید فعالیت‌های پیشین را به راحتی انجام بدهید، اگر اندام‌هایتان بی‌حس می‌شوند، اگر درد گرفتگی عضلات شدتی غیر طبیعی پیدا می کند به طوری که از شدت آن بی‌خواب می شوید، اگر تب کرده‌اید و وزن‌تان بی‌هیچ دلیل مشخصی در حال پایین آمدن است، در این صورت ممکن است گرفتگی عضله یک واکنش غیر عادی ماهیچه‌ای باشد. لذا باید به سرعت به پزشک مراجعه کنید.


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:9 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

آفتاب سوختگی کودکان خطرناک است


آفتاب سوختگی نوعی سوختگی پوست است. پوست کودک شما بسیار لطیف و حساس است، بنابراین خیلی سریع می سوزد. بعضی از مطالعات نشان می دهند که آفتاب سوختگی شدید در دوران کودکی ممکن است منجر به ملانوم که کشنده ترین نوع سرطان پوست است شود.


آفتاب سوختگی کودک

اگر آفتاب سوختگی از نوع سوختگی درجه یک باشد، علائم آن قرمزی، تورم خفیف و درد است. سوختگی درجه دو که خطرناک تر است، دردناک تر از سوختگی درجه یک است و قرمزی، تورم و تاول های بیشتری دارد. سوختگی درجه یک معمولا در عرض 2 تا 5 روز بهبود می یابد، ولی بهبودی سوختگی درجه دو ممکن است 2 هفته طول بکشد.

سایر علائم یک سوختگی خطرناک عبارتند از: تب ، درد شدید ، استفراغ، لرز و هذیان.

اگر کودک مدت زیادی در معرض آفتاب قرار بگیرد، ممکن است در معرض خطر گرمازدگی نیز باشد.

 

اگر کودک پس از آفتاب سوختگی پوسته ریزی کند، باید چه کنیم؟

اگر کودک پس از آفتاب سوختگی، پوسته ریزی کند نگران نشوید، زیرا این بخشی از روند طبیعی بهبودی است. پوسته ریزی معمولا 3 تا 10 روز پس از آفتاب سوختگی شروع می شود.

 

آیا آسیب پوستی در اثر آفتاب سوختگی نگران کننده است؟

بله، نگران کننده است. 70 تا 90 درصد زمانی که هر فرد در طول عمرش در آفتاب قرار می گیرد، در 20 سال اول زندگی است. قرار گرفتن در معرض تابش اشعه ماورای بنفش اولین عامل ایجاد انواع سرطان پوست است. بعضی از مطالعات نشان می دهند که آفتاب سوختگی شدید در دوران کودکی ممکن است منجر به ملانوم که کشنده ترین نوع سرطان پوست است شود. افرادی که دارای پوست و موی روشن یا کک مک هستند و کسانی که چشم آن ها آبی یا سبز است، بیش از سایرین در معرض خطر آسیب های مختلف پوستی از جمله سرطان پوست قرار دارند، ولی به هر حال اشعه آفتاب برای همه مردم خطرناک است.

کودکان کمتر از 6 ماه نباید از کرم های ضد آفتاب استفاده کنند، بنابراین تا رسیدن به این سن باید تا آنجا که مقدور است او را از آفتاب دور نگه دارید

چگونه می توان از آفتاب سوختگی کودک پیشگیری کرد؟

پوست ظریف کودکان برای جلوگیری از سوختگی دردناک و آسیب پوستی نیاز به محافظت در برابر نور خورشید دارد. پیشگیری از آفتاب سوختگی مشکل نیست، ولی باید در این باره دقت کرد. آکادمی متخصصان اطفال آمریکا توصیه‌های زیر را در مورد محافظت کودکان از آفتاب‌سوختگی ارائه داده است:

آفتاب‌سوختگی در کودکان ممکن است حتی در یک روز غیرآفتابی هم ممکن است رخ دهد. لازم نیست حتما خورشید به روشنی بدرخشد تا باعث سوختگی شود.

کودکان کمتر از 6 ماه نباید از کرم های ضد آفتاب استفاده کنند، بنابراین تا رسیدن به این سن باید تا آنجا که مقدور است او را از آفتاب دور نگه دارید. هنگام خروج از خانه لباس نخی یا کتانی آستین بلند و شلوار بلند به او بپوشانید و کلاه لبه دار سرش بگذارید.

جلوگیری از آفتاب سوختگی کودک

بعد از 6 ماهگی هم باید وقتی او را در فضای باز نگه می دارید، شلوار بلند و لباس آستین بلند به او بپوشانید. برای بازی او را به محل های سایه ببرید و به خاطر داشته باشید که بین 10 صبح تا 4 بعد از ظهر آفتاب بیشترین ضرر را دارد. اشعه ماورای بنفش خورشید می تواند در تمام طول روز، تمام فصول و حتی روزهای ابری به پوست آسیب بزند.

بعد از 6 ماهگی، روی قسمت های باز بدن کودک از کرم های ضد آفتاب بدون PABA که SFP آنها تقریبا 15 است، بمالید و 30 دقیقه قبل از خروج از خانه این کار را انجام دهید.

 

بهترین راه درمان آفتاب سوختگی در کودکان چیست؟

* آفتاب سوختگی در کودکان زیر یک سال خطرناک تر از آن است که به نظر می آید. او را نزد پزشک متخصص اطفال ببرید.

* باید مقدار زیادی مایعات از جمله شیر به او بخورانید تا حالش بهتر شود و مایع از دست رفته بدنش در اثر قرار گرفتن در معرض آفتاب جبران شود.

* برای بهبود ناحیه سوخته، پارچه ای تمیز را در آب سرد خیس کنید و بعد فشار دهید تا آب آن خارج شود. سپس مدت 10 تا 15 دقیقه به آرامی روی پوست سوخته کودک قرار دهید و این عمل را چند بار در طول روز تکرار کنید، ولی مراقب باشید تا کودک سردش نشود.

* ممکن است کودک شما از حمام ولرم رو به سردی خوشش بیاید ( دقت کنید آب طوری سرد نباشد که کودک بلرزد). پوست کودک را پس از استحمام خشک کنید، اما حوله را روی پوست نکشید. سپس یک کرم مرطوب کننده فاقد الکل و یا ژل آلوئه ورا روی پوست او بمالید تا خارش پوستش را کاهش دهد. با شروع پوسته ریزی در محل سوختگی، خارش تشدید می گردد.

* از پزشک کودک خود در مورد استفاده از استامینوفن یا بروفن کودکان برای کاهش درد سوال کنید. (از مصرف آسپیرین بپرهیزید، زیرا ممکن است کودک را در معرض خطر ابتلا به سندرم Reye قرار دهد).

* به کودک لباس های آزاد بپوشانید تا پوست سوخته او را تحریک نکند و تا زمان بهبودی کامل او را جلوی آفتاب نبرید، زیرا خطر آفتاب سوختگی مجدد بسیار بالاست.

از قرار دادن یخ یا آب و یخ روی پوست کودک دچار آفتاب سوختگی بپرهیزید

هنگام آفتاب سوختگی کودک چه کارهایی نباید انجام دهیم؟

* از مالیدن ترکیبات حاوی وازلین روی پوست کودک بپرهیزید. وازلین از تعریق و دفع حرارت پوست جلوگیری می کند. این امر در مورد مصرف کره و روغن ها نیز صادق است.

* از مصرف پماد یا اسپری هایی که حاوی بنزوکائین هستند، بپرهیزید، زیرا ممکن است باعث تحریک پوست و واکنش های آلرژیک شوند.

* از قرار دادن یخ یا مخلوط آب و یخ بر روی پوست کودک بپرهیزید.

* تاول ها را نترکانید، زیرا تاول ها برای محافظت از لایه های زیرین پوست تشکیل می شوند و ترکاندن آنها ممکن است باعث عفونت پوستی شود. اگر تاول خودبخود باز شد، به آرامی پوست مرده را از روی آن بردارید و یک پماد آنتی بیوتیک نظیر نئوسپورین در محل آن قرار دهید (البته تحت نظر پزشک کودک).


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:6 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

توصیه‌های غذایی در اختلال بلع


اختلال بلع یکی از مشکلات فیزیولوژیکی است که در انتقال طبیعی مواد غذایی از حفره دهان به معده، آشفتگی ایجاد می‌شود. معادل انگلیسی اختلال بلع، دیسفاژی (Dysphagia  ) است که در بین پزشکان و پیراپزشکان بیشتر این نام کاربرد دارد.


پوره

به طور کلی بلع 5 تا 10 ثانیه طول می‌کشد و در طی سه مرحله‌ی دهانی، دهانی – حلقی  و مرحله‌‎ی مربوط به مری کامل می‌شود.

مدت هر مرحله باید کافی باشد تا از جهش غذا به ریه جلوگیری کند که معمولاً علامت ورود غذا یا هر چیز خارجی به ریه، سرفه‌های ناگهانی است تا چیزی که اشتباه وارد ریه شده، با فشار هوا به خارج پرتاب شود. این اختلال در هر سنی ممکن است ایجاد شود، حتی در نوزادان به دلیل ناتوانی‌های تکاملی.

 

علل رایج اختلال بلع

* ضعیف بودن زبان و ضعف ماهیچه‌ی گونه‌ها

* اسپاسم مری یا آشالازی

* بیماری‌های انسداد ریوی

* نارسایی احتقانی قلب

* التهاب مری

* برگشت غذا از مری به معده (رفلاکس)

با انتخاب دقیق غذاها از نظر غلظت و نرمی (غذاهای پوره شده به جای مایعات غلیظ) از ورود غذا به مسیر تنفسی، پیشگیری نمایید. می‌توان با عسل، پودر شیرخشک، سیب زمینی پخته و رنده شده و یا  پودر مغزها، غلظت غذاها را افزایش داد

* گواتر

* با تحلیل عضلات در هر بیماری

* پارکینسون

* آلزایمر

* ام‌اس

* تحلیل اعصاب بدن

نکته‌ی مهم اینجاست که در صورت ابتلا به هر کدام از بیماری‌های فوق، حتماً اختلال بلع به وجود نخواهد آمد، ولی در صورت پیشرفت بیماری و هرگونه تحلیل قوای ماهیچه‌ای یا اعصاب، امکان بروز این عارضه وجود دارد.

 

اهداف رژیم درمانی در این اختلال

1- جلوگیری از انسداد گلو و مسیر تنفسی به وسیله‌ی غذاها و نوشیدنی‌ها.

2- معرفی غذاهایی که  تقویت  کننده‌ی سیستم بلع هستند.

3- حفظ وزن مطلوب بدن و جلوگیری از کاهش وزن.

4- غلظت و نوع رژیم بسته به تحمل هر فرد دارد، باید خود فرد در تنظیم برنامه‌ی غذایی‌اش حضور داشته باشد.

5-در شرایط پیشرفت اختلال، تشویق بیمار به استقلال در غذا خوردن. 

 

 توصیه‌های تغذیه‌ای و رژیم غذایی

* در گروه چربی‌ها کره، مارگارین، خامه ترش، پنیر خامه‌ای، مایونز و سس سفید با دقت در غلظت آن‌ها پیشنهاد می‌شود.

* در مورد میوه‌ها، آب میوه‌ها بدون دانه و یا ته‌مانده‌ی میوه مصرف شود.

* گوشت‌های نرم و پوره شده و جوان مصرف شود. گوشت‌های پیر، سفت و رشته‌ای هستند و در بلع این افراد، ایجاد مشکل می‌کنند. ماهی و مرغ در تکه‌های ریز و نرم استفاده شود و تخم مرغ حتماً پخته و مخلوط با یک ماده‌ی نرم مانند ماست یا سُس داده شود  تا از خشکی آن و ایجاد انسداد جلوگیری شود.

* با انتخاب دقیق غذاها از نظر غلظت و نرمی (غذاهای پوره شده به جای مایعات غلیظ) از ورود غذا به مسیر تنفسی، پیشگیری نمایید. می‌توان با عسل، پودر شیرخشک، سیب زمینی پخته و رنده شده و یا پودر مغزها، غلظت غذاها را افزایش داد.

* فراموش نکنید غذاهایی مانند ژله و ژلاتین در دمای بدن به حالت مایع درآمده و ممکن است ایجاد مشکل کند.

* برنامه غذایی با گذشت زمان به سمت غذاهای نرم پیش رود.

* از نوشیدنی‌های بسیار داغ، قهوه، چای غلیظ، آب‌میوه‌های ترش، غذاهای خشک مانند کراکرها، ماهی‌های استخوانی، مواد چسبنده مانند موز، کره بادام زمینی و غذاهای ادویه دار خودداری کنید.

* در صورت عدم مصرف غلات کامل، میوه‌ها و سبزی‌ها، رژیم غذایی را از لحاظ کمبود فیبر و ویتامین‌ها از جمله ویتامین ث کنترل کنید.

* به برخی مواد غذایی مانند ذرت بوداده، غلات سبوس دار، مغز (به مقدار زیاد)، پنیر محلی، میوه‌ی با پوست، کرفس، آناناس و سایر میوه‌هایی که فیبر سفت‌تری دارند و هم‌زمانی بعضی غذاها با هم مانند گوشت و غذاهای خشک مانند نان‌های ساندویچی، چیپس با هم و یا با موادی که باعث چسبندگی می‌شوند مانند کره بادام زمینی، موز، سیب زمینی پوره شده باید بسیار دقت شود چرا که به راحتی باعث برگشت غذا و ورود مواد به ریه (آسپیراسیون) می‌شوند.

* برای افرادی که حس دهانی آن‌ها بسیار کم شده، از غذاهای سردتر استفاده کنید.

* فراموش نکنید که هیچ داروی گیاهی را بدون مشورت با پزشک استفاده نکنید.

* و بدانیم که با رژیم غذایی یا مکمل اختلال بلع درمان نمی‌شود بلکه بدین وسیله از تحلیل بیشتر فرد جلوگیری می‌شود.

 


موضوعات مرتبط: بیماری ها و درمان آنها (بهداشت) ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, | 12:3 | نویسنده : علیرضا زینالپور |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.